چرا شعار علیه روحانی؟
دو سه روز گذشته در مشهد و چند شهر دیگر را شنیدهاید لابد. مردمی که واقعا تحت فشارند و مالباختگانی مظلوم، اعتراضاتی راه انداختند. مالباختگانی که سرمایه مختصر حاصل تلاششان را با امیدِ تبدیل آن به تامینکننده یک زندگی معمولی، در اختیار برخی بانکها و موسسات قرار داده بودند؛ موسسات سوداگری؛ البته این اعتراضات، جزو حقوق ملت است و قانونی است و نیازی به کسب مجوز رسمی ندارد؛ این را قانون اساسی جمهوریاسلامی ایران میگوید. فشار روی طبقه متوسط و پایین زیاد است. باید آنها را درک کرد، با بگیر و ببند تنها مشکل بغرنجتر میشود. چالشی که جناحی افراطی در آمریکا تشنه آن است و ایضا افراطیونی در داخل؛ آنان که به قول آیتالله خامنهای یک دهه همه کاره بودند و دهه فعلی، مخالف وضع موجود. این وضعیت، چهارساله بهوجود نیامده و مردم خوب این را میفهمند. مشکلات فعلی اقتصادی ریشه در گذشتهها دارد و بحرانی شدن آن، ریشه در گذشتهای نزدیکتر. همان گذشته نزدیک به دهسالی که همهکارههای آن یعنی پارهکنندگان قطعنامههای سازمان ملل، به وجود آورندگان تحریمهای کمرشکن، کاسبیکنندگان از این تحریمها و اطرافیانشان در تلاش برای بازگشت به آن گذشته نزدیکند. مردم شهرها و روستاها اما در ۹۲ و ۹۶ فریب رهبران متوهم کاسبان تحریم را نخوردند، حتی یارانه هم اثر نکرد.
مردم مشکلات اقتصادی دارند ولی درک میکنند بحرانی را که در اقتصاد به وجود آمده. آنها میدانند عدم شفافیت و مصارف، کمرشکن است. عدم شفافیت مالی و عدم پاسخگویی مسئولان سابق و بعضا ملاحظات پارهای از مسئولان لاحق، عامل فساد سیستماتیک است؛ فسادی که استمرارش نابود میکند مردم و کشور و اعتماد به ارزشها و همه چیز را. معترضین برای اینکه به کسب حقوقشان یک گام نزدیک شوند، گاهی رفتن روحانی یا شعارهای تند علیه رییسجمهور و اشخاص دیگر را سر میدهند ولی این دردی را دوا نمیکند و اگر هم دوا کند، فقط مرهمی است بر زخمهای آنان که از ثروت و قدرت بیحساب محروم شدهاند.
انتظار از دولت که گاهی برای پرداخت به جمعیت عظیم حقوقبگیران هم مشکل دارد، جز با شفافسازی پرداختها ممکن نیست. اگر شعار و همتِ با صلابت و قانونی، ضرورت شفافیت مالی را نشانه بگیرد میتوان امیدوار بود که ملت، کشور و نظام عبور کنند از این بحران. جمعبندی سیر بحرانها، گردنههای سخت، انقلابات و تحولاتِ ۶۰ سال گذشته جهان و کشور خودمان درسی دارد برای ما؛ پرهیز از خشونت و انتقام. در هر جا که این پرهیز انجام نشده و تندروی پیشه شده، پس از مدتی مشکلات زیادی به وجود آمده و بعضا وخیمتر از قبل هم شده است.
اگر میخواهیم کرامت انسان در این کشور پاس داشته شود و حقوق ملت به آنان بازگردانده شود، یک راه بیشتر ندارد؛ حرکت مطالبه محور، قانونی، آرام و مستمر. مطالبه محوری محصول مستقیم نقد و انتقاد است، پدیدهای که رهبری کشور در انتهای هفته گذشته لغت «واجب» را برای آن بهکار بردند و مبنای دینی آن هم وجوب امر به معروف و نهی از منکر است. بهبود وضعیت مردم، اعتلای کشور، احیای ارزشهای معنوی، توسعه درونزا و سربلندی ایرانی در گرو حرکت اصولگرایانه و اصلاحطلبانه ذیل گفتمان مطالبه محور است.
میتوان اما خواستههای افراطی و شعارهای مرگ بر این و آن را انتخاب کرد که منجر خواهد شد به زد و خورد و بگیر و ببند و آن هم تازه آغاز ماجراست. پایان ماجرا بعد از طی زمانی نامشخص و مملوّ از انواع فشارهای اقتصادی و سیاسی و جانی به مردم، آغاز دوران بردگی پنهانِ یک ملت در پیشگاه نظام سلطه سرمایهسالاری آمریکایی است.
خبرهای مرتبط
نظر شما