(طنز) اى که در پورشه ایراد گرفتى به سبد!
ناصر فیض در تهران امروز نوشت:
«نیت خیر مگردان که مبارک فالیست»
اعتدال سبدى را که خوش استعدالیست!*
ماه من در صف کالاست، ندارم گله اى
این سه ساعت صف اگر چند به چشمم سالیست
آب و نان را به سبد ریخته، دستم دادند
بردمش خانه و دیدم همه نان خالیست
«اى که انگشت نمایى به کرم در همه شهر»
هِى کرم کن که همین شیوه به شدّت عالیست
در مقامى که در آن فعل پسندیده کم است
نیت خیر خودش حادثه اى جنجالیست
اى که در پورشه ایراد گرفتى به سبد!
«حال مردم تو چه دانى که چه مشکل حالیست!؟»
تو که یک لقمه نبردى به دهان بى تفصیل
نان چه دانى که سر سفره ى مان اجمالیست
هر کسى هر چه دلش خواست به ما-مثل تو-گفت
«که دهان تو در این نکته خوش استدلالیست»
در سرِ ما که هواى دوبى و هاى پِر نیست
چون خرید من و ماهم فقط از بقالیست
شال کشمیر نمى خواهد و برد یمنى
آن که نان شب او بسته به لطف شالیست
من که یارم کرمش -حد اقل- کیلویى ست
چه خبر دارم از آن که، کرمش مثقالیست!
گر چه طرح سبدى فکر بدى نیست ولى
غالبا دیده شده ، جنس سبد پوشالیست
شأن ملت صف ارزاق در این سرما نیست
وه! که در کار ضعیفان عجبت اهمالیست!
خاصه در کشور ایران که خدا را صد شکر
معدن پسته و نفت و مس و گاز و قالیست
نَقل یا نُقل مجالس نشویم آخر کار
ما که خود چشمه اى از غیرت مان نقّالیست
این که «ما قال» مهم است در آن حرفى نیست
گاه سنگینى قول و سخن از «من قالیست»
خوب شد، این محک تجربه آمد به میان
گر چه شاید همه از دولت بد اقبالیست
*کلمه«اعتدال» را براى اولین بار در «فرهنگستان زبان فارسى خودم» به باب «استفعال» برده ام و این فعل بعد از این تکرار نخواهد شد،کمترین فایده اش رفع مشکل کمبود قوافى است!