چهارشنبه ۰۲ آبان ۱۴۰۳ - 2024 October 23

زیباکلام: بدنه اجتماعي روحاني به او اجازه رفتارهاي پوپوليستي نمي‌دهد

کد خبر: ۱۷۲۸۹
تاریخ انتشار: ۱۳ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۵:۱۵
دولت‌هاي مدرن، براي تحقق برنامه‌ها و اهداف خود ناگزير از توجه به جامعه مدني و ايجاد و حفظ بدنه اجتماعي براي خود هستند تا در سايه آن بتوانند راهبردهاي كوتاه‌مدت و بلندمدت خود را دنبال كنند. موفقيت يا شكست هر دولتي، ارتباط معناداري با ميزان رضايت و همراهي بدنه اجتماعي‌اش دارد. اين همراهي زماني بيشتر خودش را نشان مي‌دهد كه رقابت‌هاي سياسي در ميان جناح‌هاي مختلف تلاش براي حذف يا تضعيف يك دولت را در دستور كار قرار مي‌دهد. دولت يازدهم نيز از اين قضيه مستثني نيست و در مسير تحقق سياست‌هايش به همراهي بدنه اجتماعي منتسب به خود نيازمند است. اين مساله را كه روحاني چقدر در اين مسير توفيق دارد كه بتواند پايگاه اجتماعي‌اش را حفظ كند، در گفت‌وگو با صادق زيباكلام استاد علوم سياسي دانشگاه تهران به بحث گذاشتيم. زيباكلام، معتقد است روحاني در اين مدت ناچار بوده تا بيشترين توجه خود را معطوف به حل مشكلات اقتصادي كند و از اين نظر بدنه اجتماعي او، اين درك را دارد كه تحقق نيافتن برخي مطالبات اجتماعي و سياسي بيش از آنكه متوجه دولت باشد، معلول مقاومت ديگر دستگاه‌هايي است كه دولت در آنها نقشي ندارد.

دولت‌ها چگونه مي‌توانند از بدنه اجتماعي خودشان استفاده كنند؟

همراه كردن بدنه اجتماعي توسط دولت‌ها در مجموع به دو طريق صورت مي‌گيرد؛ يكي راه و روش‌هاي پوپوليستي است كه دولت‌ها سعي مي‌كنند با برخي شعارهاي آرماني، توجه و حمايت اقشار و لايه‌هاي طرفدار را جلب كند.

راه و روش دوم اين است كه در حقيقت دولت به خواسته‌هاي سياسي، اجتماعي و اقتصادي آنها توجه كند و سعي داشته باشد در جهت آن خواسته‌ها، گام بردارد و از اين طريق بدنه اجتماعي را با خود همراه سازد.

البته ممكن است كه همان راه اول در قالب مقولات دوم تجلي پيدا كند.

ببينيد، برخي حكومت‌ها و برخي چهره‌هاي سياسي سعي مي‌كنند از راه و روش‌هاي پوپوليستي بهره ببرند تا طرفداران خود را حفظ كنند. البته به اين معني نيست كه آنها تلاش نمي‌كنند تا براي خواسته‌هايشان كاري انجام ندهند، اتفاقا در راستاي خواسته‌هاي آنها هم گام بر مي‌دارند اما تاكيدشان بر اين است كه توده‌ها را از طريق شعار و سخنراني‌هاي تهييج‌كننده و پيدا كردن هدف اجتماعي، سياسي، به اين باور برسانند كه هدف اصلي از دولت ما، تلاش در جهت تحقق آن آرمان است.

در دولت يازدهم چطور؟ چقدر در حفظ بدنه اجتماعي موفق بوده است؟

بدنه اجتماعي آقاي روحاني، عمدتا از اقشار و لايه‌هاي اصلاح‌طلب جامعه برآمده است. به اين معنا كه بخش قابل‌توجهي از آن 19 ميليون كه به روحاني راي دادند، اقشار و لايه‌هاي تحصيلكرده جامعه هستند، بنابراين نگه‌داشتن اين اقشار و در واقع طبقه متوسط با راه و روش پوپوليستي همخواني ندارد يعني شايد تا مدتي بتوان اقشار تحصيلكرده را از طريق شعارهاي پوپوليستي و ايجاد اهداف آرمان‌گرايانه همراهي كرد اما در بلندمدت اين روش جواب نمي‌دهد. آقاي روحاني به دنبال راه و روش پوپوليستي نيست. حتي اگر فرض بگيريم كه دولت يازدهم مي‌خواست رويكرد پوپوليستي داشته باشد، بدنه اجتماعي‌اش اجازه چنين فرآيندي را نمي‌دهد و از آن رويگردان مي‌شود.

بنابراين راهكار دولت در راستاي روش دوم يعني تحقق مطالبات اقتصادي، سياسي و اجتماعي خواهد بود.

قطعا اين گونه است. علاوه بر آنكه آقاي روحاني خودش علاقه‌يي به راه و روش پوپوليستي ندارد، نكته ديگر اين است كه ايشان عملا در جهتي گام برمي‌دارد كه بتواند طرفدارانش را در نتيجه اقداماتي حفظ كند كه اين اقدامات در مرحله نخست اقتصادي است و بعد به مباحث سياسي و اجتماعي خواهد پرداخت.

بنابراين شما هم معتقديد كه اولويت دولت در گام نخست مساله اقتصادي است؟

بله اين گونه است و راه رسيدن به آن از رهگذر حل مساله هسته‌يي مي‌گذرد و به همين دليل است كه دولت يازدهم تلاش زيادي در جهت مذاكرات هسته‌يي دارد.

همين مساله شايد پاشنه آشيل دولت باشد، برخي معتقدند كه توجه بيش از اندازه دولت به مساله هسته‌يي و در واقع مساله اقتصاد در سطح كلان، باعث شده كه مباحث اجتماعي و سياسي مورد غفلت قرار بگيرد و بخشي از بدنه اجتماعي سرخورده شوند؟

مشكل اينجاست كه آقاي روحاني چاره ديگري نداشته است. من معتقدم اگر ايشان نتواند كشور را از باتلاق هسته‌يي نجات دهد، نمي‌توان آينده‌يي براي دولت يازدهم متصور شد. در واقع اگر مساله هسته‌يي حل نشود، در عرصه اقتصادي عملا نمي‌تواند گام چنداني برداشت و زماني كه در عرصه اقتصادي نتواند توفيقي داشته باشد به نظر من در زمينه سياسي و اجتماعي هم خيلي نمي‌تواند به موفقيت برسد.

با توجه به عرصه سياسي كشورمان در حال حاضر، فكر مي‌كنيد اين بدنه اجتماعي در چه بزنگاهي مي‌تواند در راستاي حمايت از دولت ورود پيدا كند؟

به نظر من عمده‌ترين بزنگاهي كه دولت مي‌تواند روي بدنه اجتماعي‌اش حساب كند در انتخابات مجلس در سال آينده است. من معتقدم ائتلاف گسترده اصلاح‌طلبان و طرفداران دولت براي پيروزي آقاي روحاني سرنوشت‌ساز خواهد بود بنابراين ما شاهد خواهيم بود كه سال آينده آزموني حسابي براي دولت يازدهم به وجود مي‌آيد.

آزموني براي سنجش وزن بدنه اجتماعي؟

دقيقا.

اما برخي معتقدند كه پيروزي دولت، پيروزي گفتماني نبود بلكه صرفا يك پيروزي سياسي بود كه در نتيجه سياست‌ورزي روحاني به دست آمد؟

من اين مساله را قبول ندارم. پيروزي آقاي روحاني در گام اول به دليل حمايت قاطع رهبري اصلاح‌طلبان از ايشان بود. آقاي هاشمي‌رفسنجاني و آقاي خاتمي و بسياري از چهره‌هاي سرشناس اصلاح‌طلب از ايشان حمايت كردند. مساله ديگر آن بود كه سوءمديريت اصولگرايان در هشت سال گذشته باعث شد كه مردم به دنبال رويكرد جديدي باشند؛ بنابراين اين گونه نيست كه آقاي روحاني تصادفي رييس‌جمهور شده است.

منظور من اين است كه جريانات اجتماعي باعث پيروزي ايشان شدند. به عنوان مثال بسياري از كساني كه به آقاي روحاني راي دادند كساني بودند كه اصلا قصد شركت در انتخابات نداشتند، اما در دو سه روز آخر به دليل نوع رفتار با آقاي رفسنجاني و برخي اصلاح‌طلبان چرخش تصميم‌گيري داشتند و در عين حال حمايت چهره‌هاي سرشناس از آقاي روحاني، همچنين كناره‌گيري غيرمستقيم آقاي عارف به نفع روحاني باعث پيروزي شد.

شما گفتمان غالب در اين دولت را چه مي‌دانيد؟

گفتمان غالب در اين دولت، تحقق خواسته‌هاي سياسي، اجتماعي و در واقع خواسته‌هاي مدني است؛ اما براي رسيدن به خواسته‌هاي سياسي و اجتماعي، ايشان لاجرم بايد گام‌هاي بلندي را در زمينه اقتصادي بردارد.

در مقابل برخي مطالبات ارزشي هم در كنار مطالبات اقتصادي و سياسي مطرح مي‌شود، مواجهه دولت با اين خواسته‌ها چگونه بايد باشد؟

به نظر من در ميان بدنه اجتماعي آقاي روحاني مطالبات ارزشي جايگاهي ندارد. اين مطالبات بيشتر ساخته‌ و پرداخته تبليغات اصولگرا است.

با اين حال اين مطالبات زياد مطرح مي‌شود.

علتش اين است كه با وجود آنكه اصولگرايان، به ويژه طيف تندروي آنها در اقليت هستند اما اكثر رسانه‌هاي اصلي كشور را در اختيار دارند، بنابراين خواسته‌هاي آنها، مثل تفكيك جنسيتي يا مساله حجاب و فرهنگ به گونه‌يي بازتاب مي‌يابد كه گويي خواسته اكثريت جامعه است، در حالي كه اين مسائل از سوي اقليت اصولگرا، تاكيد مي‌كنم نه همه اصولگرايان بلكه تندروها- مطرح است.

در اين يك سال، دولت يازدهم در مواجهه با بدنه اجتماعي‌اش چه خطاهايي داشت؟

نمي‌توان گفت كه خطاهاي فاحشي داشت.

اما شايد برخي انتظارات اين بدنه برآورده نشده باشد؟

درست است كه بسياري از انتظارات سياسي بدنه اجتماعي دولت يازدهم برآورده نشده است اما مي‌توان تا حدودي گفت كه آن بدنه اجتماعي مي‌تواند درك كند كه برآورده نشدن خواسته‌هاي سياسي‌اش بيش از آنكه متوجه آقاي روحاني باشد، ساير قوا هستند كه به‌شدت در برابر تحقق آنها مقاومت مي‌كنند.

فكر مي‌كنيد دولت در زمينه ارتباط با جامعه موفق بود؟ چه ساز و كاري براي آن در نظر گرفته است؟

به نظر من دولت از اين نظر خيلي موفق نبوده است. چون آقاي روحاني هنوز نتوانسته است، ديالوگي با مطبوعات مستقل، روزنامه‌ها و روزنامه‌نگاران اصلاح‌طلب برقرار كند.

در واقع شما رسانه‌ها را ميانجي ارتباط با جامعه مي‌دانيد و دولت در اين زمينه نتوانسته موفق باشد؟

بله، من مدلي از جامعه مدني را در نظر مي‌گيرم. دولت اگر بخواهد به طور مستقيم با جامعه ارتباط بگيرد، راه و روشي پوپوليستي است. در واقع دولت بايد از طريق رسانه‌ها، احزاب و تشكل‌هاي سياسي و نهادهاي مردمي با جامعه ارتباط بگيرد كه هنوز در اين زمينه چندان موفق نبوده است.

با اين رويكرد آيا توانسته است، اعتماد بدنه اجتماعي‌اش را جلب كند؟

من معتقدم اگر همين امروز انتخابات برگزار شود، تمام كساني كه به آقاي روحاني راي دادند همچنان به ايشان راي مي‌دهند.
نظر شما