يکشنبه ۲۵ شهريور ۱۴۰۳ - 2024 September 15

چنگ‌زدن قالیباف به ریسمانِ پایداری‌ها

کد خبر: ۱۷۲۷۷
تاریخ انتشار: ۱۳ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۳:۵۴
زندگی سیاسی قالیباف بعد از ترک نظامی‌گری با فرود و فرازهای زیادی روبرو بوده است.

کت و شلوار خوش دوخت، عینک خوش فرم، چشمان سبر، حلقه ازدواج در دست، سردار، دکتر، خلبان، شهردار تهران، فرمانده سابق نیروی انتظامی و نامزد ناکام دو انتخابات ریاست جمهوری 84 و 92 تمام واژگانی است که در فضای سیاسی ایران « محمد باقر قالیباف » به آن شهره است.

شهردار تهران، از جمله سیاسیونی است که بعد از حضور طولانی مدت در فضای نظامی گری در سپاه و نیروی انتظامی تصمیم گرفت وارد فضای سیاسی شود و خود را در قامت یک سیاستمدار معرفی کند. قالیباف برای این پوست اندازی احتیاج به یک تغییر بزرگ داشت تا مردم او را به عنوان یک سیاستمدار بشناسند و چهره نظامیش از ذهن مردم پاک شود.

سردار تصمیم گرفته بود تا ذهن مردم با دکتر محمد باقر قالیباف آشنا شود به خاطر همین تصمیم گرفت با چهره جذاب و متفاوت از تمام سیاستمداران ایرانی وارد فضای انتخابات سال 84 شود. برای مردم سیاستمداران، با یک لباس تیره، موهای شانه کرده به کنار و یا ملبس به لباس روحانیت، تعریف می‌شد اما قالیباف سنت‌ها را شکست با لباس‌های جذاب و شیک وارد کارزار شد، عکس‌هایش را آتلیه‌ای انداخت، شعارهای روشنفکرانه داد از جوانان سخن گفت و فردای بهتر.

ظاهر و سخنان جذاب قالیباف در سال 84، نگاه‌های بسیاری را به سوی خود جلب کرد و حتی می‌توان گفت بسیاری از مردم فراموش کردند که او روزی فرمانده نیروی انتظامی بود. در تمام نظرسنجی‌ها رتبه دوم بعد از هاشمی رفسنجانی در اختیار قالیباف بود، تا کم کم سردار باور کند که راهی تا میدان پاستور برایش باقی نمانده است.

در این میان قالیباف، بخشی از مردم که در طبقه مذهبی و حتی فرودست جامعه قرار داشتند را فراموش کرده بود و از استخر رفتن‌های صبحش سخنان به میان می‌آورد و به این فکر نمی‌کرد که کت‌وشلوارهای گران قیمتش برای بسیاری از مردم غریبه و غیرقابل باور است. در مقابل این رفتار او، محمود احمدی نژاد به ساده ترین شکل ممکن وارد انتخابات شد و توانست با نشان دادن خانه کوچکش که اتفاقا استخر نیز در آن جا نمی‌شد، جای قالیباف را در انتخابات بگیرد و با آیت‌الله راهی دور دوم شود و بعد از آن نیز با شکست هاشمی راهی نهاد ریاست جمهوری شد.

استراتژی قالیباف و غرق شدن در آن باعث شد تا او در اولین حضور رسمی خود در فضای سیاسی کشور با یک شکست بزرگ روبرو شود. او می‌خواست « خاتمی دوم» ایران باشد اما بسیاری از مردم در هفته آخر انتخابات، با برگشت از قالیباف، نشان دادند که حرف‌های او را باور نکرده‌اند.

این رفتار سردار اما از او در میان چهره‌های اصلاح طلب، یک چهره مقبول ساخت تا بسیاری قالیباف را یک « اصول‌گرای اصلاح طلب» بدانند که می‌تواند با حفظ این مواضع به زودی به ریاست قوه مجریه برسد. قالیباف بعد از شکست در انتخابات راهی شهرداری تهران شد، تا قدرت مدیریت خود را به رخ مردم بکشد. فرمانده سابق نیروی انتظامی شاید تصور می‌کرد او نیز می‌تواند همچون محمود احمدی نژاد از خیابان بهشت با پاستور برسد.

مدیریت قالیباف در شهرداری تهران، بسیاری از نگاه‌ها را به سمت خود جلب کرد و تحلیل گران سیاسی را براین داشت تا به او پیشنهاد کنند در سال 88 به رقابت با محمود احمدی نژاد بپردازد. شهردار تهران که دیگر با فضای سیاسی ایران به خوبی آشنا شده بود به این پیشنهاد پاسخ منفی داد تا از بیرون شاهد رفابت نفس گیر مهندس میرحسین موسوی و محمود احمدی نژاد باشد.

حوادث سال 88 و حاشیه‌های ایجاد شده برای اصلاح طلبان و محدود شدن بسیاری از رهبران و چهره‌های شناخته شده این جریان در فضای اجتماعی، بهترین فرصت برای قالیباف بود تا این گروه را به سبد رای خود اضافه کند تا بتواند به پشتوانه آنان هفتمین رئیس جمهور ایران لقب بگیرد. اصلاح طلبان نیز با توجه به شرایطشان به این نتیجه رسیده بودند که قالیباف می‌تواند رئیس دولت بعدی ایران باشد. اصلاح طلبان این تصور را داشتند که قالیباف می‌تواند زمینه بازگشت آنان به فضای سیاسی ایران را باز کند.

با مشخص شدن نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری 92 و دست رد شورای نگهبان به سینه آیت‌الله هاشمی و اسفندیار رحیم مشایی، مردم تصور می‌کردند که سردار دیروز و دکتر امروز رئیس جمهور تازه ایران است. نظر سنجی‌ها نیز حکایت از پیروزی مطلق او در انتخابات ریاست جمهوری بودند. حضور حسن روحانی و محمدرضا عارف در انتخابات باعث شد نگاه اصلاح طلبان کمی از روی قالیباف به سوی این دو بچرخد اما با توجه به نظر سنجی‌ها همچنان با نگاه مثبت به شهردار تهران نگاه کنند.

استراتژی قالیباف در این انتخابات، نقد گذشته و ارائه یک چهره متفاوت نسبت به دوره قبل در انتخابات بود. قالیباف در کنار حمله به احمدی نژاد، حملات جدی نیز به آیت‌الله هاشمی رفسنجانی داشت به تصور اینکه با استفاده از سیاست حمله به هاشمی و احمدی نژاد، می‌تواند به هدف بزرگ خود برسد.

شهردار تهران این را نمی‌دانست که عملکرد بد محمود احمدی‌نژاد در قوه مجریه باعث شده بود مردم دوباره به هاشمی رفسنجانی اقبال پیدا کنند و انتقاد به شیوه مدیریت او را برنتابند. انتقاد از هاشمی باعث ریزش رای قالیباف شد به ویژه در میان کسانی که به هاشمی نزدیک بودند و تصمیم داشتند به شهردار تهران رای بدهند. اما اشتباه بزرگ تر را قالیباف در مناظره تلویزیونی و در قبال حسن روحانی انجام داد.

قالیباف در این مناظره خطاب به روحانی گفت:« در سال ۸۲ که فرمانده نیروی انتظامی بودم و شما دبیر شورای عالی امنیت ملی بودم، در سالگرد حمله به کوی دانشگاه، هر سال برنامه میگرفتند یک جلسه من گفتم اجازه بدهید دفتر تحکیم وحدت مراسم را بگیرد. شما اشاره به این میکردید که بابا دنبال دردسر هستی ول کن چه مجوزی. این اصرار من بود که اجازه بدهیم دانشجو حرفش را بدهد ولی در چارچوب قانون. در شورای امنیت کشور هم در سال ۸۲ جلسه ای برگزار شد، من معتقد بودم پشت حوادث سال ۸۲ حوادثی که در کوی دانشگاه یا خوابگاه طرشت علامه اتفاق افتاد نیروی انتظامی تمام قد جلوی لباس شخصی ها افتاد و اجازه ندادیم حوادث ۷۸ رخ بیاید. میگفتم پشت حوادث دانشجویان نیستند.

وی در ادامه اظهار داشت: در جلسه اصرار کردم اگر دانشگاه اشکال دارد، به نیروی انتظامی اجازه ورود بدهید. من با اصرار این مجوز را گرفتم. به خاطر اینکه معتقد بودم سیاسیون پشت این ماجرا هستند نه دانشجویان. یکی از نمایندگان مجلس ششم که مستند دارم در حوادث کوی دخالت داشت در ان جلسه ما، اخلال کرد. بی بی سی و وی او ای، سخنان من را تحریف کردند و گفتند من دوگانه برخورد کردم ولی من اینگونه نبودم. در جلسه مجلس شورای اسلامی که غیرعلنی بود و در جلسه شورای امنیت، میدانستم پشت سر حوادث چیست.»

بیان همین سخنان کافی بود تا حسن روحانی با یک پاتک اساسی، تک قالیباف را جواب دهد تا مردم شاهد به گوشه رینگ رفتن قالیباف باشد. روحانی در سخنان خود گفت:« از آقای قالیباف خیلی تعجب میکنم. درست است باید رقابت کنیم ولی نه اینجوری. آقای قالیباف دلم نمیخواست بگم. آنجا بحث این بود شما میگفتید دانشجویان بیایند ما برنامه گازانبری داریم. ما میگفتیم راه این است که مجوز بدهیم و دستگیر کنیم. من راجع چند کلانتری به شما گزارش دادم. شما چی گفتید؟ نمیخواهم بازگوکنم. گفتید کل آدمهای سالم من این تعداد است. برنگردید به بحث های آن زمان، این سینه من پر است از مسائل فراوان. حرف برای گفتن زیاد داریم. بگذارید رقابتمان سالم و درست باشد. شورای عالی امنیت ملی هم مدافع اقوام بوده به این شورا اتهام نزنید. از ابتدای زندگی سیاسی مسیرم روشن است هیچوقت پادگانی فکر و عمل نکردم.جزو افرادی هستم که حقوق خواندم، من سرهنگ نیستم. حقوقدان هستم. حواسمان باشد چگونه حرف میزنیم. هرچه اطلاعات لازم باشد در ذهنم دارم که بگویم.»

همین جملات بیان شده میان قالیباف و روحانی باعث شد تا « شیخ دیپلمات» تبدیل به ستاره انتخابات شود و «سردار» تبدیل به بازنده بزرگ. بازهم اتخاذ یک تصمیم غلط از سوی قالیباف در انتخابات ریاست جمهوری نشان داد که او راه طولانی برای تبدیل شدن به یک سیاستمدار بزرگ را پیش رو دارد.

قالیباف بعد از انتخابات ریاست جمهوری در رقابتی نفس گیر و با اختلاف بسیار ناچیز، در کرسی شهرداری تهران باقی ماند، تا هنوز راهی برای بقا در سیاست ایران داشته باشد. قالیباف شکست خورده در انتخابات ریاست جمهوری، برای بقا در عرصه سیاسی کشور اما احتیاج به یک بازسازی بزرگ دارد و به نظر می‌رسد برای این کار به یک تصمیم بزرگ رسیده است و آنهم نزدیک شدن به رادیکال ترین جریان سیاسی کشور یعنی جبهه پایداری است. 

تصمیمات این روزهای قالیباف در شهردای تهران در مورد تفیک جنسیتی و حمایت بی دریغ نمایندگان این طیف از قالیباف این فرضیه را بیش از بیش به واقعیت نزدیک می‌کند که شهردار تهران و پایداری‌ها به دنبال پیدا کردن یک وجه اشتراک بزرگ میان هستند.

قالیباف می‌خواهد از سبد رای این گروه که در انتخابات ریاست جمهوری به جلیلی تعلق گرفت به نفع خود استفاده کند و پایداری‌ها نیز از قالیباف به  علت جذابیت بیشتر نسبت به سعید جلیلی و لنکرانی در انتخابات‌های بعدی استفاده کنند. اگر این ائتلاف شکل بگیرد، زندگی سیاسی سردار سابق سپاه، وارد فاز جدیدی می‌شود و قالیباف از حمایت اصلاح طلبان به حمایت پایداری‌ها می‌رسد تا لقب پر تغییر ترین سیاستمدار ایران را به خود اختصاص دهد.

به نظر می‌رسد شکست‌های پی در پی او باعث شده است، قالیباف برای فردای سیاسی خود به هر ریسمان سیاسی چنگ بندازد.
نظر شما