جمعه ۰۶ مهر ۱۴۰۳ - 2024 September 27

ازدواج‌های ساندویچی در پیش است

کد خبر: ۱۶۸۹۱۴
تاریخ انتشار: ۲۱ آبان ۱۳۹۶ - ۱۷:۵۱
دو سه روزی است کلیپی در شبکه‌های اجتماعی دست‌به‌دست می‌شود که حکایت‌ از دغدغه‌های اجتماعی یک استاد مردم‌شناسی دانشگاه تهران دارد. در آن کلیپ که بخشی از نشستی درباره ازدواج سفید در کانون اندیشه جوان است، خط قرمزی (البته نمی‌دانیم، شاید به زعم ما در دنیای روزنامه‌نگاری خط قرمز باشند) نمی‌ماند که ابراهیم فیاض از آن عبور نکرده باشد.

به گزارش صدای ایران، او چند سال پیش هم درباره انقلاب جنسی در ایران صحبت‌هایی داشت که مورد توجه بسیاری از رسانه‌ها قرار گرفت. ابراهیم فیاض را در دسته‌بندی‌های مرسوم، اهل سیاست امروز، اصولگرا می‌دانند و برخی معتقدند که با توجه به پشتوانه‌های سیاسی که دارد، می‌تواند همه آنچه را در دل و ذهنش می‌گذرد، مطرح کند. اما هرچه باشد، حرف‌های این استاد دانشگاه تهران شنیدنی است و حالا ما تلاش کردیم خواندنی‌اش هم بکنیم.

به نقل از همدلی، فیاض در این جلسه گفته است:
الان این ازدواج سفید بحرانی است که قشر متوسط دارد ایجاد می‌کند، بعد از آن ازدواج‌های ساندویچی است، یعنی رابطه جنسی ساندویچی. در ازدواج سفید طرفین چندمدت با هم هستند اما اگر قرار شد رابطه ... سر خیابان انجام شود، چه کسی می‌خواهد آن‌ها را بگیرد؟ چند نفر را می‌خواهند بگیرند؟ چند نفر را می‌خواهند اعدام کنند؟
حالا دیگر خانواده گران شده است چون سرمایه‌داری همه این‌ها را گران می‌کند، فقط اشراف می‌توانند در دوره سرمایه‌داری ازدواج کنند.
هنوز هم شما ببینید که در محور قدرت چه خبر است، بحث‌های آقایان در محور قدرت چیست و بحث‌های مردم چیست؟

من دقیقاً یادم است. شاه، زمانی بدبخت شد که آمد تلویزیون و گفت دقیقاً 100 سال از غرب عقب هستیم و باید در 10 سال جبرانش کنیم و شعار دروازه بزرگ تمدن را داد و یکهو، کله شد. آنقدر سرعت مدرنیسم را بالا آورد که خودش هم در آن نابود شد.
موقعی که مبنا این شد که با سرعت تمام جلو برویم، جامعه را جای خانواده می‌نشانید. موقعی که قرار شد جامعه را جای خانواده بگذارید تا پیشرفت را ایجاد کنید، اقتصاد موتور محرکه جامعه می‌شود.
جامعه‌شناسی باید خفه شود، علوم اجتماعی باید خفه شود، که خفه‌اش هم کردند، جای ما روان‌شناسی نشاندند با عرفان هم قاطی‌اش کردند. الآن نتیجه‌اش چه شد؟ الآن شده یک محافظه‌کاری اجتماعی و کسی بحث اجتماعی نمی‌کند.

کو عدالت؟ سخنرانانی همه در بحث انقلاب مانند شریعتی و بقیه، همه‌اش بحث عدالت بود و چه شد یکهو تبدیل شد به رستگاری شخص و همه‌اش در خواب و در بیداری و کی خواب دیده است کاکو؟ مملکت همه‌اش شد عرفان، هیچ‌کس روی زمین نبود، همه در آسمان‌ها رفتند.
با این روان‌شناسی به اضافه عرفان یک اشرافیتی شکل گرفت. علوم انسانی که مبنایش بر عقلانیت و دین عقلانی بود را گذاشتند کنار، یک حرکتی شروع شد و قشر متوسط حرکتی را شروع کرد. یعنی در نتیجه اقتصادی بازسازی آقایان، قشر متوسط شروع کرد به اعتراض جمعی‌اش، اما قشر پایین چه؟ با تجاوز، آتنا، اهورا و مرتب دارد می‌آید دیگر و می‌بینید که چه خبر است، یعنی ناامنی اجتماعی تا کجا آمده است.
اگر محور اقتصاد باشد، بدون جامعه، نتیجه‌اش این می‌شود. اگر نتوانیم پارادایم عقلانیت و عدالت را در جامعه با هم قاطی کنیم، جامعه ما حتماً با بحران روبه‌رو خواهد شد، آثارش هم آشکار شده است و مقدمه‌اش این تجاوزهای قشر پایین است.
ما در حال حاضر نظام آموزشی با این تکنولوژی فعلی نداریم که بچه‌ها یاد بگیرند چه کار کنند. یعنی نظام آموزشی ما یا سانسور می‌کند یا می‌گوید از آن بگذر.

آموزش اصل کار است. آموزش همگانی می‌خواهیم و آموزش تخصصی. آموزش همگانی که امروز در صداوسیما وجود ندارد، وزارت ارشادش ندارد، وزارت مخابراتش ندارد... هیچ‌کدامشان ندارند. آموزش تخصصی‌اش هم که در دانشگاه است اجازه نمی‌دهند. بگذارند کار کنیم همه این‌ها درست می‌شود. اگر راست می‌گوییم و می‌خواهیم از جهل نجات پیدا کنیم، باید مردم را از جهل نجات داد، همه مسائل با آموزش حل می‌شود؛ آموزش، فلسفه می‌خواهد، علوم انسانی می‌خواهد، که این‌ها هم خبری ازشان نیست.

نظر شما