انگيزههاي رفراندوم در اقليم کردستان
اينكه چرا باوجود همه مخالفتها در داخل و خارج اقليم مسئولان اقليم بر انجام رفراندوم اصرار ورزيدند، جاي تأمل دارد
قسیم عثمانی*- هرچند تهديد به رفراندوم در كردستان عراق ميتوانست ابزاري براي فرصتسازي و كسب امتياز از دولت مركزي باشد؛ اما اجراي آن، اين فرصت را سوزاند و حتي آن را به يك تهديد جدي براي كُـردها تبديل كرد. اينكه چرا باوجود همه مخالفتها در داخل و خارج اقليم و مهيانبودن شرايط داخلي و خارجي، مسئولان اقليم بر انجام رفراندوم اصرار ورزيدند، جاي تأمل دارد!
٢- دولت مركزي عراق نتوانسته است بهطور كامل و بهموقع، به تعهدات خود در قبال اقليم كردستان جامه عمل بپوشاند و درباره درآمدهاي نفتي اقليم نيز شفافسازي و اطلاعرساني لازم را انجام نداده است؛ ازاينرو مردم كردستان حقوق مادي، معنوي و شهروندي خود را پايمالشده ميدانند و اين موضوع نارضايتي جاري و مزمنی را در ميان كردهاي عراق بهوجود آورده است كه اين فضاي نارضايتي، منجر به آمادهترشدن بستر براي هر اقدامي از جمله رفراندوم برای استقلالخواهي شده بود.
٣- شرايط اقتصادي، نابساماني در وصول درآمد حاصل از فروش نفت و فساد اداري حاكم در كردستان عراق، شرايط نامساعدي را بهوجود آورده بود كه مسئوليت و پاسخگويي تمامي اين حوزهها متوجه رئيس اقليم كردستان عراق بود؛ درحاليكه چنين آمادگيای از جانب ايشان وجود نداشت و خصوصا اينكه تعدادي از اعضاي خانواده او نيز متهم به فساد مالي بودند. در چنين شرايطي رفراندوم اگر هم نميتوانست راهكاري مناسب و بهموقع براي استقلال كردستان عراق باشد، حداقل ميتوانست براي سرپوشنهادن بر مشكلات و سوءمديريت اجرایی در اقلیم کردستان، ابزاري مناسب و بهموقع باشد.
٤- تبدیلشدن به چهرهای «كاريزماتیک» در رهبري اقليم يكي ديگر از انگيزهها و دلايل پيگيري رفراندوم نسنجيده و بيموقع در كردستان عراق بود. اصولا چهرههايي كه پرچم كردستان را برافراشتهاند و مدعي تشكيل دولت كُـردي يا خودمختاري شدهاند، در اذهان عمومي كُـردها به چهرههايي كاريزماتيك، تاريخي و ماندگار تبديل شدهاند. مسعود بارزاني نيز اين واقعيت را به نيكي ميدانست و با روانشناسي اجتماعي كُـردها كاملا مأنوس و آشنا بود. جذابيت اين «كاريزما»شدن از يك طرف و نگاه نزديكان ايشان به درآمدهاي بيحساب و كتاب نفت اقلیم از طرف ديگر، منجر به اين شد كه منافع و مطالبات مردم كُـرد در عراق بيش از پيش هدر رفته و پايمال شود.
٥- احساسات دروني از يك طرف و تحريكات بيروني و تصميمسازيهاي موذيانه از جانب رژيم صهيونیستي از طرف ديگر، باعث شد سران تصميمگير اقليم در محاسبات خود دچار اشتباه شوند و گول لابيگري آنها را بخورند. صهيونيستها به سران اقليم وعده داده بودند كه در ادامه رفراندوم براي استقلال كردستان، يا اجماع بينالمللي و حمايت جهاني را فراهم خواهند كرد يا حداقل، حمايت آمريكا را جلب ميكنند.
با چنين انگيزهها و تحريكاتي، رفراندوم براي استقلال كردستان عراق شكل گرفت كه امروز بعد از گذشت يك ماه و اندي كردها و سران اقلیم به جايي رسيدهاند كه حسرت شرایط قبل از رفراندوم را میخورند.
*نماینده بوکان
رفراندومي كه بايد بهعنوان «يك گام به پيش و چند گام به پس» از آن ياد كرد، هرچند از لحاظ احساسی توانست رؤياي ديرين كُـردها را در مراحل نخست و براي چند روز محدود تعبير كند اما در ادامه نهتنها به واقعيت نپيوست؛ بلكه شرايط بدتري را براي كردستان عراق و آينده آن رقم زد و رؤياي تشكيل دولت كُـردي را رؤياييتر و دستنيافتنيتر كرد. در بيان چرایی انجام رفراندوم، ميتوان دلايل متعددي را ذكر كرد ولي هيچكدام از اين دلايل بهتنهايي نميتواند علت تامه انجام رفراندوم باشد. در ادامه به عمدهترين دلايل بروز رفراندوم بهصورت خلاصه اشاره ميشود.
١- اصولا تشكيل دولت كُـردي يك رؤياي تاريخي و آرمان ديرينه در بين مردم كُـرد بوده و بستر تحقق چنين رؤيايي در عراق بيش از هر كشوري فراهم بود. اصولا كُـردهاي عراق چسبندگي تاريخي و فرهنگي چنداني به كشور خود ندارند و آنها بيش از آنكه خود را عراقي بدانند، خود را آريايي و ايراني ميدانند.
١- اصولا تشكيل دولت كُـردي يك رؤياي تاريخي و آرمان ديرينه در بين مردم كُـرد بوده و بستر تحقق چنين رؤيايي در عراق بيش از هر كشوري فراهم بود. اصولا كُـردهاي عراق چسبندگي تاريخي و فرهنگي چنداني به كشور خود ندارند و آنها بيش از آنكه خود را عراقي بدانند، خود را آريايي و ايراني ميدانند.
بنابراين زمينهای فرهنگي و تاريخي وجود داشت كه كردستان عراق بر اساس آن و به علت عدم دلبستگي ملي، استقلال و جدايي خود را از عراق دنبال كند؛ خصوصا اينكه حاكميت مركزي عراق در گذشته برخوردهاي ناشايست و تلخي را با كُـردها داشته است و وجود زخمهاي كهنه و عميق ناشي از انفال و شيميايي و محروميت، اقليم را همواره آبستن حوادثي مانند جداييطلبي و استقلالخواهي كرده است و ادامه شرايط فعلي نيز هرچند ميتواند زمان استقلالخواهي را به تأخير بيندازد اما زمينه اجراي موفق و به موقع آن را در آينده فراهمتر خواهد كرد.
٢- دولت مركزي عراق نتوانسته است بهطور كامل و بهموقع، به تعهدات خود در قبال اقليم كردستان جامه عمل بپوشاند و درباره درآمدهاي نفتي اقليم نيز شفافسازي و اطلاعرساني لازم را انجام نداده است؛ ازاينرو مردم كردستان حقوق مادي، معنوي و شهروندي خود را پايمالشده ميدانند و اين موضوع نارضايتي جاري و مزمنی را در ميان كردهاي عراق بهوجود آورده است كه اين فضاي نارضايتي، منجر به آمادهترشدن بستر براي هر اقدامي از جمله رفراندوم برای استقلالخواهي شده بود.
البته اين عامل هرگز بهتنهايي عامل اجراي رفراندوم نبود؛ چون كساني بودند كه قبل از رفراندوم، دولت مركزي را به وعده اجراي كامل تعهدات و حتي اعطاي يكسري امتيازات جديد به اقناع و توافق رسانده بودند و سران اقلیم نیز در ابتدا چنين شرايطي را پذيرفته بودند.
...اما تحت تأثیر و تحریک مشاوران، مسئولان اقلیم یک طرفه این توافق را بهم زدند.بعد تحت تأثير و تحريك لابيگران و مشاوران صهيونيست، پشيمان شده بود.
...اما تحت تأثیر و تحریک مشاوران، مسئولان اقلیم یک طرفه این توافق را بهم زدند.بعد تحت تأثير و تحريك لابيگران و مشاوران صهيونيست، پشيمان شده بود.
٣- شرايط اقتصادي، نابساماني در وصول درآمد حاصل از فروش نفت و فساد اداري حاكم در كردستان عراق، شرايط نامساعدي را بهوجود آورده بود كه مسئوليت و پاسخگويي تمامي اين حوزهها متوجه رئيس اقليم كردستان عراق بود؛ درحاليكه چنين آمادگيای از جانب ايشان وجود نداشت و خصوصا اينكه تعدادي از اعضاي خانواده او نيز متهم به فساد مالي بودند. در چنين شرايطي رفراندوم اگر هم نميتوانست راهكاري مناسب و بهموقع براي استقلال كردستان عراق باشد، حداقل ميتوانست براي سرپوشنهادن بر مشكلات و سوءمديريت اجرایی در اقلیم کردستان، ابزاري مناسب و بهموقع باشد.
بايد به اين شرايط، وضعيت نامناسب عمران، بهداشت، آموزش، اشتغال و ساير شاخصهاي توسعه را در كردستان اضافه كرد كه اين محروميتهاي مشهود و ملموس، زمينه خواست استقلال را در بين كُـردها تشديد كرده بود؛ خصوصا اينكه مردم تصورشان اين بود كه با استقلال، ميتوان همه اين كمبودها را برطرف كرد، غافل از اينكه اين اقدام در چنين زماني آنهم با حمايت رژيم صهيونيستي، نهتنها مرهمي بر دردها نخواهد بود بلكه كمبودها، نارساييها و زخمهاي موجود را عمق و وسعت بيشتري خواهد بخشيد.
٤- تبدیلشدن به چهرهای «كاريزماتیک» در رهبري اقليم يكي ديگر از انگيزهها و دلايل پيگيري رفراندوم نسنجيده و بيموقع در كردستان عراق بود. اصولا چهرههايي كه پرچم كردستان را برافراشتهاند و مدعي تشكيل دولت كُـردي يا خودمختاري شدهاند، در اذهان عمومي كُـردها به چهرههايي كاريزماتيك، تاريخي و ماندگار تبديل شدهاند. مسعود بارزاني نيز اين واقعيت را به نيكي ميدانست و با روانشناسي اجتماعي كُـردها كاملا مأنوس و آشنا بود. جذابيت اين «كاريزما»شدن از يك طرف و نگاه نزديكان ايشان به درآمدهاي بيحساب و كتاب نفت اقلیم از طرف ديگر، منجر به اين شد كه منافع و مطالبات مردم كُـرد در عراق بيش از پيش هدر رفته و پايمال شود.
٥- احساسات دروني از يك طرف و تحريكات بيروني و تصميمسازيهاي موذيانه از جانب رژيم صهيونیستي از طرف ديگر، باعث شد سران تصميمگير اقليم در محاسبات خود دچار اشتباه شوند و گول لابيگري آنها را بخورند. صهيونيستها به سران اقليم وعده داده بودند كه در ادامه رفراندوم براي استقلال كردستان، يا اجماع بينالمللي و حمايت جهاني را فراهم خواهند كرد يا حداقل، حمايت آمريكا را جلب ميكنند.
با چنين انگيزهها و تحريكاتي، رفراندوم براي استقلال كردستان عراق شكل گرفت كه امروز بعد از گذشت يك ماه و اندي كردها و سران اقلیم به جايي رسيدهاند كه حسرت شرایط قبل از رفراندوم را میخورند.
*نماینده بوکان
منبع: روزنامه شرق
نظر شما