ژنهای خوب روی خط بازیگری؛ از لیلا حاتمی تا خانواده شریفینیا
ژن خوب هرچند اصطلاحی رایج در ادبیات سیاسی شده اما فقط محدود به عالم سیاست نیست و عرصه سینما را هم دربر می گیرد.
به گزارش صدای ایران، همین چند روز قبل بود که نوید محمدزاده بازیگر فیلم «بدون تاریخ بدون امضا» از جشنواره فیلم ونیز جایزه گرفت البته وحید جلیلوند کارگردان این فیلم نیز یکی از شیرهای بالدار این جشنواره را از آن خود کرد.اتفاق خوبی که نشان داد سینمای ایران هنوز هم در دنیا طرفداران خاص خود را دارد و هنوز هم داستانهای سینمای ایران هرچند به سوژههای کاملا داخلی بپردازد باز هم هستند کسانی که در بیرون از مرزها با زبان این سینما ارتباط برقرار کرده و آن را تحسین میکنند.
البته نباید حضور رخشان بنیاعتماد؛ فیلمساز پیشکسوت و صاحب سبک سینمای ایران در هیات داوران این جشنواره را در جوایزی که به ایرانیها تعلق گرفت بیتاثیر دانست.اما نکته قابل ملاحظهتر در این جشنواره حضور باران کوثری بود.برخی حتی حضور او را بیتاثیر در رای داوران ندانسته وگفتند شاید به واسطه حضور مادرش در هیات داوران توانسته بر رای دیگر داوران این جشنواره تاثیر بگذارد و جایزهای را در دستان دوست سینماییاش نوید محمدزاده قرار دهد ! این دو در فیلمهای عصبانی نیستم و لانتوری به کارگردانی رضا درمیشیان در کنار هم بازی کردند و همین فیلمها باعث شد تا محمدزاده بیشتر دیده شود و جوایزی را از آن خود کند.
دختری شبیه باران!
باران کوثری تنها فرزند رخشان بنیاعتماد و جهانگیرکوثری است.بنیاعتماد، سینماگر سرشناس ایرانی که برخی از فیلمهایش را همسرش جهانگیر کوثری تهیه کرده است.کوثری سالها به عنوان مجری نیز با تلویزیون همکاری میکرد که این همکاری از سال 88 از طرف سازمان صدا و سیما قطع شد.
باران کوثری از همان بچگی در کنار پدر و مادرش سینما را شناخت و با آن بزرگ شد.او سن و سال کمی داشت که در فیلم روسری آبی به کارگردانی مادرش بازی کرد و خیلی کم سن و سال بود که با مادرش به جشنوارههای خارجی میرفت و عکس بچگیهای او در کنار زندهیاد عباس کیارستمی در جشنواره لوکارنو بسیار دیده شده و بعد از درگذشت کیارستمی بازتابهای زیادی در شبکههای اجتماعی داشت.
باران کوثری بازیگر خوبی است و تاکنون چند جایزه را از آن خود کرده که مهمترین آنها برای بازی در فیلم خونبازی( به کارگردانی رخشان بنیاعتماد) است.اما واقعیت این است که حواشی باران کوثری گاهی بازیگری او را تحت الشعاع قرار میدهد.گرایش سیاسی او به سمت اصلاحطلبان است و پروایی ندارد که آن را بیان کند و برای آن مبارزه هم بکن.عصیانگری باران گاهی به پرخاشگری هم نزدیک میشود؛ او چند سال قبل با علیرام نورایی بازیگر فیلم قلادههای طلا درگیر شد و سیلی که به صورت این بازیگر زد هنوز هم در یادها مانده است.او حتی پروایی ندارد که مقابل دوربین تلویزیون و میلیونها بیننده پدر خود را وارد چالش کند همانکاری که در برنامه شب شیشهای ( رضا رشیدپور) کرد و زمانی که با پدرش مهمان این برنامه بود وقتی جهانگیر کوثری گفت دوست دارد دخترش با ابراهیم حاتمیکیا نیز همکاری داشته باشد، باران همانجا و سرضرب گفت که این خواسته پدرش هست و خودش چندان تمایلی به این همکاری ندارد!
در دورهای که حرف و حدیث درباره مافیای سینما زیاد شنیده میشود برخی از بازیگران تلویحا از باران کوثری هم به عنوان یکی از اعضای مافیا نام میبردند هرچند تاکنون باران کوثری نسبت به آن واکنشی نشان نداده است. باران 32 ساله حالا آنقدر در سینما برای خودش اسم و رسمی بهم زده که دیگر زیر سایه پدر و مادرش نیست اما آنهایی که از نزدیک او را دیدهاند و حتی چند ساعتی با او معاشرت داشتهاند، میدانند که روحیه عصیانگر و تاحدودی پرخاشگرانه او نه به پدرش رفته نه به مادرش.او شبیه خودش است؛ شبیه باران !
خاندان بزرگ برومند
خواهران برومند چند نسل است که با مردم ایران همراه هستند. احترام، مرضیه،راضیه و طاهره سالهاست در زمینه برنامهسازی برای تلویزیون و سینما فعالیت میکنند.البته نام طاهره را کمتر شنیدهایم او همسر عادل بزدوده یکی از قدیمترین عروسکسازانی است که با آثارش مجموعههایی مانند خونه مادربزرگه، کلاه قرمزی، قصههای تا به تا و ... را خاطرهانگیز کرده است.احترام برومند را بچههای قبل از پیروزی انقلاب هم میشناسند که برایشان برنامه اجرا میکرد.او همسر زنده یاد داود رشیدی است و دختر آنها لیلی یکی از بازیگران خوب تئاتر و تلویزیون است.راضیه و همسرش بهرام شاهمحمدلو هم از هنرمندان پیشکسوت هستند که شاهمحمدلو با شخصیت آقای حکایتی بین بچههای دهه شصت به شهرت رسید و هنوز هم زیر سایه آقای حکایتی مانده است.راضیه بیشتر بازیگری را تجربه کرده است و باز هم دهه شصتیها نقش آفرینی او را در سریال گرگها در نقش دختر طبیب( علی نصیریان) به یاد دارند.مرضیه برومند هم که به اصطلاح معرف حضور همه هست.کارگردانی که سالهاست برای نسلهای مختلف برنامهسازی و خاطرهسازی میکند.
خواهران برومند همیشه از مادر و پدر خود به نیکی یاد میکنند.با نگاهی به کارنامه این خواهران میتوان به صراحت از ژن خوب این خانواده یاد کرد و گفت اینها از ژن خوبهایی هستند که با خلاقیت و پشتکار توانستهاند نامشان را در فرهنگ و هنر ایران به ثبت برسانند.
داودنژادها و سینمایی که دوستش میداریم
علیرضا داودنژاد یکی از مستقلترین فیلمسازان ایرانی است که فیلمسازی را قبل از پیروزی انقلاب شروع کرده و بعد از سال 57 هم بدون وقفه به کارش ادامه داده است. فیلمسازی که دغدغههای اجتماعی و خانوادگی خاص خود را دارد و همیشه روی خط اتفاقات مهم جامعه حرکت کرده و نشان داده که نبض روزگار دستش است و میداند چه بسازد که مردم دوست داشته باشند و با آن ارتباط برقرار کنند. شاخصه دیگر داودنژاد این است که از همان اول اعضای خانواده خود را وارد گروه فیلمسازیاش کرد و حالا او صاحب یکی از بزرگترین خانوادههای سینمایی ایران است.پسرش رضا یکی از آن ژنخوبهایی بود که با نقشآفرینیهایش در سینما و تلویزیون این وعده را داد که بازیگر برجستهای میشود اما سرنوشت دیگری برایش رقم خورد، او با بیماری کبدی دچار شد و سالهاست مشغول درمان است اما تلاش میکند گاهی در آثار پدرش نقشی بازی کند که اتصالش به دنیای بازیگری قطع نشود.محمدرضا داودنژاد، برادر علیرضاست که بازیگری با سبق و سیاق خودش است.زهرا داودنژاد، دختر علیرضاست که کمابیش بازیگری میکند و در کارهای پدرش منشی صحنه و دستیاری را هم تجربه کرده است.
احترامالسادات حبیبان همان پیرزن دوستداشتنی فیلمهای مصائب شیرین، بچههای بد، بهشت از آن تو، هوو، مرهم و کلاس هنرپیشگی مادر علیرضاست که وقتی بازیهای او را میبینی یقین پیدا میکند که سینما در ژن و ذات این خانواده جریان دارد.به همه اینها باید دیگر اقوام داودنژاد که نام خانوادگی دیگری دارند اما در سینما فعال هستند را هم اضافه کرد مثل علی واجد سمیعی؛ شوهر خواهر داودنژاد.
لیلا؛ دختر علی
زنده یاد علی حاتمی فقط یک فرزند دارد، دختری به نام لیلا که چند سالی است به عنوان یکی از افتخارت سینمای ایران مطرح است و در بهترین فیلمهای ایرانی نقشآفرینی میکند و جوایز زیادی را از آن خود کرده است.آنهایی که با زندهیاد علی حاتمی کار کردهاند در خاطراتشان از کمحرفی و نیکو سخن گفتن او میگویند گویا این خصلت به لیلا هم رسیده و ترجیح میدهد کمتر با رسانهها صحبت کند و بیشتر تمایل دارد نوع بازیاش حرف آخر را بگوید.البته لیلا حاتمی در مقابل اهالی رسانههای کمی بیاعصاب ظاهر میشود! گویا از ژن خوب علی حاتمی تعامل و صبوری در کنار دیگران به او نرسیده است.
پگاهآهنگرانی؛ آرامتر از مادر
آنهایی که منیژه حکمت، کارگردان و تهیهکننده سینما را میشناسند با روحیه قلدرمابانه او هم آشنایی دارند و خیلیها به اصطلاح میگویند او برای خودش یک پارچه مرد است ! اما دختر حکمت؛ پگاه آهنگرانی روحیه لطیفتری دارد و همان دختری با کفشهای کتانی است.دختری که از نوجوانی وارد دنیای بازیگری شده و همچنان راهش را با فیلمهای متفاوت ادامه میدهد.گرایشات سیاسی مشخصی دارد و از این که اعلام کند طرفدار اصلاحطلبان است پرهیز نمیکند او در سال 92 برای حضور در ستاد حسن روحانی و یک سریفعالیتها چند روزی بازداشت شد. پدرش جمشید آهنگرانی از مدیران تولید سینماست که کارگردانی را نیز تجربه کرده است.
نسل محمدرضا شریفینیا
تا دو، سه سال قبل اسم محمدرضا شریفینیا در اوج هرم مافیای سینمای ایران قرار داشت.حرف و حدیثهای زیادی پشت سر او بود که در بیشتر کارهای سینمایی و تلویزیونی اوست که بازیگران و عوامل اصلی پشت دوربین را میچیند و شریفینیا همیشه خود را از این اتهام مبرا میکرد.اما اگر او واقعا چنین کار هم کرده باشد درباره دختران خود؛ مهراوه و ملیکا وارد این بازی نشده است.حتی درباره مادر دخترانش ؛ آزیتا حاجیان.هر چند آزیتا حاجیان که برای خودش وزنهای است در دنیای بازیگری و به رانت نیازی ندارد و ژن بازیگری را در مهراوه هم میتوان دید.اما ملیکا از این ژن بهره کمتری برده است.هرچند اگر مهراوه هم در انتخابهایش بخصوص بعد از سریال کیمیا دقت بیشتری نمیکرد، به حاشیه میرفت و حتی دیگر نمیتوانست از کارهای خوبش هم دفاع کند.
ژن تقریبا خوب !
مهدی هاشمی و گلاب آدینه از شاخصترین بازیگران ایرانی هستند.این زن و شوهر سبک خاصی در بازیگری دارند، وزنههایی برای هنرهای نمایشیاند که بدون آنها حتما یک جایی از دنیای بازیگری ایران میلنگید! نورا هاشمی، تنها دختر این دو بازیگر است که تا اینجای کار نشان داده که چندان از خلاقیت، هوش و ذکاوت پدر و مادر در هنر بازیگری بهره نبرده و آهسته و بدون هیچ اوجی به راهش ادامه میدهد.شاید در کنار پدر و مادر بازیگر او به این هنر علاقمند شد و نتوانست رشته و حرفه دیگری برای خودش انتخاب کند.ناصر هاشمی هم برادر مهدی سالهاست بازیگری را به عنوان حرفه انتخاب کرده اما اوجی نداشته و بیراه نیست اگر بگوییم معمولا زیر سایه نام برادر خود بوده و هست.
ژنهای خوب اما جامانده از اصل خود
کودکان زیادی مقابل دوربین سینمای ایران نقشآفرینی کردهاند که از همان اول نشان دادهاند استعداد زیادی در زمینه بازیگری دارند.یکی از آنها عدنان عفراویان بود که در فیلم باشو غریبه کوچک بازی کرد و عاشق سینما شد اما به واسطه نداشتن حامی نتوانست این راه را ادامه دهد و این عشق او را به اصطلاح خراباتی کرد و آسیبهای زیادی به او زد.هنوز هم شنیده میشود که او در جنوب کشور دکه سیگار فروشی دارد و هنوز هم عاشق سینماست.
فرخ هاشمیان بازیگر نقش علی در فیلم بچههای آسمان هم یکی از همین عاشقهاست که برای این فیلم زحمت زیادی کشید و عاشق بازیگری شد و تصمیم داشت این هنر را ادامه دهد اما ژن خوب به کار او نیامد و فرخ نتوانست بازیگری را در سینما ادامه دهد.هر چند بارها با رسانهها صحبت کرد با این امید که بتواند نظر کارگردانان و تهیهکنندهها را جلب کند اما نشد که نشد.
فرزند برخی از عوامل پشت دوربین سینما هم به واسطه پدر بازیگری را تجربه کردند اما نتوانستند در این حرفه موفق شوند و شهرتی کسب کنند مثل کاوه سماکباشی یا پندار اکبری.شاید آنها واقعا ژن مناسبی برای بازیگری ندارند و پلی مانند پدر نتوانسته آنها را در این حرفه ماندگار کند.
سعید امیرسلیمانی پدر کمند و سپند امیرسلیمانی است.دختر و پسر او هم سال هاست در حرفه بازیگری فعال هستند، در نقشهای مختلف و کارهای مختلف دیده شدهاند اما شانس درخشیدن نداشتهاند.باز هم پای یک ژن در میان است، شاید گاهی باید بین علاقه و ژن تفاوتی قائل شد.قرار نیست بازیگری از والدین به فرزندان به ارث برسد!
نظر شما