جمعه ۱۳ مهر ۱۴۰۳ - 2024 October 04

فرشاد احمدزاده از پرسپولیس می گوید...

کد خبر: ۱۵۹۹۰۲
تاریخ انتشار: ۱۱ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۸:۵۶
هافبک محبوب پرسپولیس با حضور در برنامه ای تلوزیونی از روزهای تلخ و شیرین خود در پرسپولیس و کار با برانکو می گوید.

به گزارش صدای ایران، فرشاد احمدزاده هافبک ارومیه ای تیم فوتبال پرسپولیس با حضور در برنامه باغ ملی به گفت و گویی مفصل نشست تا از روزهای تلخ و شیرین خود در تیم سرخ پایتخت گفت و مصاحبه ای جذاب داشت: 

* به عنوان اولین سوال می خواهم ازتون بپرسم که به نظرت پرسپولیس به مرحله نهایی جام باشگاه های آسیا صعود می کند یا خیر؟

_اصلا شک نکنید و ما قطعا صعود خواهیم کرد.

* بازی کجا انجام خواهد شد و آیا این پیش بینی شده است؟

خب بازی رفت به دلیل میزبانی ایران، باشگاه (عمان) را پیشنهاد داده بود و آن ها هم (ابوظبی) را پیشنهاد داده بودند؛ اما در حال حاضر از نتیجه نهایی شهر میزبان خبر ندارم و نمی دانم که دبی انتخاب شد یا ابوظبی. 

* ما همیشه در برنامه از مهمانمان جوایزی را بر روی آنتن زنده می گیریم تا مهمان جواب نه به ما ندهد! آیا شما جایزه ای اضافه می کنید؟

به عشق همه پرسپولیسی ها شش دست لباس تیم پرسپولیس را می دهم (با خنده)

* پخش لباس ها چگونه است؟ آیا سهمیه ای است؟

_خب بعضی وقت ها با توجه به شرایط بازی، دو بازی یک بار یا چهارتا بازی یک بار لباس هایمان تحویل داده می شود.

+یعنی تیم پرسپولیس آنقدر وضعش خوب است که در ماه،هر بازی یا هر هفته به بازیکنانش لباس دهد؟

نه هر هفته لباس نمی دهند؛برای مثال هر سه یا چهار بازی یک دست لباس می دهند.حالا ماشاالله آنقدر هوادارن پرسپولیس زیاد هستند که نمیدانم این لباس های جایزه را به چه کسی بدهد.(با خنده)

* نمی شود یک دست لباس داشته باشید و در چند بازی آن را بپوشید؟

ما همین کا را می کنیم و بعد از هربازی لباس ها را برای شست و شو تحویل تدارکات می دهیم.

* فرشاد فوتبال را از چه زمانی شروع کردی؟

من از سال 86 و در 10 سالگی ام به تهران آمدم. قبل از آن در ارومیه بازی می کردم و در سال 86 ، برای تست تیم جوانان سنا به تهران آمدم که در آن موقع تیم والیبال باشگاه سنا بیشتر از تیم فوتبالش معروف بود و در حال حاضر فکر می کنم که این تیم کلا منحل شد. بعد از آن به داماش تهران رفتم و یک یا دو سال در آن جا بازی کردم که بعد از آن هم به تیم پرسپولیس پیوستم.خدمت سربازی ام را هم بعد از پیوستن به تیم پرسپولیس رفتم و بعد از خدمت دوباره به خانه خود بازگشتم. در دوران سربازی دو سال در تیم تراکتور تبریز بودم.

* همه ی بازیکنان فوتبال مخصوصا قدیمی ترها فوتبال را بیشتر از کوچه آغاز کرده اند؛ تو هم از آن جا شروع کردی؟

باید بگویم که همه بازیکنان فوتبال در بچگی فوتبال بازی می کردند اما من والیبال بازی می کردم.(با خنده) چون ما ارومیه ها در کوچه والیبال بازی می کنیم و کم تر کسی فوتبال بازی می کند. به دلیل علاقه ام به فوتبال پدرم در سن 11 یا 12 سالگی من را به مدرسه فوتبال برد تا دیگر در کوچه بازی نکنم و با صدایم مزاحمه همسایه ها نشوم.(با خنده) بعد از آن به فوتبال علاقه مند شدم و به تهران آمدم.

* چه زمانی بازی فوتبال برایت بسیار مهم شد و در ذهنت آمد که من می توانم یک فوتبالیست خوب باشم؟

فکر می کنم 12 ساله بودم که با تیم دانش آموزی به مسابقات مدارس کل کشور در مشهد رفتیم. در آن جا خیلی خوب بازی کردم و برای تیم ملی دانش آموزی من را انتخاب کردند اما بعد از رفتنم به اردو خط خوردم. بعد از آن علاقه زیادم به فوتبال و پتانسیل لازم برای موفق شدن در این ورزش را دیدم که بعد از آن به تهران آمدم.

* یعنی هنوز برایت مسجل نشده بود که تو یک فوتبالیست موفق خواهی شد؟

خیر، سن کمی داشتم و در حال شروع کردن بودم؛ چون شما وقتی بخواهید فوتبالیست شوید باید از پایه ها شروع کنید و آرام آرام رده های سنی بالا بیایید. من برای حضور در رده های پایه به تهران آمدم. زیرا پیشرفت در تهران خیلی بیشتر از پیشرفت در شهرستان ها است.

* زمانی که فوتبال برایت جدی شد، چه آرزویی داشتی و فکر می کردی به این مرحله برسی؟

از زمانی که من به تهران آمدم، تنها یک بار به استادیوم رفتم که بازی پرسپولیس و فولاد در دوره ی آقای کریمی بود. زمانی که در استادیوم بودم فکر می کنم در جایگاه رو به رو به (وی آی پی) نشسته بودم؛ به خودم گفتم می توانم در این جایگاه بازی کنم و گفتم تا زمانی که بازی نکنم به این ورزشگاه نمی آیم و سه سال بعد با تیم ملی امید به آن ورزشگاه رفتم و در آزادی با تیم بزگسالان بازی کردم. در آن بازی و که مصادف با اولین حضورم در ورزشگاه آزادی بود یک گل زدم؛ بازی را سه بر دو بردیم که من گل سوم تیم را به ثمر رساندم.

* الگوی ورزشی ات در آن زمان چه کسی بود؟

_من به آقای جواد کاظمیان همیشه علاقه مند بودم و دوسال هم با ایشان هم تیمی بودم. آقای کریمی را هم بسیار دوست دارم که الان هم مربی مان است و خیلی چیزها به ما یاد می دهند. در کل همه پرسپولیسی ها را دوست دارم.

* تا به حال شده که در طی رسیدن به این موقعیت نا امید شوی و بگویی آن چیزی که می خواستم اتفاق نیافتاد؟

بله بار ها پیش آمد و خط خوردنم از لیست تیم ملی دانش آموزی تنها یک مورد از این موارد بود. قبل از آمدنم به تهران به بازی اردوی تیم ملی نوجوانان دعوت شدم و آن موقع هم خط خوردم. ولی در آن زمان هدفم این بود که فوتبالیست بزرگی شوم و در بهترین تیم ایران بازی کنم. در این راه مادرم مشوق من بودند و همیشه می گفتند که فرشاد ورزشکار بزرگی می شود. پدرم فرهنگی بودند و به دلیل خوب بودن درس من و برادرم دوست داشتند که من دکتر شوم. در حال حاضر برادرم دکترای دامپزشکی خود را گرفته و من هم دانشجوی فیزیولوژی هستم.

* دقیقا چه رشته ای خواندی؟

من در حال حاضر فیزیولوژی و تربیت بدنی می خوانم. درسم شکر خدا خوب است و علاقه مند هستم که اطلاعات بالایی داشته باشم و بالاخره رشته ام به ورزشم کمک می کند. ورزش حرفه ای مصدومیت زیاد دارد و برای مثال شما بهتر است بدانید که وقتی تاندون های مچ دستت کش می آید، چه کاری باید انجام دهی، چه ورزشی و چه حرکاتی برای درمان آن خوب هستند و درکل به نظرم خیلی خوب است که ورزشکاران حرفه ای این چیز ها را بدانند.

* زمانی که ما خارج از دوربین با برخی از ورزشکاران صحبت می کنیم می گویند که ممکن است ازدواج جلوی ما و موفقیت هایمان را بگیرد و برخی دیگر می گویند که تحصیل هم همین طور است؛ نظر تو در این رابطه چیست؟

واقعا همین طور است؛ چون ورزش حرفه ای به گونه ای است که وقتی شما برای تمرین حاضر می شوی 2 ساعت قبل و 2 ساعت بعد از آن درگیر هستی که این درگیری ها علاوه بر تمرین خیلی خسته کننده هستند و ورزشکار انرژی کافی برای شرکت در فعالیت های دیگر را ندارد. در کل همه افرادی مانند اقای دایی که با تحصیل و ورزش را با هم پیش برده اند خیلی مشکل داشته اند ولی به نظرم در حال حاضر باید یک فضایی ایجاد شود تا ورزشکاران حرفه ای بتوانند هم به تحصیلشان برسند و هم به ورزش؛ چون ورزش حرفه ای خیلی سخت، وقت گیر و خسته کننده است و از همین جا باید یک خواهشی از مسولان داشته باشم که به این مساله به صورت حرفه ای بپردازند تا ورزشکاران ما هم بتوانند به تحصیلشان ادامه دهند.

* اقا فرشاد،در حال حاضر باید چند عکس را ببینی و نظرت را درباره آن هابه ما بگویی

عکس اول: آقایان طارمی و محسن مسلمان 

پت و مت (با خنده) این دو تن از دوستان نزدیک من هستند و من به آن ها می گویم پت و مت! چون مثل پت و مت زندگی می کنند و عینک آقای طارمی به خاطر درس خواندن زیاد است (با خنده)

عکس دوم: رامین رضاییان

اقا رامین هم تیمی ما بودند و در حال حاضر لژیونر هستند و امیدوارم که همیشه موفق باشند.

عکس سوم: تصویر اسکوبورد ورزشگاه آزادی دربی تهران را نشان می دهد که نتیجه بازی 4 بر 2 به سود پرسپولیس است

عکس بعدی لطفا(با خنده)

عکس چهارم: محمد انصاری

با حاجی از زمانی که به تهران آمدم هم تیم بوده ام و ایشان را از آن موقع می شناسم. اقا محمد ماه هستند و هیچ صحبت به غیر از این نمی شود درباره اش کرد. به شخص ایشان را خیلی دوست دارم و امیدوارم که در تمام مراحل زندگی اش موفق باشد.

عکس پنجم: علی انصاریان

این عکس سر سریال محکومین گرفته شده است که در این سریال در نقش خودم یعنی نقش فرشاد احمدزاده بازی کردم و علی آقا نقش یک بوکسور را بازی می کردند که دروسط سریال، یک چک زیر گوش من می زنند.(با خنده) اگر اشتباه نکنم این سریال در دی ماه و از شبکه یک به روی آنتن می رود.

عکس ششم: علیرضا منصوریان

علی آقا مربی قابل احترامی برای من هستند ؛ چون در تیم ملی امید 4 سال با ایشان کار کردم که در آن 4 سال زحمات زیادی را کشیدند. این برخورد های اخیر که در پی نتایج استقلال بودند در حد شخصیت ایشان نبوده و علی آقا واقعا برای استقلال زحمت کشیده اند و برای پرسپولیسی ها هم بسیار قابل احترام هستند.

عکس هفتم: برانکو ایوانکوویچ

شِفِر! همه بچه ها ایشان را شفر صدا می کنند (با خنده) اقای برانکو مربی هستند که با همه خوب هستند و همه را به یک چشم نگاه می کنند و این که می گویند هوای من را بیشتر دارند اشتباه است و حتی به موقع اش من را هم بیرون گذاشته اند. در کل شابد بیرون زمین با بچه ها شوخی کنند اما در درون زمین با کسی شوخی ای ندارند. در بحث فنی از ویژگی های ایشان می توان به دیسیپلین ایشان اشاره کرد چرا که در تمرین شما جرات نمی کنید که از تمرین یک متر بدزدید! یعنی یک متر کم تر بدوید.

عکس هشتم: خودروی گرانقیمت فرشاد احمدزاده

اول این که این ماشین اجاره ای است و دوم این که فقط بگویید چه کسی این عکس را گرفته (با خنده)

* فرشاد خداراشکر وضع مالی ات خوب است و در کل بازیکنانی که موفق و حرفه ای هستند وضع مالی خوبی دارند؛ پس چرا وقتی گاهی اوقات پولتان را نمی گیرید یا دیر می گیرید اعتراض می کنید؟

وقتی شما بازیکن حرفه ای هستید هم پولی که به حسابتان می ریزند و هم قرار دادی که می بندید حرفه ای است. ما 40 یا 50 درصد از قرارداد پارسال مان را هنوز نگرفته ایم و هیچی از امسالمان را هم هنوز نگرفته ایم؛ در این شرایط وقتی شما حقوقتان را نمی گیرید ناراحت نمی شوید؟ شما وقتی قراردادی می بندید به حساب آن قرارداد سرمایه گذاری می کنید و چک می دهید و کارهای مختلف می کنیم و وقتی شما زمان چکتان می رسد و پول نداشته باشید چطور می خواهید طلب دیگران را پرداخت کنید؟

* شما چقدر در کار های خیرخواهنه شرکت می کنید؟

شما می توانید به تمرینات ما و رختکنمان بیایید تا ببینید که وقتی نیازمندی می آید یک نفر از بچه ها که از طرفمان مسول این کار است تحقیق می کند و پولی را که بچه ها جمع کرده اند کمک می کند . مخصوصا اقای محمد انصاری که در این کارها خیلی شرکت دارد. در کل نمی شود تمرینی نباشد که بچه ها به فکر کمک کردن نباشند.

* زمانی که فوتبال برایت جدی نشده بود وضع مالی خوب بازیکنان موفق را می دیدی حست نسبت به آن ها چگونه بود؟

راستش اصلا به این موضوع فکر نکرده بودم و آن موقع مادیات برایم مهم نبودند.

* یکی از سوالات بینندگان این بود که یکی از آرزوهای طرفداران پرسپولیس قهرمانی در آسیاست؛ آیا فرشاد احمدزاده این قول را می دهد که ما طرفداران به آرزویمان برسیم؟

ما از خدایمان است که به فینال برویم و بچه ها همه تلاششان را می کنند ولی فوتبال بازی ای نیست که بتوانی قول بدهی.

* یکی دیگران از بینندگان پرسیده است که آیا پرسپولیس در دربی امسال 6 تایی می زند؟

تعداد گل مهم نیست،امیدوارم که ببریم. 

* اقا فرشاد ما در برنامه یک گلدان داریم که در آن یک سری سوال است. شما باید سه سوال از درون آن بردارید و به آن صادقانه ‍‍پاسخ دهید.

(اولین سوال: بزگترین اشتباه زندگی ات چه چیزی بوده و چرا؟)

صادقانه بخواهم بگویم تا به حال اشتباهی نداشتم.

(سوال دوم: دوست داری از چه شخصی حلالیت بطلبی و چرا؟)

از پدر مادرم. چون از بچگی از پیششان رفته ام و برای مثال هر بار که به ارومیه می روم مادرم می گوید که ما یک دل سیر تا به حال تو را ندیده ایم (با خنده) امیدوارم که از همین جا من را حلال کنند.

(سوال سوم: سنگ صبورت در زندگی چه کسی است و چرا؟)

سنگ صبور مادر است و هر اتفاقی که بیافتد سریع به مادرم زنگ می زنم و هربار که زنگ می زنم می گوید به خدا توکل کن.

(سوال آخر:تا به حال حال خودت را پرسیده ای؟)

بله.گاهی اوقات که موقعیتی را به اوت می زنم و شب به خانه می روم خوابم نمی برد و به خودم می گویم که چته! چرا این طور زدی؟ (با خندی)

* اگر پیشنهادی از قطر داشته باشی تیم پرسپولیس را مانند سروش ترک می کنی؟

واقعیتش اگر پیشنهادی باشد باید به آن فکر کنم. 

* نظرت درباره ایران چیست و چه حسی به آن داری؟

ـما یک بار با آقای علی منصوریان به مدت 16 یا 17 روز برای اردو به یک کشور دیگر رفتیم. چند روز اول خوب بود اما بعد از 5 روز همه می گفتند که کی به ایران برمی گردیم.ایران اصلا قابل توصیف نیست که بخواهی درباره آن صحبت کنی.همه ما برای پرچم ایران تلاش می کنیم و دوست داریم که این پرچم همیشه سرافراز بینیم.

نظر شما