نقد عبدی بر نقش ژن خوب در انتصاب مدیران
هشتگ ژن خوب همچنان پرطرفدار است، خصوصا آنکه بعد از رأی اعتماد به کابینه دوازدهم، اخبار مختلفی درباره انتصاب مدیران و شهرداران کشور به گوش میرسد که بیشتر به خاطر داشتن پدرانِ سیاسی، مسئول و حتی دولتمرد است تا تواناییهای فردی.
به گزارش صدای ایران به نقل از دیده بان ایران، به بهانه برخی از همین انتصابها با عباس عبدی، فعال سیاسی، به گفتوگو نشستهایم:
چرا ژن خوب به عنوان یک اصطلاح به ادبیات امروز مردم راه یافته؟ آیا حساسیتهای مردم نسبت به اختلاف طبقاتی منجر به این اتفاق شده است یا غیرقابل دسترسبودن کسب برخی مدیریتها برای مردم عادی؟
بهطورکلی چنین مباحثی نهفقط در سطح کشور ما، بلکه در سطح دنیا نیز هنوز جذابیتهای خاص خود را دارد و حساسیتهایی به دنبال طرح آن در جامعه ایجاد میشود. نمونهاش سخنانی است که جیمز دمور، کارشناس ارشد گوگل، درباره تفاوتهای طبیعی نیروهای فعال در این شرکت اظهار کرده و آن ر ا در قالب تفاوت میان سفیدپوست و سیاهپوست و زن و مرد در استخدام گوگل بیان کرد و به این پرسش پاسخ داد که چرا گوگل بیشتر کارکنانش را از میان مردان سفیدپوست انتخاب میکند که در نهایت به اعتراض گسترده و به اخراج این کارشناس از فضای کاریاش منجر شد و نشانهای است بر اینکه چنین حساسیتهایی درباره این موضوعات در هر جامعهای وجود دارد. از سوی دیگر، فارغ از اینکه چنین حساسیتی که ریشه در بحثهای تاریخی نژادی، ژنتیکی و قومی و قبیلهای دارد، چقدر درست یا غلط است، مهم این است که این مباحث، به عاملی برای توجیه سلطه و امتیازطلبی بدل شده بیش از اینکه مطلبی واقعی باشند. بنابراین افرادی که با استناد به چنین موضوعاتی، از داشتن ژن خوب برای رسیدن به جایگاه بالاتری بهره میبرند، درواقع راه نادرست را پیش میگیرند. این درست نیست که بگوییم چون من دارای ژن خوب یا ژن برتر هستم، این حق را دارم که به مراتب بالاتری بروم چراکه در نظر جامعه، ژن خوب، عامل تأثیرگذار نیست و اگر هم باشد باید به آثار این ژن استناد شود که آیا توانسته در فرد شایستگی احراز چنین پستی را ایجاد کند یا نه؟
بهعنوان یک فعال در حوزههای سیاسی و اجتماعی، فکر میکنید ژن خوب (وابستگی قومی و قبیلهای و خانوادگی) در مدیریت کشور، چه آسیبهایی به روند رشد و توسعه وارد میکند؟
به نظر میرسد واکنشها و حساسیتهایی که چنین اظهاراتی در جامعه به وجود میآورند، به این خاطر است که نوعی تبعیض و نابرابری را توجیه میکنند. اما نباید این نکته را نادیده گرفت که در واقع، بیش از اینکه حساسیت نسبت به ژن خوب مسئلهای مربوط به اختلاف طبقاتی باشد، ناشی از تبعیض و درواقع بستهبودن سیستم قدرت در ایران است که مشکلآفرین شده. به اعتقاد من رسیدن فرزندان مقامات به مناصب بالاتر مشکلی ندارد اما نباید در این راه از رانت پدرهایشان استفاده کنند. شاید غیرقابل قبول باشد که یک مسئول، پنج بچه داشته باشد که همه از ژن برتر برخوردارند و توانستهاند به چنین جایگاههایی برسند. با این حساب، ضمن اینکه باید با چنین ایدههایی مخالفت کرد، نباید منکر این واقعیت شد که برخی از همین افراد هم به دلیل تواناییها، کوششها و دلایل شبیه به این، شایسته ارتقا بودهاند و ارتقا یافتهاند. اگر نمیپذیریم داشتن پدرِ سیاسی، موجب رانت میشود، نباید بپذیریم فردی به دلیل داشتن پدر سیاسی از ارتقا باز بماند درحالیکه ظرفیت و توانمندی لازم را داشته است.
دولت چطور میتواند خود را از این اتهام مبرا کند؟
متأسفانه وابستگیهای قومی و قبیلهای و حتی خانوادگی در ایران شدید است. اما این به آن معنا نیست که فقط در طبقات پایین جامعه شاهد چنین رفتارهایی هستیم. اخیرا جمعی از افراد تحصیلکرده از وزارت یک نفر برای وزارت دفاع میکردند و جالب بود که بخش زیادی از استدلالهای این دفاع، استدلالهای قومی و قبیلهای بود. درست است که چنین وابستگیها و گرایشهایی کموبیش در میان همه اقشار جامعه وجود دارد، اما واقعیت این است که در سالهای اخیر بسیار شدیدتر شده، درحالیکه در ابتدای انقلاب، چنین رفتارهایی به نسبت محدود و غیرقابل مشاهده بود و البته این دولت هم از این نظر کموکسریای نسبت به دولتهای قبل ندارد! متأسفانه برخی از مسئولان اقوام و برادران یا پسرانشان را به تصدیهایی آوردهاند که بعید است صلاحیت آن را داشته باشند چراکه برای رسیدن به این پستها، اطلاعات کارشناسی و دانش و مهارتی لازم است که آنان بهروشنی فاقد آن هستند
نظر شما