جمعه ۰۶ مهر ۱۴۰۳ - 2024 September 27

نقدی بر جريان اصلاحات

کد خبر: ۱۵۸۰۵۸
تاریخ انتشار: ۲۶ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۵:۵۱
پگاه پزشكی*- جریان اصلاحات از ترکیبات آشنا و مکرر این روزهای ایران است که مانند بسیاری از مفاهیم دیگر تعریف روشن و مشترکی از آن نداریم. وقتی می گوییم جریان اصلاحات دقیقا از کدام جریان حرف می زنیم؟ و این جریان چه خاستگاه اجتماعی و پایگاه طبقاتی ای دارد؟

مشکل این جاست که این سردرگمی ریشه در رفتارهای متناقض و بی ثبات کارگردانان این جریان دارد و نه در عدم شناخت مردم از آن ها. بی تردید اغلب مردمی که در دوم خرداد هفتاد و شش قدرت خود را در برگه های رای نهادند؛ و زمینه ساز آغاز داستانی به نام اصلاحات در سیاست ایران شدند از طبقه ی متوسط مدرن بودند. این طبقه خواست هایی هم چون  تکامل جامعه ی مدنی، دموکراسی و شفافیت حاکمیت را اولویت خود می داند.

اما سران جریان اصلاحات، در سال هایی که در ادامه آمد، به دلایلی پنهان و پیدای یک پارچه به طبقه ی مولّد خود وفادار نماندند؛ و در بزنگاه ها حفظ جایگاه خود در بازی قدرت را به پاسخ گویی و مسئولیت پذیری در برابر نویسندگان رای های قدرت بخشِ هفتاد و شش و هشتاد ترجیح دادند. شیوه ی واکنش نشان دادن به تراژدیِ موسوم به قتل هایی زنجیره ای و اتفاقاتی از این دست، مثالی بر این مدعا هستند؛ که قهر فاجعه بار مردم را در سال هشتاد و چهار رقم زدند.

اصلاحات پس از هشتاد و چهار باید درمی یافت که  تنها منبع قدرتش دستانی ست که در حمایتش نامی خاص را بر برگه ی رای می نویسند؛ و این دستان به جز سواد نوشتنِ رای، مطالباتی هم دارند. باید در می یافت که هر گونه چرخش به سمت قدرت و طبقات بالای جامعه  الزاما همراه با نادیده گرفتن این مطالبات خواهد بود؛ و باید در می یافت که قهر این دستان بستری ست که بر آن هشتاد و چهار ها و در ادامه هشتاد و هشت هایی زاده خواهد شد.

نکته ی نگران کننده این است که حتی امروز نیز این جریان كه از تلاطم حوادثی که امتداد حیات خود را نیز مدیون آن هاست گذر كرده است ، نه نگاهی به گذشته می اندازد و نه دلواپس آینده ی نزدیک است. هم چنان صدر نشینان نمی خواهند ماهیت اجتماعی و طبقاتی خود را با قاطعیت تبیین، و اتصال هرچند سست و پرهزینه ی خود به منابع قدرت و ثروت را قطع کنند. رفتاری که در دو انتخابات اخیر در شیوه ی بستن لیست و عدم پاسخ گویی و شفافیت پس از آن پیش گرفته شده، نشان گر این رویه است.

این منش اگر این بار دستان ما را در لحظه انداختن رای به صندوق سست کرد، بار دیگر قدم هایمان برای رفتن به پای صندوق را سست خواهد کرد. دریغ که از خود نمی پرسند پیکر نحیف ایران چند "هشتاد و چهار تا نود و دو"ی دیگر را تاب خواهد آورد.

* فعال دانشجويي
نظر شما