چهارشنبه ۲۸ شهريور ۱۴۰۳ - 2024 September 18

مهاجرنیا: وقتی اخلاق در جامعه مکشل پیدا می‌کند، اصولگرای واقعی باید فریاد بزند

کد خبر: ۱۵۷۳۴۹
تاریخ انتشار: ۲۱ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۳:۱۱
به گزارش صدای ایران،حجت الاسلام و المسلمین مهاجرنیا در جلسه هفتگی مجمع هماهنگی پیروان امام و رهبری استان قم که با موضوع «اصولگرایی و مبانی اخلاق سیاسی» تشکیل شد، با اشاره به جايگاه اخلاق در انقلاب اسلامي اظهار داشت: يکي از بحثهای ضروری که کمتر به آن توجه می شود، جایگاه اخلاق در مجموعه فلسفه سیاسی اسلام است. اخلاق به مثابه حکمت عملی، مبانی رفتار و دانش سیاسی، بسیار با اهمیت است. در فقه مي گوييم احكام دو بخش است: احکام تاسيسي، احکام امضایی.

وی افزود: اسلام آمد احكام امضايي را اسلامي كرد در احكام ديني دو بخش شناخته شده است ولي در اخلاق نديدم بگويند اخلاق هم امضايي است.

این استاد حوزه علمیه با اشاره به اینکه اخلاق هم دو نوع دارد گفت: یک نوع از اخلاق٬ اخلاق عقلي است. يعني منبع آن عقل و فهم روشی آن با استدلال عقلی است، برخي تعامل ها قبل از آنکه دين و آموزه‌های دینی بگویند، در مناسبات اجتماعی بر پایه ضرورت عقلي، وجود دارند و اگر دين هم از آن بحثي کرده ارشاد به حکم عقل است.

وی افزود: این نوع اخلاقیات عقلي را دين مشخص کرده است و دين هم این نوع اخلاق را امضاء کرده است يعني همه مي دانند ظلم بد است، دين هم بدی ظلم را پذیرفته است، انقلاب اسلامی این باورهای عقلي را اسلامي سازي و بومي کرده است.

حجت‌الاسلام مهاجرنیا با اشاره به اینکه در این نوع اسلامی سازی چهار گونه ترکیب وجود دارد تصریح کرد: ترکیب عقل و دين یکی از این ترکیبات است. یعنی موضوعی عقلي بوده دين هم بعدا آن را تایید کرده است انقلاب اسلامی آمد و موضوعات عقلي را ديني كرد.

وی با اشاره به ترکیب تجربه و دين در اخلاقیات عقلی که مورد امضای دین قرار گرفته گفت: موضوعاتی را تجربه بشري ایجاد کرده بعدٱ دين هم آن تجربه را پذیرفته و دینی کرده، مثل مردم سالاري که تجربه بشري است اما در اندیشه امام این تجربه بشري اسلامی شده است مبانی آن را ديني و اسلامی كرد است تا آنجا كه مقام معظم رهبري گفتند مردم سالاري ديني همه اش اسلامی است یعنی الآن ما با یک ترکیب اسلامي روبرو هستیم که مرکب آن را از دیگران نگرفتیم.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: ترکیب عرف و دين ترکیب دیگری در این زمینه است. برخی عرف ها قبلا وجود داشته که دین آنها را تلقی به قبول کرده است. بسیاری از آداب و رسوم و آیین ها از این قبیل هستند.

وی گفت: ترکیب كشف و شهود و صفات نفسانی با دین هم ترکیب دیگری در این زمینه است. یک سری امور نفسانی و قلبی در انسان وجود دارد که دین آنها را پذیرفته است. بسیاری از موضوعات و مسائل عرفانی و اخلاقی هستند که از قدیم بوده اند ولی امروز دینی شده اند.

مهاجرنیا خاطرنشان کرد: اينجا دين با اين نوع اخلاق ترکیب شده و دانش اخلاق اسلامي شکل گرفته است در حالی که بسیاری از مسائل آن ريشه در عقل دارد كه از قبل بوده بحث عقلی را هم دين پذيرفته است و تركيبش از عقل و دين شده است.
وی با اشاره به اینکه اخلاق از نظر ماهیت به دو نوع فردی و اجتماعی تقسیم می‌شود گفت: اخلاق فردی؛ به فضيلت هاي دروني انسان برمي گردد که عامل طهارت و پاکی، گناه و عدالت و رذیلت درونی است.

این استاد حوزه علمیه با اشاره به اینکه بحث اخلاق فردي، در اندیشه سیاسی اسلامی همیشه مورد توجه بوده است ابراز داشت: مقصود از اخلاق فردی آن نوع فضایل و رذایل است که مربوط به فرد است و کاری با تعاملات اجتماعی ندارد اگر کسی در بیابان هم زندگی بکند برای او شجاعت و ترسویی و تلاشگری و تنبلی ممکن است وجود داشته باشد، کتاب های اخلاقی شیعی پر است از این نوع اخلاقیات و توصیه به خودسازی اخلاقی. امام راحل به مقوله اخلاق شخصي همیشه اشاره می کرد و ریشه اصلاح و افساد در اخلاق اجتماعي را در اخلاق فردی مي دا نست.

وی افزود: اخلاق اجتماعي در جامعه ما از بحث هاي جدي است ، چراکه جزء اصول و مباني زیست اجتماعی و زندكي انسان است. اخلاق اجتماعي حتما در تعامل افراد با اجتماع و جامعه به وجود مي آيد، شما وقتی در جامعه هستید صفات و افعالی مانند احسان، عدالت اجتماعی، غیبت و تهمت و دروغ و سوء ظن و حسن ظن برایت پیدا می شود در زندگی فردی بدون تعامل با دیگران، غیبت معنا ندارد.

حجت‌الاسلام مهاجرنیا گفت: در اخلاق سیاسی، متفکران مسلمان می گویند هركس در جامعه دنبال منافع است حال ممكن است مادي یا معنوي باشد.یعنی یکی دنبال رفاه و معیشت است دیگری دنبال عدالت است يكي دنبال امنيت يكي دنبال نظم و ... در تعاملات اجتماعی همیشه محل تعارض و تزاحم است. جامعه هم محل رفع و رجوع منافع است و این باعث بوجود آمدن انواع کنش ها و واکنش‌های اخلاقی می شود در این تعارض ها بحث رعایت عدالت همیشه دغدغه بشر بوده است.

وی با بیان اینکه عدالت اجتماعی، به عنوان یک فعل اخلاقی مقوله ای است که در فرآیند زندگی و همه مراحل آن وجود دارد بیان کرد: عدالت دو رویکرد ساختاری و استحقاقی می‌تواند داشته باشد.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی افزود: مقصود از عدالت ساختاری یعنی هرچیزی سرجای خودش (وضع کل شی ءٍ فی موضعه) یعنی نظام را طوری طراحی کنی که متناسب با اهداف باشد، ساختار جوری باشد که کارآمد باشد. عناصر و مؤلفه هاي سيستم به صورت ارگانیستی و هم افزا و مکمل منافع همه جانبه افراد و اهالی جامعه را فراهم کند، و درواقع اگر مجموعه و قوای نظام سیاسی نتوانند شما را به اهداف انقلاب اسلامی برسانند یعنی عدالت مشکل دارد و نظام عادلانه نیست.

وی ادامه داد: در این رویکرد به عدالت، اگر در ساختار مشکل وجود داشته باشد به لحاظ تٱمین عدالت هم مشکل پیدا می شود، اگر در اقتصاد ، سیاست و فرهنگ و... مشکل داشت یعنی ساختار اشکال دارد و در واقع عدالت با مشکل مواجه است.عدالت ساختاری باید ما را به سیستم کارآمد برساند تا به صورت هوشمند و به طور اتوماتیک کار کند و خود به خود با عدالت جلو برود.الان یکی از مشکلات کشور بحث ساختار است که کار آمد و توسعه گرا نیست، شکاف فقیر و غنی را رفع نکرده، چالش های فراروی خودش را برطرف نکرده است. در اینجا است که عدالت با همه رفتارها و کارکردهای جامعه، پیوند پیدا می کند و مقوله های به ظاهر اخلاقی محض، ابعاد سیاسی پیدا می کنند و به باور ما دانش " اخلاق سیاسی " شکل می گیرد.

وی با اشاره به تعریف عدالت استحقاقی تصریح کرد: تعریف معروف نزد فیلسوفان می گوید عدالت ؛ " اعطاء کل ذی حق حقه" یعنی عدالت را کسی باید بدهد و حق را به صاحب حق اعطا کند.«اعطاء کل ذی حق حقه» اشاره به "حاکمیت سیاسی" و " حکومت" که مجری عدالت است، دارد. حاکمان باید عدالت را در تمام ساختارها و قوانین و سازوکارهای اجرایی، ایجاد بکنند.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: به باور ما انقلاب اسلامی آمد گفت "اعطاء حق" حق عدالت یعنی شایسته سالاری ، یعنی هرکس در جایگاه خودش یعنی حق افراد مراعات شود ، یعنی اگر کسی به کسی ظلم کرد ،حقش گرفته شود، یعنی دقیقا عدالت رعایت شود.هر کس در جای خودش قرار بگیرد.

وی با اشاره به عدم اجرای عدالت در برخی از سطوح جامعه افزود: سوال این است که چه کسی باید مراقب باشد تا عدالت اجرا شود؟ خوب یک چشمی باید رصد کند، نظارت کند که عدالت پیاده شود و از همه کاستی ها و ناشایستگی ها و ناکارآمدی ها جلوگیری کند.

وی افزود: به اعتقاد ما علاوه بر نهادینه سازی عدالت و اعمال قدرت حاکمیتی، جریان ارزشی متعهد به انقلاب اسلامي باید اصول را حفظ کند و بر پایه ضوابط و قواعد انقلابی، اصلاح نماید در واقع جریان اصولگرایی و اصلاح طلبی اصیل باید به این مهم اهتمام کنند و دنبال اجرایی شدن عدالت باشند.در واقع جریان مدعی اندیشه انقلاب باید در اینجا ایفای نقش کند.

وی با بیان اینکه برخی دارند از ارزشها فاصله می گیرند، چیزهایی که دیروز مذموم بود امروز به راحتی در جامعه انجام میشود گفت: امروز اخلاق در جامعه به هم خورده است ، برخي رفتارها که در جامعه دیده می شود برخی روش های خلاف اخلاق كه ما در ایام انتخابات ریاست‌جمهوری شاهد آن بودیم، همه اینها ريشه در بی عدالتی دارد. که عنصر " اجرایی" و "نظارتی" باید در کنار هم ایفای نقش کنند.

وی با طرح این پرسش که وقتی اخلاق در جامعه مشکل پیدا می کند، کسی باید فریاد بزند، چه کسی باید فریاد بزند؟ گفت: این وظیفه اصولگرایی واقعی است که باید فریاد بزند و محافظت کند و مراقبت کند چون مدعی اندیشه انقلاب اسلامی و حراست از اصول انقلاب است.

مهاجرنیا گفت: جریان اصولگرایی به عنوان جریانی که مدعی انقلابی‌گری است باید پیگیر اجرای عدالت در جامعه باشد. چون عدالت به یک اعتبار از مبانی نظری اصولگرایی است و به یک اعتبار از آرمان هایی است که همه انبیاء الهی دنبال تحقق آن بوده اند تا " لیقوم الناس بالقسط" همه جامعه اخلاقی شود و مردم خودشان قائم به عدالت بشوند و به یک معنا عدالت به روش های اخلاقی سازی جامعه اطلاق می شود.

وی در پایان گفت: اخلاق سیاسی از مبانی مهم اندیشه انقلاب اسلامی است و این اخلاق باید در بدنه حکومت و در رفتار حاکمیت و در خمیرمایه اندیشه انقلاب اسلامی، وجود داشته باشد. عدالت یک نمونه ای از اخلاق سیاسی، است که به آن اجمالاً، اشاره شد.

نظر شما