سه‌شنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۳ - 2024 October 15

راز دلواپسی ناگهانی قالیباف در چیست؟

کد خبر: ۱۵۷۱۶
تاریخ انتشار: ۳۰ تير ۱۳۹۳ - ۱۲:۰۹
انتصاباتش هم این را نشان می‌دهد؛ او «شهاب مرادی» واعظ و کارشناس امور خانواده و از اعضای ارشد ستاد انتخاباتی‌اش را به ریاست سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران منصوب کرد و «امروی» یک روحانی دیگر را نیز معاون اجتماعی خود کرد. در عرصه اجرایی نیز سعی کرده بیش از دوره نخستش از نیروهای اصولگرا استفاده کند. همچنین شنیده شده قالیباف فضاهای تبلیغاتی تهران را در یک قرارداد به موسسه اوج واگذار کرده؛ همان موسسه‌ای که با بیلبوردهای «صداقت آمریکایی» و «با یک گل بهار نمی‌شه» جنجال آفرید.

«خبرآنلاین» با این مقدمه نوشت:

قالیباف این روزها، بر اصولگرایی‌اش چاشنی دلواپسی هم افزوده؛ او به ناگاه دلواپس حجاب و معاشرت مردم نیز شده است؛ برای همین بعد از 9 سال که از حضورش در شهرداری می‌گذرد به یک‌باره دستور تفکیک جنسیتی صادر کرده و برای توجیه تصمیمش در نمازجمعه تهران می‌گوید: «ما غیرت دینی داریم. حرف ما این است که نباید اجازه دهیم یک خانم در طول زمان، معاشرت بیشتری با نامحرمان داشته باشد تا با محرمان خود و شوهر و فرزندش، زیرا این موضوع کانون خانواده را تحت تاثیر منفی قرار می‌دهد.»

البته روشن است وضعیت پوشش و تعاملات اجتماعی زنان و بانوان کارمند شهرداری تهران و در نگاهی کلان‌تر در جامعه، تفاوت عجیب و غریبی با چند سال قبل و دوره محمود احمدی‌نژاد نکرده اما چرا محمدباقر قالیباف بعد از 9 سال سعی دارد مظاهر دینی و اصولگرایانه خود را عیان‌تر کند؟ قالیبافی که به نظر نمی‌رسد سقف سابقه حرفه‌ای‌اش بیش از شهرداری تهران ارتقاء یابد چه نیازی دارد که بعد از این همه سال ناگهان به تقویت مناسک اصولگرایانه‌اش بپردازد؟ و سوال اساسی‌تر این است که آیا این همه رنگ و بوی اصولگرایی محمدباقر قالیباف «اصیل» است یا ...؟

محمدباقر قالیباف یک خاستگاه اصولگرایی دارد و یک جذابیت اجتماعی. همین جذابیت بود که او را واداشت در انتخابات 84 به خاستگاه اصولگرایی بی‌توجهی و پشت کند و طوری تبلیغ کند که صدای اصولگرایان را در بیاورد؛ بی‌توجهی‌ای که بین او و اصولگرایان فاصله انداخت و برچسب «فرصت‌طلبی» را برایش به ارمغان آورد. بی‌توجهی‌ای که هنوز میان او و اصولگرایان اصیل فاصله انداخته. درگیری بین هوادارانش و هواداران یکی دیگر از اصولگرایان در سالگرد 13 آبان 92 همین را نشان می‌دهد که بسیاری از اصولگراها او را چندان اصولگرا نمی‌دانند!

قالیباف بعد از انتخابات 84 از آنجا که هنوز رویای ریاست جمهوری در سر داشت، سعی کرد با حمله‌های رسانه‌ای و سیاسی به محمود احمدی‌نژاد که روزی محبوب همه اصولگرایان بود، رابطه بینابینی بین گرایشات اصولگرایانه و جذابیت اجتماعی‌اش برقرار کند. او با همین سیاست وارد انتخابات 92 شد و خوب پیش می‌رفت تا آنجا که «آقا سعید» وارد کارزار شد و خواب خوش «آقا باقر» را بر هم زد. بعد از حضور جلیلی، موج «من سرهنگ نیستم» و «حمله گازانبری» حسن روحانی کار قالیباف را پیش از روز رای‌گیری تمام کرد.

انتخابات 92 برای قالیباف از چند جهت شکست در پی داشت؛ اول اینکه متهم به پیمان‌شکنی در ائتلاف 1+2 شد، دوم ماندن او در کنار سایر کاندیداهای اصول‌گرا باعث شکست سیاسی این جریان شد و سوم «آقای شهردار» فهمید تهرانی‌ها به «محمدباقر قالیباف متولد طرقبه» و «تیم مشهدی»اش روی خوشی ندارند و محبوبیت و مشروعیتش در تهران بسیار پایین است.

با گذشت یک سال از شکست سنگین سال 1392 و 9 سال از شکست تلخ و پر حرف و حدیث سال 1384، به نظر می‌رسد که «محمدباقر قالیباف» که نمی‌خواهد جا پای «محسن رضایی» به عنوان «پای ثابت انتخابات ها» بگذارد و بار دیگر بخت از پیش‌ معلومش را بر سر صندوق رای ریاست جمهوری بگذارد، تصمیم گرفته حداقل «وجهه سیاسی»اش را در میان اصولگرایان تقویت کند.

قالیباف که تکنوکراتی میانه‌رو است، در میان اعتدالیون راه به جایی ندارد و برای حفظ ظاهر هم که شده مرزبندی با اصلاح‌طلبان دارد، لازم است برای حفظ و ماندگاری‌اش در جریان اصولگرایی همراه همین «موج های دلواپسانه» حرکت کند؛ حتی اگر به آن چندان اعتقاد نداشته باشد.
نظر شما