مرور استدلالهای موافقان و مخالفان تمدید مذاکرات هسته ای
یکروز بعد از اعلام توافق بر سر تمدید مذاکرات هستهای بین ایران و قدرتهای جهانی، رسانهها دقیقا در دو دستهبندی قرار میگیرند: رسانههای موافق توافق بر تمدید مذاکره و رسانههای مخالف تمدید مذاکره. گروه اول (موافقان) در شرایط فعلی جهان، استفاده از راهحل مذاکره را برای حل هر معضلی بیش از راههای هزینهزا و خشونتطلبانه میپسندند.
اما گروه دوم (مخالفان) اساسا مذاکره را بیثمر میدانند و بخشی از آنها که به لابِیهای اسراییلی نزدیک هستند، طبیعی است که راههای خشونتطلبانه را بپسندند. اما گروهی در داخل کشور نیز به این موضع نزدیک هستند که البته به صفت نزدیکی به مواضع صهیونیستی، واکنش نشان میدهند.
اما این افراد از ابتدا حامی این تصور بوده و هستند که مذاکرات به ثمر نمیرسد، پس نمیتوان به آن خوشبین بود. از همینرو، یک روز بعد از تمدید چهارماهه مذاکرات، همان خطی را که بعد از «توافق ژنو» در پیش گرفته بودند دوباره آغاز کردند: بیارزش نشان دادن آنچه در ازای توافق چهارماهه گرفتهایم و گرانبها نشان دادن سه تن «پسماند مواد غنیشده» که ایران پذیرفته در این چهارماه به «اورانیوم طبیعی» تبدیل کند.
خبرگزاری «فارس» در گزارش کوتاهی توضیح داده که این پسماندها میتوانسته به چه کاری بیاید و اکنون بر مبنای شرایط تمدید توافق قرار است به چه چیزی تبدیل شود. «پسماند فرآیند غنیسازی ۲۰درصد اورانیومی با غنای دودرصد ایزوتوپ U235 است که ایران متعهد به رقیقسازی این پسماند شده است. در فرآیند غنیسازی اورانیوم 20درصد، اورانیومی با غنای دودرصد ایزوتوپ U235 بهعنوان پسماند از سانتریفیوژ خارج میشود. این اورانیوم دودرصد از آبشار نخست خارج میشود میتوان آن را به آبشار دوم تزریق کرده و اورانیومی با غنای حدود 10درصد دریافت کرد. پسماند این فرآیند دوم، اورانیوم طبیعی یا همان غنای 7/0درصد است.» بر اساس تعهد تهران، در چهارماه پیشرو «اورانیوم دودرصد به جای قرار گرفتن در فرآیند غنیسازی مجدد، تا سطح اورانیوم طبیعی رقیق میشود. این اورانیوم طبیعی (یا همان 7/0درصد) را میتوان در فرآیند غنیسازی قرار داده و به 5/3 تا پنجدرصد ایزوتوپ U235 تبدیل کرد. بر مبنای «توافق ژنو» سطح غنیسازی تهران نباید بیش از پنجدرصد باشد. اگرچه این نشاندهنده بازرسیهای دقیق آژانس و دقت مذاکرات است که حتی احتمال غنیسازی بیش از پنجدرصدی در مورد پسماندهای دودرصد اورانیوم را هم میگیرد. با این حال روز گذشته رسانهها رویکردهای متفاوتی در مورد تمدید مذاکرات داشتند. برخی از اندیشمندان غربی که در رسانههای معتبر سیاست خارجی مینویسند آن را فرصت خوبی برای رسیدن به تفاهم ارزیابی کردهاند.
وسواس در مورد «دوره گریز»
«استفان والت»، استاد روابط بینالملل دانشگاه هاروارد در مقالهای که در «فارین پالیسی» منتشر کرده، به موضوع گریز هستهای و نگرانی غرب در این مورد پرداخته و وسواس موجود در مورد آن را بیمورد میداند. منظور از گریز هستهای زمانی است که ایران همه تعهدات خود را نقض کند و بخواهد به سلاح هستهای دست پیدا کند. او در این مطلب که درسایت «دیپلماسی ایرانی» بازتاب یافته، نوشتهاست: «بسیاری از برآوردها در مورد پتانسیل دوره گریز ایران بر مبنای عدم برخورد با هرگونه دشواری فنی در راه تولید سلاح هستهای تعریف شده و این در حالی است که تجربه نشان میدهد اغلب عدم مواجهه با چنین مشکلاتی غیرممکن است. علاوه بر این حتی اگر دوره گریز بسیار کوتاه باشد از هماکنون طرحهایی برای حمله پیشگیرانه طراحی شده است. در این سناریو، آمریکا به طور یکجانبه عمل خواهد کرد و زمان زیادی را صرف جلب حمایت داخلی یا بینالمللی نخواهد کرد.»
این استاد دانشگاه که اغلب از مخالفان سیاستهای آمریکا در قبال ایران است، به موضوع نظارتها هم پرداخته و نوشته است: «توانایی شناسایی تلاش برای انحراف در برنامههای هستهای صلحآمیز تا حدود زیادی به سطح نظارتها و ابزار بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی بستگی دارد. توافقی که شامل اجرای پروتکل الحاقی پیمان منع اشاعه هستهای در ایران باشد، میزان نظارتها را افزایش میدهد و به این ترتیب شناسایی انحراف برنامههای هستهای آسانتر خواهد شد. در مقابل، شکست مذاکرات و عدمدستیابی به توافق میتواند موجب اخراج بازرسان از ایران و محدودیت محسوس نظارتها بر برنامههای هستهای ایران شود. نکته تناقضآمیز این است که هرچه وسواس بر سر زمان گریز ایران بیشتر باشد، میتواند راه را برای تلاشهای موفق بهمنظور نزدیک شدن ایران به نقطه گریز هموارتر کند.»
این نویسنده با بدبینی بر وسواس طرفین درمورد گریز هستهای نوشته: «تمرکز انحصاری بر مشکل نقطه گریز موجب نادیده انگاشتن منافع مثبتی میشود که ایالات متحده و دیگران میتوانند از روابط بسیار مثبتتر با تهران به دست آورند. گزارش شورای ملی ایرانیان آمریکایی حاکی از آن است که از سال 1995، تحریمهای ایران برای اقتصاد آمریکا، ضرری 135 تا 175میلیارددلاری به همراه داشته است. به این ترتیب حل مشکل ایران و لغو تحریمها میتواند تاثیر مستقیمی برای مالیاتدهندگان آمریکایی به همراه داشته باشد.» نویسنده معتقد است شرایط منطقه به سمتی میرود که منافع تهران و واشنگتن میتواند با هم همپوشانی داشتهباشد.
تعداد بازرسان مهم است، نه سانتریفیوژها
«ژوزف سیرینسیونه» در «یواسای تودی» نیز به موضوع اهمیت بازرسیها پرداخته و نوشته: «یک توافق هستهای با ایران باید شامل سطح گستردهای از نظارتها و بازرسیها از تاسیسات هستهای ایران باشد. این تعداد بازرسان است و نه تعداد سانتریفیوژها که مانع ورود ایران به باشگاه هستهای میشود. ناظران بینالمللی در صورتی که دسترسی همهجانبهای به تاسیسات هستهای ایران داشته باشند در مدت چندروز یا چندساعت میتوانند این انحراف را شناسایی کنند. به این ترتیب آمریکا و متحدانش میتوانند پیش از اینکه ایران به سلاح هستهای دست یابد، واکنش نشان دهند. شکست در دستیابی به توافق هستهای، موجب میشود برنامههای هستهای ایران بدون نظارت بینالمللی و هیچ محدودیتی پیش برود. نظام تحریمها به احتمال زیاد دچار فروپاشی میشود. حملههای نظامی میتواند قابلپیشبینی باشد اما این حملهها برنامه هستهای ایران را منهدم نمیکند.
برای انهدام این برنامهها باید از اقدام نظامی زمینی استفاده کرد. این در حالی است که نظرسنجیهای جدید نشان میدهد 60 درصد آمریکاییها خواستار راهحل دیپلماتیک برای مجادله هستهای ایران هستند.» نویسنده این مطلب شرایط جدید دولتهای ایران و آمریکا را نظیر شرایط آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی بعد از روی کارآمدن گورباچف میداند: «باوجود بیاعتمادی ریگان به جماهیر شوروی و نگاه بدبینانه او به عملکرد نیروهای نیابتی شوروی در جهان، ریگان به اندازه کافی هوشمند بود تا از فرصت روی کار آمدن دولت میخاییل گورباچف در این کشور استفاده کند. ریگان توسعه روابط با او را آغاز کرد و شانسهای جدیدی برای بهبود روابط ایجاد کرد. او سادهلوح نبود. در حالی که مذاکرات آغاز شد، تیم ریگان درخواست دریافت امتیازهای مهمی را مطرح کرد و تایید اجرای تعهدات را نیز موردتوجه قرار داد. امروز، دولت حسن روحانی در ایران نیز نمایانگر تغییر است. روحانی -که من تاکنون دوبار با او ملاقات کردهام- میداند که برای احیای اقتصاد ایران به لغو تحریمها نیاز دارد. او باید نیازهای جمعیت رو به افزایش ایران را که اغلب آنها پس از انقلاب اسلامی متولد شدهاند و تمایل نسبی به غرب دارند، برآورده کند. او برای عمل به این وعدهها به یک مصالحه نیاز دارد. عموم مردم در ایران نیز خواستار یک توافق هستند؛ توافقی که آغازگر راه تعامل گستردهتر با غرب باشد. توافق هستهای میتواند دروازهای برای تحقق این هدف باشد. این توافق تضمین نمیکند که دیگر موضوعات شامل مسایل مربوط به حقوق بشر و همکاری ایران در افغانستان و عراق نیز حل میشود. اما بدون توافق، پیشرفت در این موضوعات تقریبا غیرممکن است.» اگرچه نویسنده معتقد است باید انتظار داشت در صورت توافق با ایران، اوباما نیز مورد حملههایی قرار گیرد که به ریگان به خاطر دوستی با جماهیر شوروی شد.
غنیسازی در مقیاس صنعتی، مانع توافق
«کالین کال»، معاون پیشین وزیر دفاع آمریکا در امور خاورمیانه در «فارین پالیسی» نوشته «در حالی که مذاکرات بر سر برنامههای هستهای ایران تمدید شده، تهران مانع بزرگی بر سر راهحل دیپلماتیک قرار داده است: پافشاری بر برنامه غنیسازی در مقیاس صنعتی. اضافه کردن زمان به ساعت مذاکرات هستهای تا زمانی که ایران تغییری در موضع خود در مورد غنیسازی ایجاد نکند، تفاوت چندانی ایجاد نخواهد کرد.»
اگرچه او معتقد است راه دستیابی به توافق در مذاکرات هستهای ایران، تغییر ایران در مواضع خود در مورد تعداد سانتریفیوژهاست اما او برای درخواست ایران در زمینه توسعه ظرفیت غنیسازی خود نیز توضیحات قانعکنندهای به مخالفان ارایه میکند. او در علت نخست مینویسد: «ایران بهواقع دنبال تولید ظرفیت برای برنامه غنیسازی صلحآمیز خود است. طبق برنامه اقدام مشترک ژنو، برنامه غنیسازی ایران در توافق نهایی باید بر مبنای نیازهای عملی ایران تعریف شود اما ایران نیازهای تجربی خود را تنها در مورد رآکتورهای تحقیقاتی تعریف نمیکند. مقامات تهران میگویند هم میخواهند برای رآکتور بوشهر سوخت تولید کنند و هم برای رآکتورهایی که در سالهای آینده ساخته خواهند شد. اینکه ایران در سالهای آینده رآکتورهایی خواهد ساخت، نمیتواند توجیهی برای تولید سوخت در مقیاسی گسترده در حال حاضر باشد.» علت دوم، «غرور ملی ایران و ارتباط آن با توسعه برنامههای غنیسازی» است.
برنامه هستهای ایران دستکم صدمیلیارددلار هزینه بههمراه داشته است؛ هزینهای که در شرایط تحریم پرداخت شده و به این ترتیب انرژی هستهای به سمبلی از قدرت تکنولوژیکی ایران تبدیل شده و ایستادگی انقلابی ایران در برابر غرب را تعریف میکند. درواقع توافق هستهای تا زمانی که وجهه ایران با توجه به این غرور ملی در برنامههای هستهای حفظ نشود، غیرممکن به نظر میرسد. با این حال اگر ایران برای مصالحه آماده باشد، راههایی برای حفظ وجهه ایران و ارایه امتیازهایی برای توجیه توافق وجود دارد.»اغلب تحلیلگران جهان در تلاش برای ارایه راهکارهایی هستند که مورد توافق طرفین مذاکره باشد و گره هستهای را بگشاید.
منبع: روزنامه شرق
نظر شما