جمعه ۲۵ آبان ۱۴۰۳ - 2024 November 15
آیت الله علوی بروجردی بیان کرد:

از توسل علما به حضرت معصومه(س) تا نپذیرفتن ملاقات شاه عربستان از سوی آیت الله العظمی بروجردی

در زمان مرحوم آیت‌الله بروجردي، پادشاه عربستان سعودی، بن عبدالعزيز، که به عنوان اولین پسر از عزیزان عبدالعزیز بود و بعد از او به سلطنت رسید، به ایران آمد. چون او برای خود احترامی قائل بود و خود را خادم حرمین می‌دانست، وقتی که به ایران آمد ...
کد خبر: ۱۵۵۳۹۳
تاریخ انتشار: ۰۴ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۲:۰۶
به گزارش سرویس صدای حوزه پایگاه خبری صدای ایران آیت الله علوی بروجردی در جمع طلاب و فضلا با اشاره به جایگاه اهل بیت علیهم السلام بویژه حضرت معصومه سلام الله علیها و امام رضا علیه السلام گفت : دهۀ کرامت، که با ولادت با سعادت حضرت فاطمۀ معصومه(سلام الله علیها) آغاز و با ولادت با سعادت امام علی بن موسی الرضا(علیه السلام) پایان می‌گیرد، گشودن برگی از تاریخ شیعه بوده و کنار زدن پرده‌ای از دوران بسیار مهم و تأثیرگذار در تاریخ است. این دهه همچنین نشان از روزگاری دارد که فرزندان اهل‌بیت(علیهم السلام) در اثر فشارها و مصائبی که به آن‌ها وارد می‌شد، مهاجرت کردند و از مدینه خارج شدند، همانند بسیاری از بزرگواران و امام‌زادگانی که ما امروز در ایران پذیرای آن‌ها هستیم، مثل احمد ابن موسی شاه چراغ و دیگر بزرگواران که در صدر این‌ها حضرت فاطمۀ معصومه(علیه السلام) جا می‌گیرند.
*امام‌رضا(علیه السلام)؛ خورشید تابان دنیای اسلام
مسئلۀ حرکت امام‌رضا(علیه السلام) خود یک تاریخ و فصلی از تاریخ است. تاریخ شیعه تاریخ طائفۀ مظلومیت امت اسلام است. این سفر ناخواسته و در آن فشارها دخیل بود؛ اما حرکتی شد که آنچه ما در وجود امام‌صادق(علیه السلام) برای رشد علمی و فرهنگی در دنیای اسلام می‌بینیم، امام‌رضا(علیه السلام) آن را در تمام گوشه‌و‌کنار بست داد و پراکند. آن‌ها نظرشان این بود که امام را زیر نظر بگیرند و ایشان را در سایۀ خودشان نگه دارند؛ اما پراکندگی نور امام به نحوی بود که نه‌تنها از خراسان، بلکه از ایران و سرزمین‌های ایران بیرون رفت و به همه‌جا تابید. خود دشمنان امام باعث شدند که این نور تلألؤ بیشتری داشته باشد. آن‌ها مناظره‌ای ترتیب دادند تا امام را بکوبند؛ اما این مناظره‌ها حقانیت اهل‌بیت(علیه السلام) را به گوش همۀ مسلمانان رساند؛ اصرار کردند امام نماز باران بخواند که در اثر نیامدن باران دیدگاه اهل‌بیت(علیهم السلام) را تمسخر کنند، اما به‌عکس شد و هاکذا. هرچه نقشه کشیدند، همه نقش‌برآب شد. لذا می‌توانیم سفر امام‌رضا(علیه السلام) را به ایران و به طوس، که آن هم در مدت زمانی کوتاه انجام شده است، از بزرگ‌ترین حرکت‌ها در تاریخ شیعه بنامیم. این سفر بسیار اثرگذار نه‌تنها مردم ایران را منقلب کرد، بلکه این انقلاب به سایر سرزمین‌های اسلامی هم رسید. این نکته که در خصوص امام‌رضا(علیه السلام) عرض می‌کنم، بسیار حائز اهمیت است و آن اینکه آن‌ها سعی کردند امام را از سرزمین‌هایی عبور بدهند که علاقه‌مندان و ارادتمندان امام در آنجا کمتر باشد. اما امام به هر کجا که پا گذاشتند، مردم مثل موروملخ از قرا و قصبات برای دیدن و برای دست‌بوسی امام به حرکت درآمدند، به نحوی که دشمنان از کنترل اوضاع درماندند. حتی ابتدا می‌خواستند مقاومت نشان بدهند که امام آن‌ها را از مقاومت منع کردند. در تاریخ اهل‌بیت(علیهم السلام) چیزی مهم‌تر از این حادثه در اقبال مردم به امام نمی‌بینیم، حرکت عجیبی است و مهم‌تر از این حرکت عجیب آثار ماندگار آن است که تاریخ شیعه و تاریخ اهل‌بیت(علیهم السلام) را شکل می‌دهد. امروز علی ابن موسی الرضا(علیه السلام) مانند خورشیدی در افق این مملکت می‌درخشد، نه در افق این مملکت، بلکه در افق دنیای اسلام و دنیای بشریت امروز جاذبه‌ای که این بارگاه در میان امت اسلامی دارد، جاذبۀ فوق‌العاده‌ای است. گاهی اوقات انسان با کسانی در مشهد مواجه می‌شود که از دورترین نقاط دنیا شدّ رحال کرده‌ و با عقیده و ایمان برای پابوسی و زیارت امام در آنجا حضور پیدا کرده‌اند. و باز مهم‌تر آن است که شیعه همیشه این القا را داشته که امام زنده است. برای شیعه نبودِ امام با بودِ امام تفاوتی نمی‌کند. لذا این امام همیشه نقش خودش را در زندگی عادی مردم خواهد داشت و در مملکت ما وجود امام‌رضا(علیه السلام) همیشه حافظ این مرزوبوم بوده‌ است.
 در دوران تزاری روس، در زمان نیکلا که مشهد اشغال شد و توپخانۀ آن‌ها حرم مطهر را نشانه گرفت، حتی گلولۀ توپی هم به گنبد مطهر اصابت کرد. در آن زمان این مسئله‌ای عادی بود که حتی بزرگان سلاطین از قبیل نادر و امثال نادر هم به این بارگاه خضوع داشتند. اینکه سلطانی، ولو مسیحی و حتی دور از ایران و از بلاد فرنگ مرتکب چنین کاری شود، حرکت بسیار نامطلوبی بود؛ اما مهم‌تر از آنکه در سال بعد دیگر نیکولا و تزار نبود. یعنی انقلاب اکتبر پیش آمد و نه‌تنها تزار ساقط شد، بلکه خودش و خانواده‌اش به فجیع‌ترین وضع کشته شدند. این‌ها اموری است که ما در این بارگاه دیده‌ایم و آنچه که از تجلیات آقا علی ابن موسی الرضا(علیه السلام) درخشش می‌کند.
*مقام والای حضرت معصومه(سلام الله علیها)
شاید قلم برای بیان و مکتوب‌ کردن این قضایا ناتوان باشد و ذهن‌ها از حمل و کشیدنش عاجز، اما این واقعیتی است که وجود دارد، و من در اینجا به مناسبت دهۀ کرامت چند نکته دربارۀ حضرت فاطمۀ معصومه(سلام الله علیها) می‌خواهم عرض کنم. اینکه چه شد که حضرت فاطمۀ معصومه(علیه السلام) به قم آمدند و در مسیر راه چه اتفاقاتی افتاد که ایشان مجروح شدند و وقتی که به قم آمدند حال نامساعدی داشتند و در مدت کوتاهی هم وفات کردند، وفاتی شهادت‌گونه، یک طرف ماجراست. طرف دیگر برکاتی است که این بانوی بزرگوار در این شهر و در این منطقه و در این کشور بجا گذاشته‌اند، آن هم برکاتی بسیار بزرگ و شایستۀ اهمیت و ارزش‌گذاری. آنچه که ما به عنوان خواهر گران‌قدر امام‌رضا(علیه السلام) ادای احترام می‌کنیم، مسئله‌ایست و دختر موسی‌بن‌جعفر(علیه السلام) بودن ایشان هم مسئله‌ای دیگر؛ اما وجود خود خانم فاطمۀ معصومه(علیه السلام) و اینکه در خانۀ موسی‌بن‌جعفر(علیه السلام) توجهی که به ایشان بوده و اطلاع و احاطه‌ای که ایشان به احکام و مسائل داشتند و اینکه گاهی اوقات جواب مسائلی را که از پدر پرسیده می‌شده است، ایشان جواب می‌دادند، نشانه‌ای از عظمت این بانوی بزرگوار است. شاید ما نتوانیم این مسائل را آن‌طور که باید و شاید درک کنیم؛ اما در نگاه بزرگان این معنا را می‌بینیم. برای مثال به نقل از مرحوم آیت‌الله بروجردی به چند نکته درباره حضرت معصومه(سلام الله علیها) اشاره می‌کنم.
*ارادت و احترام آیت‌الله بروجردی به مقام والای حضرت معصومه(سلام الله علیها)
در زمان مرحوم آیت‌الله بروجردي، پادشاه عربستان سعودی، بن عبدالعزيز، که به عنوان اولین پسر از عزیزان عبدالعزیز بود و بعد از او به سلطنت رسیدند، به ایران سفر آمد. چون او برای خود احترامی قائل بود و خود را خادم حرمین می‌دانست، وقتی که به ایران آمد از مرحوم آيت‌الله بروجردي تقاضای ملاقات کرد تا به قم بیاید. وزير امور خارجۀ عربستان به همراه وزير امور خارجۀ ايران، سفير ايران در عربستان و وزير دربار خدمت آيت‌الله بروجردي آمدند و گفتند: «آقاي ملك سعود مي‌خواهد خدمت شما برسد.» مرحوم آيت‌الله بروجردي فرمودند: «نه». خيلي از بزرگان تلاش كردند، حتي از بزرگان حوزه و شاید هم مرحوم امام (ره) و بزرگان مملکتی همه تلاش کردند و گفتند آقا شما مدافع تقريب مذاهب هستيد، اگر به قم بيايند و شما را ملاقات كنند، براي شيعه اعتبار است، چرا مي‌گوييد نه؟ هرچه اصرار کردند، فایده نداشت. وقتی بعد از اصرار بسیار علت را جویا شدند، آيت‌الله بروجردي گفته بودند: «پادشاه سعودي به قم كه بيايد، به زيارت من مي‌آيد؛ ولي به زيارت حضرت فاطمۀ معصومه(سلام الله علیها) نمي‌رود. اگر هم برود، خیلی سبک رفتار می‌کند و اينكه يك پادشاه براي من وارد قم شود و به خانم معصومه بي‌احترامي كند، اين هتك اهل‌بيت(علیهم السلام) است و من به عنوان مرجع اين مذهب نمي‌توانم تحمل كنم كه مذهب، اين‌طور هتك شود.» لذا به دليل جایگاه خاص و مقام و منزلت ویژۀ خانم حضرت معصومه(سلام الله علیها) پادشاه عربستان را نپذيرفتند.
نکتۀ دیگر اینکه مرحوم آقای لرزاده که معمار مسجد اعظم بودند، برای من نقل کردند که «مرحوم آیت الله بروجردی در همین جایی که الان قبرشان قرار دارد، خانۀ کوچک پنجاه‌شصت متری بود. این خانه را از اموال شخصی خوشان خریدند و قبری برای خودشان در آنجا در نظر گرفتند و بقیۀ آن خانه را وقف مسجد کردند.  وقتی با من صحبت کردند گفتند که من دلم می‌خواهد اینجا راهرو مسجد اعظم ساخته شود و راهرویی باشد که زوّار را به حرم ببرد. من اینجا قبر خودم را قرار دادم، بعد از من قبرم را بلند نکنید. بگذارید مساوی زمین باشد و زوار که از این راهرو برای تشرف به حرم فاطمه معصومه(سلام الله علیها) عبور می‌کنند، پا روی قبر من بگذارند و خاک کفش آن‌ها روی قبر من بریزد و به من اعتبار بدهد.»
 این دیدگاه خیلی مهم است که مرجع تقلید شیعه مثل مرحوم آیت الله بروجردی با خاک و تربت زائر حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) این‌طور رفتار می‌کند و می‌گوید که خاک کفش زائر فاطمه معصومه(سلام الله علیها) روی قبرم بریزد و به من اعتبار بدهد و من به این خاک کفش برکت پیدا بکنم. این نشان‌ دهندۀ عظمتی است که در وجود حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) نهفته است.
 ماجرای دیگری از مرحوم آیت الله بروجردی نقل بکنم. این مطلب را مرحوم آقای شیخ ابراهیم حسن‌نژاد از پسر عموی خودشان که از علمای ماکو بود، نقل می‌کردند. ایشان می‌گفتند: از این پسر عمو احوالی پرسیدم. گفت: «کجا هستی؟» گفتم: «در بیت مرحوم آیت الله بروجردی کار می‌کنم.» گفت: «در بیت آیت الله بروجردی کار می‌کنی، خیلی مراقب باش. آقای بروجردی حسابش حساب خاصی است.» پرسیدم: «چرا؟» او برای من نقل کرد. البته گفت بعداً برایت خواهم گفت و بعد به قم آمد و این قصه را نقل کرد:
من علاقه‌مند به طلبگی بودم. پدرم راضي نبود. او از خوانين بود و در ماكو وضع مالي بسيار خوبي داشت؛ اما من عاشق طلبگي شدم و دلم مي خواست طلبه شوم. پدرم همكاري نكرد. من سر خود راه افتادم و به قم آمدم و اينجا طلبه شدم. دوسه سال قم بودم. [در مدرسۀ حجتيه هم ظاهراً ايشان بوده است] از نظر مالي بسيار به من سخت مي‌گذشت. فقر آزارم مي‌داد و لذا چندبار به حضرت معصومه(سلام الله علیها) توسل پيدا كردم. حرم رفتم. فايده‌اي نداشت. كار من به گرسنگي كشيده بود. چند روز اصلاً گرسنه و بیمار هم شده بودم. حتي يك تكه نان خشك براي خوردن هم پيدا نكردم. شبي در اين حال به حرم مشرف شدم و آنجا تعرض كردم در حرم خدمت به حضرت معصومه(سلام الله علیها). حتي اين تعبير را كردم كه خانم شما وقتي نمي‌توانيد اداره كنيد، اين‌قدر دور خودتان را شلوغ نكنيد. وقتي نمي‌توانيد اداره كنيد، براي چه ما را اينجا جمع كرديد؟ و با ناراحتي از حرم بيرون آمدم. آمدم مدرسه دم در مدرسه كه رسيدم خادم مدرسه گفت كه از خانۀ آيت الله بروجردي آمده بودند با شما كار داشتند. در آن حال با خود گفتم: «آيت الله بروجردي نه من را مي‌شناسد و نه با من كار دارد. اشتباهي شده است. اين هم باز براي ما بساطي است.» اعتنا نكردم و به حجره رفتم و در را بستم و براي خوابيدن آماده شدم. يك ساعتي گذشت ديدم در مي‌زنند. ديدم خادم مدرسه است. گفت: «مگر نگفتم كه از منزل آيت الله بروجردي آمدند دنبال شما؟ چرا نرفتي؟» گفتم: «آخر خانۀ آيت الله بروجردي كجا و من كجا؟ كسي آنجا با من كاري ندارد.» گفت: «الان خادم ايشان آمده دم در منتظر تو است.» لباس پوشيدم و به منزل آيت الله بروجردي رفتم. وارد شدم. داخل اطاق ايشان شدم. سلام كردم. ايشان نشسته بودند. رفتم جلو دست ايشان را بوسيدم. ايشان من را كنار خودشان نشاندند. به من محبت كردند و فرمودند اهل كجا هستي؟ چه مي‌كني؟ گفتم طلبه هستم و مقدمات مشغول هستم. حتی به فكرم رفت كه اگر آيت الله بروجردي از من سؤالي بكند، من در اين وضعيت گرسنگي که دارم چطور ذهنم را متمركز كنم و جواب بدهم. مرحوم آقاي بروجردي سؤالي نكردند. گفتند كه بسيار خب. هر وقت اينجا كاري و سؤالي داشتي، پيش من بيا. اينجا مراجعه بكن. وقتي خواستم بروم، ايشان پولي به من دادند [ظاهراً آن زمان 300 تومان بوده و مبلغ زيادي بوده است.] بلند شدم كه بروم. دم در كه رسيدم و مي‌خواستم بيرون بروم، يك مرتبه ديدم مرحوم آيت الله بروجردي گفتند آقاي حاج شيخ گفتند: «اين دفعه كه حرم حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) مشرف مي‌شويد، ادب را رعايت بكنيد و با خانم بهتر از اين صحبت بكنيد. با خانم مؤدبانه صحبت بكنيد.» مثل اينكه آب سردي روي سرم ريختند.
*توسل علما به حضرت معصومه(سلام الله علیها)
 در اينجا بزرگان مراجع هر وقت گرفتار مي‌شدند و مشكل پيدا مي‌كردند، به بارگاه حضرت معصومه(سلام الله علیها) پناه مي‌بردند و امروز ما به بارگاه ایشان پناه مي‌بريم. مرحوم آيت‌الله العظمي حاج شيخ عبدالكريم حائري (رحمۀ الله علیه) در مشكلات به فاطمه معصومه(سلام الله علیها) پناهنده مي‌شدند. در اين اوضاع و احوال حوزه مرحوم حاج شيخ عبدالکریم حائری (رحمۀ الله علیه) هم از دنيا رفته بودند. زمان رضاخان بود و فشار بر حوزه بود. پول نمي‌آمد و طلبه‌ها دربه‌در بودند. مرحوم آیت‌الله سید صدرالدین صدر هم در اين اوضاع خيلي در فشار بودند. حتي سفري هم به حرم مشرف شده بودند و قدري گلايۀ تندی به حضرت معصومه(سلام الله علیها) كرده بودند. ايشان فرموده بودند من وقتي به منزل برگشتم، به خادم گفته بودم كه مي‌خواهم بخوابم، كسي را راه ندهد. اما همین که چشمم گرم شد، در زدند. در را باز كردند. خادم آمد و گفت: «آقا كسي است و مي‌گويد مسافر است و با شما كار ضروري دارد و می‌خواهد به تهران برود.» مرحوم آیت الله صدر فرموده بودند بیدار شدم و نشستم. آن شخص آمد. ديديم يك چمدان همراهش است. در آن را باز كرد و ديديم چمدان پر از پول است. آن شخص گفت: «من حساب كتاب را خدمتتان آورده‌ام. من اصفهاني هستم. از اصفهان عازم تهران بودم. از قم هم گذشتم. مثل اينكه نيرويي من را برگرداند كه شما كه بدهي داري، همين الان به قم برگرد و بدهي را بده. نيرويي من را از وسط راه تهران برگرداند و خدمت شما آورد.» اين قضايا خيلي عجيب است. مرحوم آقاي صدر فرموده بودند مبلغي كه آورده بود چند ماه شهريۀ ما را تأمين مي‌‌‌‌‌‌‌كرد.
به‌هرحال اينجا ولي نعمت ما حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) هستند و علت اينكه بيشتر صحبت را به ايشان اختصاص دادم، این است كه ما در همۀ شئون به ایشان پناه مي‌بريم. ما پناهندۀ ایشان هستيم. اين بساطي كه امروز در قم به پا شده، از روز اول اين حوزۀ مقدس به بركت ایشان در اينجا شكل گرفته است. در اين دل كوير گلستاني به وجود آمده و اين گلستان حوادث تندي را پشت سر گذاشته است: دوران رضاخاني را پشت سر گذاشته، فشارهاي عجيب و غريب دوران پهلوي دوم كه خود ما قسمتي از آن را شاهد بوديم پشت سر گذاشته است؛ اما اين حوزه همين‌طور بالنده به حركت خویش ادامه داده است تا به امروز و امروز حوزۀ علميۀ قم بزرگ‌ترين حوزۀ دنياي اسلام است و اين به بركت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) و در پناه ایشان است.
 من به همۀ عزيزان خودم، به‌خصوص در حوزه به فرزندان و برادران خودم توصيه مي‌كنم كه هيچ‌گاه ارتباط خودشان را با اين بانوی بزرگوار قطع نكنند. در نظر ما تجلي فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در فاطمه معصومه است:
آن قبر كه در مدينه شد گم               پيدا شده در مدينۀ قم
 
نظر شما