حکیمی پور: جریان اصلاح طلبی نیازمند آچارکشی است
دبیرکل حزب اراده ملت ایران اسلامی مدعی است : تبدیل جریان اصلاحات از یک فرآیند و پروسه به یک پروژه ی صرفا انتخاباتی خطای بزرگی است و کل جریان اصلاح طلبی را به «تکنولوژی کسب قدرت و منصب» تنزل می دهد.
به گزارش صدای ایران، دبیرکل حزب اراده ملت ایران اسلامی گفت: تبدیل جریان اصلاحات از یک فرآیند و پروسه به یک پروژه ی صرفا انتخاباتی خطای بزرگی است و کل جریان اصلاح طلبی را به «تکنولوژی کسب قدرت و منصب» تنزل می دهد.
احمد حکیمی پور سیاست پیشه 54 ساله متولد زنجان رییس فراکسیون اصلاح طلبان شورای شهر تهران است.
وی جانباز جنگ تحمیلی، نماینده زنجان در چهارمین مجلس شورای اسلامی و عضو شورای مرکزی مجمع نمایندگان ادوار مجلس است. حکیمی پور عضو نخستین شورای اسلامی شهر تهران نیز بوده است.
تاسیس باشگاه فرهنگی ورزشی آذربایجان، مدیر مسوولی هفته نامه امید زنجان، ریاست دوره ای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات نیز در کارنامه وی دیده می شود.
حکیمی پور دبیر کل حزب اصلاح طلب اراده ملت ایران است. وی از منتقدان جدی محمد باقر قالیباف شهردار 12 سال اخیر تهران است.
این فعال سیاسی در جریان بستن فهرست شورای شهر تهران انتقاداتی را متوجه شورای عالی اصلاحات کرد. انتقاداتی که از سوی چند اصلاح طلب شناخته شده دیگر نیز در سطح رسانه ها دنبال شد.
ایرنا به سراغ این فعال سیاسی اصلاح طلب رفت تا مستقیما نظرات وی را در این خصوص بشنود.
انتقاداتی به ویژه پس از سپری شدن انتخابات شوراها توسط برخی فعالان سیاسی از جمله جناب عالی از روند بسته شدن فهرست تهران مطرح شد. آیا طرف خطاب شما به طور ویژه شورای عالی اصلاحات بود. انتقاد مورد ادعای شما به این شورا چیست؟
حکیمی پور: من چند پیش فرض دارم که بحث را با آن شروع می کنم.
نخست اینکه سیاست یک امر نسبی است و نمی توان آن را میدان نبرد حق و باطل دانست. سیاست عرصه ای است برای رسیدن به هدف های معین تعریف شده با امکانات و محدودیت های واقعا موجود در یک فرآیند رقابتی قانونمند در چارچوب نظام مستقر و برای نتایج مشخص.
جریان های سیاسی ایران که در قدرت هستند به دو طیف اصلاح طلب و اصولگرا تقسیم شده اند که هر یک کلونی های متعدد و گوناگونی را درون خود جای داده اند. ما مدعیان اصلاح طلبی معتقد به نقد و ارزیابی مستمر هستیم چرا که بدون آن پویایی محو شده و جمود غلبه می کند. به تعبیری جریان اصلاح طلبی اصلا با نقد وضعیت و جریان های موجود حیات خود را شروع کرد.
جریان اصلاح طلبی که مدعی خرد جمعی و تصمیم سازی از پایین است دارای اصولی عینی است که شامل صداقت، شفافیت، پاسخگویی و پاکدستی است.
در انتخابات اخیر هم اصلاح طلبان به ساز و کاری رسیدند که دستاورهای مثبتی را برای آنها و جامعه به همراه داشت. اما این به منزله نبود ضعف در ساز و کار یاد شده نیست.
تمام حرف من هم این است که برای پرداخت هزینه کمتر و عمل موثرتر و دستیابی به نتیجه بهتر باید نقد درون جریانی خود را ادامه دهیم.
خوشبختانه این مهم در شورای مشورتی به ریاست رییس دولت اصلاحات به بحث گذاشته شد. شنبه هفته های گذشته نیز در شورای هماهنگی اصلاح طلبان که متشکل از احزاب اصلاح طلب است در این باره تصمیم هایی گرفته شد. در شورای سیاستگذاری اصلاحات نیز باز مباحثی در این باره طرح و تصمیماتی اخذ شد. این روش برای جمع بندی نقاط قوت و ضعف مفید است.
اینکه مانند گذشته نظرات کارشناسی خود را فارغ از حب و بغض ها و شخصی کردن مسایل به صورت مکتوب و مستند به جریان اصلاحات منتقل کنیم، سازنده است.
حزب اراده ملت به عنوان یک حزب اصلاح طلب که از پایین ایجاد شده است و سال هاست با صبر و استمرار فعالیت می کند، همیشه سعی کرده وحدت و انسجام درون جریانی را در رویه ها حفظ کند.
این حزب با حفظ استقلال تشکیلاتی خود به ساز و کار خرد جمعی مجموعه اصلاح طلبان وفادار است.
اما معتقد است در جریان بسته شدن فهرست انتخابات شوراها در شورای عالی اصلاح طلبان، خطاها و ضعف هایی وجود داشت که حتی از انتخابات مجلس دهم نیز بیشتر بود. در حالی که انتظار می رفت از تجربه مجلس درس گرفته و راه کم اشتباه تری را پیمود. ناگزیر باید در فرصت باقی مانده تا انتخابات مجلس یازدهم روی این معایب کار و آنها را مرتفع کرد.
خوشبختانه چون فاصله زمانی تا انتخابات بعدی زیاد است ، مجال بسیار خوبی برای این کار وجود دارد. ضمن اینکه در وضعیتی هستیم که اکثریت مناسب را در مجلس داریم و در شوراهای شهر اغلب کلان شهرها نیز دست بالا با ماست.
دیگر نمی توان موانعی را که رقیب ایجاد می کند، بهانه کنیم. اگر از وضعیت کنونی بهره لازم را برای بازسازی خود نبریم آینده مان با تهدید مواجه خواهد شد. هوشمندی و تدبیر لازم و گشاده رویی نسبت به انتقادات درونی، جریان را در ساز و کار اصلاح مداوم می اندازد. در یک جمله احتیاج به آچارکشی داریم تا مرکب خود را بیمه کنیم.
ضعف ها و اشکالاتی که ادعا می کنید به کدام بخش اصلاحات برمی گردد؟
حکیمی پور: ساز و کار تصمیم گیری و تصمیم سازی در اصلاح طلبی به سمت شخص محوری رفته است در حالی که باید به سوی حزب محوری و نهاد محوری پیش برود. این بزرگ ترین اشکال رخ داده است و نمی توان از آن چشم پوشی کرد. این درست که احزاب قدرتمند سراسری نداریم و جریان اصلاح طلبی هم صرفا در احزاب موجود خلاصه نمی شود اما نباید این را دلیلی برای حرکت در مسیری بکنیم که ساز و کار حزبی را تضعیف کند. بلکه بایست راهی را برگزینیم که خروجی آن تقویت احزاب، نهادها و سازمان های سیاسی و تشکیلات باشد.
ضعف بعدی عدم پاسخگویی و شفافیت در تصمیم سازی ها و تصمیم گیری های درون جریان اصلاحات است. وقتی بدنه اصلاح طلبی سوال و نقدی نسبت به جریان اصلاح طلبی دارند واقعا نمی دانند از چه کسی باید آن را پیگیری کنند و که باید به آن پاسخ دهد. هر کس مسوولیت را گردن دیگری می اندازد و در عمل مرجعی برای پاسخگویی وجود ندارد.
معنا ندارد که شخصی که رییس شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان است بگوید من تا ۲۴ساعت قبل از نهایی شدن فهرست ۴۲ نفره (دو برابر تعداد اعضای شورای تهران) از اسامی آن مطلع نبودم. این فرد باید پاسخگو باشد. چون خود این عدم اطلاع یک ضعف بزرگ است.
عیب دیگر این است که در این جریان معمولا افراد ثابتی هستند که کار کاملا دست آنهاست و همیشه هم حرف آخر را درباره تصمیمات جریان اصلاح طلبی می زنند. این ها افرادی هستند که هر وقت قرار باشد فهرستی تهیه شود یا تصمیم نهایی اتخاذ شود نوعا به همین چند اسم بیشتر ختم نمی شود. جالب آنکه وقتی پای نقد عملکرد درون جریانی هم به میان می آید باز خود این حلقه محدود چند نفری هستند که کار نقادی را بر عهده می گیرند.
این باعث می شود که گروه هایی در جریان اصلاحات احساس کنند در معرض حذف یا نادیده گرفته شدن هستند.
راه حل پیشنهادی شما چیست؟
حکیمی پور: نباید به سمت رای گیری عددی رفت. در صورت رای گیری عددی هم نباید رای یک نفر با رای یک حزب برابر باشد. رای احزاب سراسری همچنین نباید رای با احزاب کوچک و چند نفره یکی باشد . در مکانیزم رای گیری باید وزن رای هر کدام از اینها مشخص شود.
این معنا ندارد که از چهل و چند عضو شورای عالی اصلاحات به هر دلیلی بالای ۲۰ نفر آن از اعضای تنها ۲یا ۳ حزب باشند یا اینکه به سفارش اعضای این چند حزب به این شورا اضافه شده باشند. طبعا با این وضعیت نتیجه رای گیری در این شورا از پیش مشخص است.
این اتفاق در تهیه فهرست انتخابات اخیر شوراها افتاد. از قبل روشن بود که هر فهرستی که از این کلونی دو، سه حزبی که از مجموعه 24 حزب اصلاح طلب بر سر آن توافق کند، دست بالا را خواهند داشت و اسامی پیشنهادی دیگر احزاب اصلاح طلب رای نخواهد آورد.
منظور دقیقتان کدام احزاب است؟
حکیمی: اسم نیاورم بهتر است.
این را با قطعیت نمی گویم اما ممکن است تفکری درون برخی از این احزاب وجود داشته باشد که بگوید وقتی موقع هزینه دادن برای اصلاحات بود ما پای کار ایستاده بودیم و الان هم باید سهم بیشتری در قدرت داشته باشیم. البته این را هم بگویم که به عنوان یک خبرنگار سهم خواهی از قدرت را ذاتا چیز بدی نمی دانم.
حکیمی پور: اگر قرار باشد هزینه دادن بعدا منجر به این شود که سهم بیشتری ببریم، باید بیاییم و در این رابطه شفاف سازی کنیم. یعنی مشخص کنیم که هزینه دادن به چه معنی است و از بابت آن چه چیزی عاید کل جریان اصلاحات شده است؟ هزینه داده شده بجا بوده است یا نابجا؟ آیا این امکان وجود نداشت که این هزینه را ندهیم و دستاورد هم داشته باشیم؟ و آیا نمی شود ما مسیری را طی کنیم که با جریان اصلاحات با هزینه کمتر به نتیجه برسد؟
باید روی تمام این موارد بحث شود و شاخص های هزینه دادن مشخص و معین شود.
این بحث ها هم در زمان حضرت علی(ع) می شد که عده ای می گفتند چون ما هزینه بیشتری داده ایم و پیشتاز بوده ایم سهم فزون تری باید از بیت المال به ما برسد. حضرت جواب دادند: اگر شما هزینه داده اید برای اعتقاد و باورهای خودتان بوده و حساب و کتاب ان با کسی جز خداوند که به فرمانش عمل کرده اید، نمی باشد. لذا در توزیع بیت المال و امکانات برتری و امتیازی بر دیگران ندارید.
اگر ما هزینه داده ایم که بعدا طلبکار جریان باشیم خیلی شفاف بیاییم و این را بگوییم.
ضمنا هرکسی در عرصه سیاست مخصوصا حوزه اصلاح طلبی فعالیت می کند دائمنا در معرض هزینه های گوناگون است که داوطلبانه آن هارا پذیرفته است .امروز اگر از هر کسی سوال کنید یک قطار هزینه برای شما می شمارد.
بگذارید بحث را از زوایه دیگری پیش بریم. شما واژه اصلاح طلب واقعی و بدلی را قبول دارید؟
حکیمی پور: از نظر من اصلاح طلبی یک منش و رفتار است نه یک چارچوب نظری و فکری. اصلاح طلبی ویژگی هایی دارد که از زمان مشروطه بوده است و بر حول 5 خواسته قانون گرایی، آزادی، عدالت، امنیت و استقلال می چرخد. در مقاطع مختلف تاریخی گردش هایی در اولویت بندی این خواسته ها صورت گرفته ولی هیچ وقت از مدار فکری مردم ایران خارج نشده است.
این خواسته های ملی و تاریخی در انقلاب اسلامی در قالب قانون اساسی تجمیع شده است.
در پیگیری این خواسته ها، عده ای می گویند ما اصلاح طلب هستیم و می خواهیم از مسیرهای قانونی و کم هزینه این ها را تحقق بخشیم و روش های رادیکال را قبول نداریم. ویژگی این افراد و شخصیت ها صداقت، شفافیت،پاسخگویی و پاکدستی است و از این رو اصلاح طلبی سنخیتی با فرصت طلبی، برتری جویی و خودمحوری ، زد و بند و مناسبات پنهان ندارد. با در نظر گرفتن این معیارها می توان اصلاح طلب را از غیر اصلاح طلب تمیز داد.
اصلاح طلبی حزبی سراسری نیست که واحد گزینشی برای تشخیص ملاک اصلاح طلبی داشته باشد و این واحد عده ای را اصلاح طلب واقعی و جماعتی دیگر را اصلاح طلب بدلی بنامد. نیاز اصلی امروز ما صادقانه عمل کردن است و گرنه در عرصه نظر همه خوب حرف می زنند. این تقسیم بندی ها هم کمکی به حل بحران های تاریخی- فرهنگی سرزمین ما نمی کند.
بر این اساس معتقدم قضاوت کردن درباره دیگران یک رفتار غیراصلاح طلبانه است. اصلاح طلب دیگران را به منش خود دعوت می کند و می گوید اگر این راه را بروید به نتیجه مطلوب می رسید. کسی که دیگری را به خاطر عدم همراهی با خود غضنفر یا خائن یا بدلی بنامد از گفتمان اصلاح طلبی فاصله گرفته است.
چنین ادبیاتی مربوط به گفتمان غیر اصلاح طلبانه و شبیه آن چیزی است که در دهه های 50 و 60 شمسی در کشور رواج داشت و خود را خیر مطلق و رقیب را خائن و فرصت طلب می دانست.
اصلاح طلب دیگران را به مرام اصلاح طلبی دعوت می کند ولی اگر نپذیرفتند درباره آنها قضاوت نمی کند و نمی گوید چون او مثل من فکر نمی کند فلان و بهمان است.
مشکل از این ناشی می شود که اصلاح طلبی را محصور به عرصه سیاسی کنیم. اصلاح طلبی در تمام دیگر عرصه های اقتصادی، فرهنگی هنری و اجتماعی جریان دارد و پیش می رود.
از سویی اصلاح طلبی سیاست را میدان نبرد بین حق و باطل نمی داند. خط کشی هم ندارد تا بگوید ما حق هستیم و آنهایی که آنسو ایستاده اند باطلند و باید حذف شوند.
به نظر حزب اراده ملت ایران، دیگر وقت آن رسیده که ما اصلاح طلبان شفاف تر عمل و به بهانه سوءاستفاده رقیب، نقد درونی را متوقف نکنیم. به نقادان درون جریان هم انواع برچسب ها را نزنیم. جریان اصلاح طلبی تا انتخابات آتی فرصت دارد که نقد درون جریانی را به نتیجه مطلوب برساند و نباید با فرار از مسوولیت آن را به تاخیر بیندازد.
اجازه دهید نقبی به تاریخ دو دهه اخیر بزنیم. جریان محافظه کار که بعدها نام اصولگرا را برای خود برگزید به بهانه جلوگیری از استفاده رقیب، نقد درونی رفتارهای خود را مجاز ندانست. نتیجه آن شاید در عمل، حمایت از روی کارآمدن فردی اصولگرا مانند آقای احمدی نژاد بود که سرمایه اجتماعی جریان مزبور را به طرز موثری کاهش داد و اکنون هم دیگر شخصیت های اصولگرا حتی حمایت خود را از ایشان انکار می کنند. آیا چنین خطری را متوجه جریان اصلاح طلب نیز می دانید؟
حکیمی پور: مثال شما درست بود. اجتناب از نقد درونی آفتی است که جریان اصلاح طلب را به خطر انداخته است. این آفت اصولگرا و اصلاح طلب نمی شناسد و به جان هر جریانی که بیفتد نابودش می کند.
جزمی اندیشیدن، مهلک ترین آفت هر جریان سیاسی است. هر جریانی که نقد درونی خود را به موقع شروع نکند ، واقعیت های سرسخت بیرونی نقد بی رحمانه ای را علیه وی انجام خواهند داد. تحولات اجتماعی منتظر ما نمی مانند تا سر عقل بیاییم و کارمان را درست انجام دهیم.
ما اصلاح طلبان باید نگاهی بدون تعارف به گذشته داشته باشیم و با ادبیاتی محترمانه بدون مچ گیری و متهم کردن همدیگر جریان خود را بازسازی کنیم.
جریان اصلاحات در سه حوزه گفتمان، ساختار و رفتار نیازمند نقد است.
بارها گفته ام باید تکلیفمان را با پرسش های مهم طوری روشن کنیم که برای مردم ملموس باشد.
مثلا به این سوال پاسخ دهیم که آیا فردی یا حزبی که مشی اقتصادی بازار (لیبرال دموکراسی) را قبول دارد می تواند با شخصی که طرفدار رویکرد سوسیال دموکراسی ( عدالت اجتماعی و اقتصادی و برابری فرصت های برابر رقابت در جامعه ) است در یک جناح سیاسی قرار گیرد؟ اصلاح طلبان منافع کدام یک از اقشار جامعه را دنبال می کنند؟
ممکن است گفته شود ما منافع ملی را تعقیب می کنیم؟
حکیمی پور: این یک حرف کلی و پوپولیستی است. شاخصه های منافع ملی چیست و قرار است با کدام معیار سنجیده شود؟
آیا بحران و شکاف طبقاتی شدیدی که گریبان جامعه را گرفته است منافع ملی ما را تهدید نمی کند؟ احزاب اصلاح طلب چه برنامه ای به طور مشخص و روشن برای کاهش این شکاف ها دارند؟ برای حل سایر مشکلات کشور چه؟
باید به طور روشن معلوم شود این احزاب نخبه گرا هستند یا شرکتی یا کارتلی و یا احزب توده ای متصل به بدنه جامعه هستند و یا صرفا احزاب فراگیر انتخاباتی؟
این ها جدیدترین تعریف انواع احزاب و تشکل های سیاسی در فرهنگ نامه سیاسی هستند که هر کدام تعریف و کارکرد خاص خودشان را دارند. این مسایل باید شفاف به مردم گفته شود. مشکل این است که ما تکلیفمان هنوز با خودمان روشن نیست و به همین خاطر با جامعه هم مشخص نیست.
تبدیل جریان اصلاحات از یک فرآیند و پروسه به یک پروژه ی صرفا انتخاباتی خطای بزرگی است. اینکه مثلا انتخابات مجلس تمام شد و پروژه انتخابات ریاست جمهوری و شوراها شروع شود و بعد از آن هم پروژه مجلس آینده بایست استارت بخورد، اشتباه فاحشی است که کل جریان اصلاح طلبی را به «تکنولوژی کسب منصب و قدرت» تنزل می دهد.
تامین منافع ملی به معنای واقعی کلمه، کار بلند مدت و پروسه ای می خواهد که متاسفانه ما اصلاح طلبان در حال دور شدن از آن هستیم.
وی جانباز جنگ تحمیلی، نماینده زنجان در چهارمین مجلس شورای اسلامی و عضو شورای مرکزی مجمع نمایندگان ادوار مجلس است. حکیمی پور عضو نخستین شورای اسلامی شهر تهران نیز بوده است.
تاسیس باشگاه فرهنگی ورزشی آذربایجان، مدیر مسوولی هفته نامه امید زنجان، ریاست دوره ای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات نیز در کارنامه وی دیده می شود.
حکیمی پور دبیر کل حزب اصلاح طلب اراده ملت ایران است. وی از منتقدان جدی محمد باقر قالیباف شهردار 12 سال اخیر تهران است.
این فعال سیاسی در جریان بستن فهرست شورای شهر تهران انتقاداتی را متوجه شورای عالی اصلاحات کرد. انتقاداتی که از سوی چند اصلاح طلب شناخته شده دیگر نیز در سطح رسانه ها دنبال شد.
ایرنا به سراغ این فعال سیاسی اصلاح طلب رفت تا مستقیما نظرات وی را در این خصوص بشنود.
انتقاداتی به ویژه پس از سپری شدن انتخابات شوراها توسط برخی فعالان سیاسی از جمله جناب عالی از روند بسته شدن فهرست تهران مطرح شد. آیا طرف خطاب شما به طور ویژه شورای عالی اصلاحات بود. انتقاد مورد ادعای شما به این شورا چیست؟
حکیمی پور: من چند پیش فرض دارم که بحث را با آن شروع می کنم.
نخست اینکه سیاست یک امر نسبی است و نمی توان آن را میدان نبرد حق و باطل دانست. سیاست عرصه ای است برای رسیدن به هدف های معین تعریف شده با امکانات و محدودیت های واقعا موجود در یک فرآیند رقابتی قانونمند در چارچوب نظام مستقر و برای نتایج مشخص.
جریان های سیاسی ایران که در قدرت هستند به دو طیف اصلاح طلب و اصولگرا تقسیم شده اند که هر یک کلونی های متعدد و گوناگونی را درون خود جای داده اند. ما مدعیان اصلاح طلبی معتقد به نقد و ارزیابی مستمر هستیم چرا که بدون آن پویایی محو شده و جمود غلبه می کند. به تعبیری جریان اصلاح طلبی اصلا با نقد وضعیت و جریان های موجود حیات خود را شروع کرد.
جریان اصلاح طلبی که مدعی خرد جمعی و تصمیم سازی از پایین است دارای اصولی عینی است که شامل صداقت، شفافیت، پاسخگویی و پاکدستی است.
در انتخابات اخیر هم اصلاح طلبان به ساز و کاری رسیدند که دستاورهای مثبتی را برای آنها و جامعه به همراه داشت. اما این به منزله نبود ضعف در ساز و کار یاد شده نیست.
تمام حرف من هم این است که برای پرداخت هزینه کمتر و عمل موثرتر و دستیابی به نتیجه بهتر باید نقد درون جریانی خود را ادامه دهیم.
خوشبختانه این مهم در شورای مشورتی به ریاست رییس دولت اصلاحات به بحث گذاشته شد. شنبه هفته های گذشته نیز در شورای هماهنگی اصلاح طلبان که متشکل از احزاب اصلاح طلب است در این باره تصمیم هایی گرفته شد. در شورای سیاستگذاری اصلاحات نیز باز مباحثی در این باره طرح و تصمیماتی اخذ شد. این روش برای جمع بندی نقاط قوت و ضعف مفید است.
اینکه مانند گذشته نظرات کارشناسی خود را فارغ از حب و بغض ها و شخصی کردن مسایل به صورت مکتوب و مستند به جریان اصلاحات منتقل کنیم، سازنده است.
حزب اراده ملت به عنوان یک حزب اصلاح طلب که از پایین ایجاد شده است و سال هاست با صبر و استمرار فعالیت می کند، همیشه سعی کرده وحدت و انسجام درون جریانی را در رویه ها حفظ کند.
این حزب با حفظ استقلال تشکیلاتی خود به ساز و کار خرد جمعی مجموعه اصلاح طلبان وفادار است.
اما معتقد است در جریان بسته شدن فهرست انتخابات شوراها در شورای عالی اصلاح طلبان، خطاها و ضعف هایی وجود داشت که حتی از انتخابات مجلس دهم نیز بیشتر بود. در حالی که انتظار می رفت از تجربه مجلس درس گرفته و راه کم اشتباه تری را پیمود. ناگزیر باید در فرصت باقی مانده تا انتخابات مجلس یازدهم روی این معایب کار و آنها را مرتفع کرد.
خوشبختانه چون فاصله زمانی تا انتخابات بعدی زیاد است ، مجال بسیار خوبی برای این کار وجود دارد. ضمن اینکه در وضعیتی هستیم که اکثریت مناسب را در مجلس داریم و در شوراهای شهر اغلب کلان شهرها نیز دست بالا با ماست.
دیگر نمی توان موانعی را که رقیب ایجاد می کند، بهانه کنیم. اگر از وضعیت کنونی بهره لازم را برای بازسازی خود نبریم آینده مان با تهدید مواجه خواهد شد. هوشمندی و تدبیر لازم و گشاده رویی نسبت به انتقادات درونی، جریان را در ساز و کار اصلاح مداوم می اندازد. در یک جمله احتیاج به آچارکشی داریم تا مرکب خود را بیمه کنیم.
ضعف ها و اشکالاتی که ادعا می کنید به کدام بخش اصلاحات برمی گردد؟
حکیمی پور: ساز و کار تصمیم گیری و تصمیم سازی در اصلاح طلبی به سمت شخص محوری رفته است در حالی که باید به سوی حزب محوری و نهاد محوری پیش برود. این بزرگ ترین اشکال رخ داده است و نمی توان از آن چشم پوشی کرد. این درست که احزاب قدرتمند سراسری نداریم و جریان اصلاح طلبی هم صرفا در احزاب موجود خلاصه نمی شود اما نباید این را دلیلی برای حرکت در مسیری بکنیم که ساز و کار حزبی را تضعیف کند. بلکه بایست راهی را برگزینیم که خروجی آن تقویت احزاب، نهادها و سازمان های سیاسی و تشکیلات باشد.
ضعف بعدی عدم پاسخگویی و شفافیت در تصمیم سازی ها و تصمیم گیری های درون جریان اصلاحات است. وقتی بدنه اصلاح طلبی سوال و نقدی نسبت به جریان اصلاح طلبی دارند واقعا نمی دانند از چه کسی باید آن را پیگیری کنند و که باید به آن پاسخ دهد. هر کس مسوولیت را گردن دیگری می اندازد و در عمل مرجعی برای پاسخگویی وجود ندارد.
معنا ندارد که شخصی که رییس شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان است بگوید من تا ۲۴ساعت قبل از نهایی شدن فهرست ۴۲ نفره (دو برابر تعداد اعضای شورای تهران) از اسامی آن مطلع نبودم. این فرد باید پاسخگو باشد. چون خود این عدم اطلاع یک ضعف بزرگ است.
عیب دیگر این است که در این جریان معمولا افراد ثابتی هستند که کار کاملا دست آنهاست و همیشه هم حرف آخر را درباره تصمیمات جریان اصلاح طلبی می زنند. این ها افرادی هستند که هر وقت قرار باشد فهرستی تهیه شود یا تصمیم نهایی اتخاذ شود نوعا به همین چند اسم بیشتر ختم نمی شود. جالب آنکه وقتی پای نقد عملکرد درون جریانی هم به میان می آید باز خود این حلقه محدود چند نفری هستند که کار نقادی را بر عهده می گیرند.
این باعث می شود که گروه هایی در جریان اصلاحات احساس کنند در معرض حذف یا نادیده گرفته شدن هستند.
راه حل پیشنهادی شما چیست؟
حکیمی پور: نباید به سمت رای گیری عددی رفت. در صورت رای گیری عددی هم نباید رای یک نفر با رای یک حزب برابر باشد. رای احزاب سراسری همچنین نباید رای با احزاب کوچک و چند نفره یکی باشد . در مکانیزم رای گیری باید وزن رای هر کدام از اینها مشخص شود.
این معنا ندارد که از چهل و چند عضو شورای عالی اصلاحات به هر دلیلی بالای ۲۰ نفر آن از اعضای تنها ۲یا ۳ حزب باشند یا اینکه به سفارش اعضای این چند حزب به این شورا اضافه شده باشند. طبعا با این وضعیت نتیجه رای گیری در این شورا از پیش مشخص است.
این اتفاق در تهیه فهرست انتخابات اخیر شوراها افتاد. از قبل روشن بود که هر فهرستی که از این کلونی دو، سه حزبی که از مجموعه 24 حزب اصلاح طلب بر سر آن توافق کند، دست بالا را خواهند داشت و اسامی پیشنهادی دیگر احزاب اصلاح طلب رای نخواهد آورد.
منظور دقیقتان کدام احزاب است؟
حکیمی: اسم نیاورم بهتر است.
این را با قطعیت نمی گویم اما ممکن است تفکری درون برخی از این احزاب وجود داشته باشد که بگوید وقتی موقع هزینه دادن برای اصلاحات بود ما پای کار ایستاده بودیم و الان هم باید سهم بیشتری در قدرت داشته باشیم. البته این را هم بگویم که به عنوان یک خبرنگار سهم خواهی از قدرت را ذاتا چیز بدی نمی دانم.
حکیمی پور: اگر قرار باشد هزینه دادن بعدا منجر به این شود که سهم بیشتری ببریم، باید بیاییم و در این رابطه شفاف سازی کنیم. یعنی مشخص کنیم که هزینه دادن به چه معنی است و از بابت آن چه چیزی عاید کل جریان اصلاحات شده است؟ هزینه داده شده بجا بوده است یا نابجا؟ آیا این امکان وجود نداشت که این هزینه را ندهیم و دستاورد هم داشته باشیم؟ و آیا نمی شود ما مسیری را طی کنیم که با جریان اصلاحات با هزینه کمتر به نتیجه برسد؟
باید روی تمام این موارد بحث شود و شاخص های هزینه دادن مشخص و معین شود.
این بحث ها هم در زمان حضرت علی(ع) می شد که عده ای می گفتند چون ما هزینه بیشتری داده ایم و پیشتاز بوده ایم سهم فزون تری باید از بیت المال به ما برسد. حضرت جواب دادند: اگر شما هزینه داده اید برای اعتقاد و باورهای خودتان بوده و حساب و کتاب ان با کسی جز خداوند که به فرمانش عمل کرده اید، نمی باشد. لذا در توزیع بیت المال و امکانات برتری و امتیازی بر دیگران ندارید.
اگر ما هزینه داده ایم که بعدا طلبکار جریان باشیم خیلی شفاف بیاییم و این را بگوییم.
ضمنا هرکسی در عرصه سیاست مخصوصا حوزه اصلاح طلبی فعالیت می کند دائمنا در معرض هزینه های گوناگون است که داوطلبانه آن هارا پذیرفته است .امروز اگر از هر کسی سوال کنید یک قطار هزینه برای شما می شمارد.
بگذارید بحث را از زوایه دیگری پیش بریم. شما واژه اصلاح طلب واقعی و بدلی را قبول دارید؟
حکیمی پور: از نظر من اصلاح طلبی یک منش و رفتار است نه یک چارچوب نظری و فکری. اصلاح طلبی ویژگی هایی دارد که از زمان مشروطه بوده است و بر حول 5 خواسته قانون گرایی، آزادی، عدالت، امنیت و استقلال می چرخد. در مقاطع مختلف تاریخی گردش هایی در اولویت بندی این خواسته ها صورت گرفته ولی هیچ وقت از مدار فکری مردم ایران خارج نشده است.
این خواسته های ملی و تاریخی در انقلاب اسلامی در قالب قانون اساسی تجمیع شده است.
در پیگیری این خواسته ها، عده ای می گویند ما اصلاح طلب هستیم و می خواهیم از مسیرهای قانونی و کم هزینه این ها را تحقق بخشیم و روش های رادیکال را قبول نداریم. ویژگی این افراد و شخصیت ها صداقت، شفافیت،پاسخگویی و پاکدستی است و از این رو اصلاح طلبی سنخیتی با فرصت طلبی، برتری جویی و خودمحوری ، زد و بند و مناسبات پنهان ندارد. با در نظر گرفتن این معیارها می توان اصلاح طلب را از غیر اصلاح طلب تمیز داد.
اصلاح طلبی حزبی سراسری نیست که واحد گزینشی برای تشخیص ملاک اصلاح طلبی داشته باشد و این واحد عده ای را اصلاح طلب واقعی و جماعتی دیگر را اصلاح طلب بدلی بنامد. نیاز اصلی امروز ما صادقانه عمل کردن است و گرنه در عرصه نظر همه خوب حرف می زنند. این تقسیم بندی ها هم کمکی به حل بحران های تاریخی- فرهنگی سرزمین ما نمی کند.
بر این اساس معتقدم قضاوت کردن درباره دیگران یک رفتار غیراصلاح طلبانه است. اصلاح طلب دیگران را به منش خود دعوت می کند و می گوید اگر این راه را بروید به نتیجه مطلوب می رسید. کسی که دیگری را به خاطر عدم همراهی با خود غضنفر یا خائن یا بدلی بنامد از گفتمان اصلاح طلبی فاصله گرفته است.
چنین ادبیاتی مربوط به گفتمان غیر اصلاح طلبانه و شبیه آن چیزی است که در دهه های 50 و 60 شمسی در کشور رواج داشت و خود را خیر مطلق و رقیب را خائن و فرصت طلب می دانست.
اصلاح طلب دیگران را به مرام اصلاح طلبی دعوت می کند ولی اگر نپذیرفتند درباره آنها قضاوت نمی کند و نمی گوید چون او مثل من فکر نمی کند فلان و بهمان است.
مشکل از این ناشی می شود که اصلاح طلبی را محصور به عرصه سیاسی کنیم. اصلاح طلبی در تمام دیگر عرصه های اقتصادی، فرهنگی هنری و اجتماعی جریان دارد و پیش می رود.
از سویی اصلاح طلبی سیاست را میدان نبرد بین حق و باطل نمی داند. خط کشی هم ندارد تا بگوید ما حق هستیم و آنهایی که آنسو ایستاده اند باطلند و باید حذف شوند.
به نظر حزب اراده ملت ایران، دیگر وقت آن رسیده که ما اصلاح طلبان شفاف تر عمل و به بهانه سوءاستفاده رقیب، نقد درونی را متوقف نکنیم. به نقادان درون جریان هم انواع برچسب ها را نزنیم. جریان اصلاح طلبی تا انتخابات آتی فرصت دارد که نقد درون جریانی را به نتیجه مطلوب برساند و نباید با فرار از مسوولیت آن را به تاخیر بیندازد.
اجازه دهید نقبی به تاریخ دو دهه اخیر بزنیم. جریان محافظه کار که بعدها نام اصولگرا را برای خود برگزید به بهانه جلوگیری از استفاده رقیب، نقد درونی رفتارهای خود را مجاز ندانست. نتیجه آن شاید در عمل، حمایت از روی کارآمدن فردی اصولگرا مانند آقای احمدی نژاد بود که سرمایه اجتماعی جریان مزبور را به طرز موثری کاهش داد و اکنون هم دیگر شخصیت های اصولگرا حتی حمایت خود را از ایشان انکار می کنند. آیا چنین خطری را متوجه جریان اصلاح طلب نیز می دانید؟
حکیمی پور: مثال شما درست بود. اجتناب از نقد درونی آفتی است که جریان اصلاح طلب را به خطر انداخته است. این آفت اصولگرا و اصلاح طلب نمی شناسد و به جان هر جریانی که بیفتد نابودش می کند.
جزمی اندیشیدن، مهلک ترین آفت هر جریان سیاسی است. هر جریانی که نقد درونی خود را به موقع شروع نکند ، واقعیت های سرسخت بیرونی نقد بی رحمانه ای را علیه وی انجام خواهند داد. تحولات اجتماعی منتظر ما نمی مانند تا سر عقل بیاییم و کارمان را درست انجام دهیم.
ما اصلاح طلبان باید نگاهی بدون تعارف به گذشته داشته باشیم و با ادبیاتی محترمانه بدون مچ گیری و متهم کردن همدیگر جریان خود را بازسازی کنیم.
جریان اصلاحات در سه حوزه گفتمان، ساختار و رفتار نیازمند نقد است.
بارها گفته ام باید تکلیفمان را با پرسش های مهم طوری روشن کنیم که برای مردم ملموس باشد.
مثلا به این سوال پاسخ دهیم که آیا فردی یا حزبی که مشی اقتصادی بازار (لیبرال دموکراسی) را قبول دارد می تواند با شخصی که طرفدار رویکرد سوسیال دموکراسی ( عدالت اجتماعی و اقتصادی و برابری فرصت های برابر رقابت در جامعه ) است در یک جناح سیاسی قرار گیرد؟ اصلاح طلبان منافع کدام یک از اقشار جامعه را دنبال می کنند؟
ممکن است گفته شود ما منافع ملی را تعقیب می کنیم؟
حکیمی پور: این یک حرف کلی و پوپولیستی است. شاخصه های منافع ملی چیست و قرار است با کدام معیار سنجیده شود؟
آیا بحران و شکاف طبقاتی شدیدی که گریبان جامعه را گرفته است منافع ملی ما را تهدید نمی کند؟ احزاب اصلاح طلب چه برنامه ای به طور مشخص و روشن برای کاهش این شکاف ها دارند؟ برای حل سایر مشکلات کشور چه؟
باید به طور روشن معلوم شود این احزاب نخبه گرا هستند یا شرکتی یا کارتلی و یا احزب توده ای متصل به بدنه جامعه هستند و یا صرفا احزاب فراگیر انتخاباتی؟
این ها جدیدترین تعریف انواع احزاب و تشکل های سیاسی در فرهنگ نامه سیاسی هستند که هر کدام تعریف و کارکرد خاص خودشان را دارند. این مسایل باید شفاف به مردم گفته شود. مشکل این است که ما تکلیفمان هنوز با خودمان روشن نیست و به همین خاطر با جامعه هم مشخص نیست.
تبدیل جریان اصلاحات از یک فرآیند و پروسه به یک پروژه ی صرفا انتخاباتی خطای بزرگی است. اینکه مثلا انتخابات مجلس تمام شد و پروژه انتخابات ریاست جمهوری و شوراها شروع شود و بعد از آن هم پروژه مجلس آینده بایست استارت بخورد، اشتباه فاحشی است که کل جریان اصلاح طلبی را به «تکنولوژی کسب منصب و قدرت» تنزل می دهد.
تامین منافع ملی به معنای واقعی کلمه، کار بلند مدت و پروسه ای می خواهد که متاسفانه ما اصلاح طلبان در حال دور شدن از آن هستیم.
خبرهای مرتبط
نظر شما