سه‌شنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۳ - 2024 October 08

چرا اکثریت با اصولگرایان همراه نشد؟

کد خبر: ۱۵۳۵۴۳
تاریخ انتشار: ۱۹ تير ۱۳۹۶ - ۱۳:۳۷
اتفاقی که در راهپیمایی روز قدس علیه آقای روحانی رخ داد از یک نظر سناریویی تکراری بود. سناریویی که در گذشته نیز بارها رخ داده بود، هرچند نه در این ابعاد و اندازه ولی این تکراری بودن یک وجه دیگری هم داشت.

به گزارش صدای ایران بسیاری از نیروهای تندرو وقتی می‌بینند که چه کار زشتی صورت گرفته است، فوری دست به کار بیان نظریه توطئه شده و مدعی می‌شوند که این برنامه خودشان است. در واقع آنان بدون اینکه هیچ شاهد و سندی ارایه کنند، فقط از روی زشتی کار است که گمان می‌کنند یا مدعی می‌شوند که مگر ممکن است افرادی منتسب به آنان دچار این خبط و اشتباه سیاسی شوند و کاری را انجام دهند که به صورت آشکار به نفع طرف مقابل است؟ و چون نتیجه می‌گیرند که ما (آنان) چنین خطایی نمی‌کنیم، پس حتما دست طرف مقابل در کار است. این مساله در قتل‌های زنجیره‌ای هم سابقه داشت. برخی نیروها که از آن اتفاقات ناگوار خشنود بودند و با عاملان و آمران ماجرا روابط نزدیک و همدلانه و صمیمانه‌ای داشتند، هنگامی که متوجه ابعاد زشت ماجرا شدند و احساس کردند که این اتفاق به ضرر آنان تمام شده است، نعل وارونه زدند و از اساس مدعی شدند که این کار زیر سر خود اصلاح‌طلبان است!

در قضیه ترور آقای حجاریان نیز همین فرآیند و منطق را مشاهده می‌کنیم. فکر کنم درباره مداح نماز عید فطر هم همین منطق را به‌کار ببرند! شاید اگر در تمامی این موارد پیگیری قضیه از عاملان مستقیم فراتر می‌رفت و آمران نیز مورد پرسش واقع می‌شدند، امروز نه تنها شاهد این رفتارها نبودیم، بلکه اگر هم‌چنین اتفاقاتی رخ می‌داد تندروها نمی‌توانستند چنین ادعاهای واهی را برای چندمین بار تکرار کنند. بنابراین تردیدی نیست که آنان به خوبی می‌دانند که چه دست‌هایی دنبال ایجاد این بحران‌هاست ولی درک روشنی از تبعات کارهای‌شان ندارند.

آنان بیش از آنکه براساس محاسبه عقلانی و به قول معروف دو دو تا چهار تا تصمیم به اقدامی بگیرند، براساس احساسات و غریزه عمل می‌کنند و به یکباره متوجه می‌شوند که چه اقدام پرهزینه‌ای هم برای کشور و هم برای خودشان کرده‌اند. از این‌رو هزینه کشور را بی‌خیال می‌شوند و برای کاهش هزینه‌های خودشان دست به تحریف واقعیت می‌زنند و طرف مقابل را متهم می‌کنند.

خوشبختانه در ماجرای اخیر بخش مهمی از جناح اصولگرا به صراحت و روشنی مرز خود را با این نیروهای خودسر جدا کرد و خواهان مواجهه با آنان شد. این بخش از اصولگرایان به خوبی متوجه شدند که نه تنها این اقدامات به نفع جبهه بزرگ اصولگرایی نیست و معرف ١٦ میلیون رایی که به نامزد آنان داده شده نیست و این جبهه را بیش از پیش تضعیف و مردم را از آنان روی‌گردان می‌کند، بلکه از این نظر به نفع جناح رقیب آنان است. ولی مهم‌تر از آن، دود چنین اقدامات خودسرانه‌ای به چشم کشور می‌رود؛ کشوری که در شرایط خطیر داخلی و بین‌المللی قرار دارد، بیش از هر چیزی نیازمند آرامش و وحدت و همدلی نیروهاست.

از این منظر باید صداهایی که به ویژه از سوی شخصیت‌های موجه اصولگرا شنیده شده است را مهم دانست و به آن احترام گذاشت. هنگامی که آقای دکتر احمد توکلی با صراحت چنین رفتاری را محکوم می‌کند و عوارض سیاسی آن را برمی‌شمارد و از عقلای دلسوز دو جناح سیاسی می‌خواهد که تا دیر نشده فکری برای تفاهم کنند، این صدا باید پژواک مناسب خود را نزد همه نیروها پیدا کند.

میثاق مشترک همه نیروها قانون اساسی است و می‌توان یا بهتر است گفته شود ‌باید در این چارچوب تفاهم کرد و هرگونه تخطی از آن را محکوم کرد. کسانی هم که دست به این‌گونه اقدامات می‌زنند و به سرعت متوجه تبعات منفی آن می‌شوند، باید بپذیرند که حتما یک جای کار آنان ایراد جدی دارد که حتی جرات پذیرش مسوولیت رفتار خود را ندارند. آنان اگر از رانت‌هایی برخوردارند و پشت‌شان به جاهایی گرم است که هزینه رفتارهای نادرست‌شان را تخفیف می‌گیرند، باید بدانند که این وضعیت، منشا تمام اشتباهات آنان است.

در واقع با بهره‌مندی از این نوع رانت‌ها است که خود را بی‌نیاز از محاسبه عقلانی نتایج اقدامات‌شان می‌کند، به همین دلیل مرتکب اشتباهات فاحشی می‌شوند که قابل جبران نیست.

اصولگرایان نیز باید متوجه باشند که چرا مردم به نامزد مورد حمایت آنان رای ندادند. یک دلیل آن سکوت آنان در برابر چنین اقداماتی است."
نظر شما