علي نعيمايي ،مختصري در مورد زري بافي در ايران
اوج مهارت فني بافت را در زمان صفويان مشاهده ميكنيم كه البته با ظهور نابغه اي چون غياث الدين نقشبند يزدي اين هنر تمام ميشود و ديگر حرفي براي تكامل نمي ماند،
صدای ایران، به گزارش دبیر صدای هنر محمد امرایی، استاد علی نعیمایی دارای درجه یک هنری زری بافی اینگونه در مورد این هنر سخن می گویید.
سابقه پارچه زربفت در ايران بعنوان اولين كشور صاحب اين هنر به دوران اشكاني برميگردد و اگرچه از دوران هخامنشي پارچه هاي زيادي برايمان بجا نمانده ولي با توجه به تكاملي بودن اين هنر صنعت ميتوان ادعا نمود كه هخامنشي در نسبت با ساير مهارتهاي بجاي مانده، در پارچه بافي نيز هيچ كم نداشت و از زمان اشكاني است كه نخ هاي گلابتون ( نخهايي كه از طلاي خالص درست ميشوند )در پارچه ها استفاده ميگرديد. بعدها در دوران ساساني آنقدر اين هنر رواج پيدا كرد كه رونق تجاري كشور وابسته به فروش پارچه هاي نفيس ابريشميني بود كه به شرق دور يعني امپراطوري چين كه خود توليد كننده ابريشم بود و غرب دور كه تمامي كليساها و اشراف زادگان از اين پارچه ها استفاده مي كردند شد .
در اوايل اسلام تا حدود دو قرن بدليل محوريت حكومت و تفكر حاكم و تغيير پايتخت كه بيشتر در شام و عراق بود اين هنر از رونق ساساني افتاد ولي از حدود قرن سه ببعد دوباره رونق گرفت البته با حمايت هاي حكومت ها. از جمله پارچه هاي قابل ذكر كفن هايي است از زمان آل بويه كه در ري كشف گرديد، از لحاظ فني بسيار پيچيده كار ميكردند و اين اتفاق از ساساني به ارث رسيده بود ، در اين دوران پارچه ها بحدي پيچيده بودند كه اكنون با همه توان فني در مفاهيم صنعتي ، احياي ان پارچه ها بهمان شيوه كاري بسيار سخت و گاهي نشدني است.
از دوره هاي حكومتي مختلف تا صفوي اصلا نميتوان غفلت نمود كه بي نهايت پارچه هاي نفيسي از اين دوران بجاي مانده، ايلخاني، سلجوقي ،تيموري، خوارزمشاهيان و...
كه عموما پارچه ها از ساساني تا قبل از صفوي به لحاظ نوع استفاده از نقوش ، هنوز وامدار قبل از اسلام بودند و تحول اصلي در نقوش بيشتر به خطوطي بود كه در حواشي پارچه ها طراحي ميگرديد ( عموما كوفي)ولي نقش هاي اصلي همان نمادهاي مشهور ساساني بودنداز جمله عقاب و شير هاي بالدار و بز و پرندگان اساطيري،
در تمامي اين چهار پنج قرن يعني از قرن دو و سه تا حدود ٧ و ٨ پارچه هاي زربفت ( و يا ابريشمين هاي نقشدار)كماكان ماهيت فاخر خويش را حفظ نمودند و در بعضي از دوران حتي نقش مهر ( طرازها) حاكم بودند براي عزل يا نصب واليان و حاكمان در جغرافياي بزرگ ايران آن زمان،بودند
اوج مهارت فني بافت را در زمان صفويان مشاهده ميكنيم كه البته با ظهور نابغه اي چون غياث الدين نقشبند يزدي اين هنر تمام ميشود و ديگر حرفي براي تكامل نمي ماند،
در دوران صفوي بخصوص در زمان شاه عباس بحدي اين هنر رونق پيدا كرد كه فقط در اصفهان هشتصد نفر در گارگاه شاهي كار ميكردند، و تجارت اين پارچه بحدي كسترده بود كه در مقاطعي شاه عباس دستور داد كه در ايران فروخته نشود و فقط صادر شود، بخش زيادي از مخارج حكومت از فروش زربفت و پارچه هاي نفيس صفوي بود از جمله هزينه سپاه مستحكم صفوي كه مقابل عثماني ها ايستاده بود
و به نوعي تداعي كننده نفت امروز ماست كه وابستگي كشور براي تامين هزينه به آن است،
در دوران صفوي در بيشتر شهرهاي ايران بافت پارچه رونق داشت از جمله يزد ، كاشان، اصفهان كه محور اصلي حكومت بود، و شهر هايي چون ري، اردبيل، رشت، نيشابور ، گرگان ، خراسان و غيره
در اين دوران انواع بافت ها رونق گرفت و از جمله اتفاق هاي نادر اختراع مخمل بافي است كه توسط غياث الدين نقشبند يزد انجاميد، اگرچه در قرون قبل ما نوعي بافت بنام كمخا را داشتيم كه شبيه مخمل بود ولي مخمل زربفت هاي صفوي هنوز بي رقيب اند و زينت بخش موزه هاي دنيا،
از غياث الدين نقشبند يزدي حدود ٨ اثر بجاي مانده كه همه انها شاهكارهاي پارچه بافي بحساب مي آيند، و اين فرد بحدي مشهور بود كه پادشاهان غير ايراني بنام او سفارش پارچه به صفويان ميدادند!و رييس كارگاه شاهي نيز بود،
بعد از وي پسرانش ادامه راه او را پي گرفتند
اما در دوران قاجار اين هنر تدريجان به اضمحلال و سستي گراييد و در اين دروان هنرمندان زيادي به هند مهاجرت كردند و ميتوان گفت رونق پارچه بافي هند از ان زمان تاكنون مرهون اين مهاجرت بوده است، در قاجاريه مخمل بافي رونق گسترده تري داشت و همچنين ترمه بافي، ولي زربفت صفوي كه دنيا نسبت به آن تعظيم ميكرد كم كم تمام شد ومخمل ساده حتي در دسترس عوام نيز بود.
و در انتها به پهلوي ميرسيم كه از سال ١٣٠٩ اين هنر توسط اخرين بازماندگان كاشان به تهران آمد و در كاخ شمس العماره اولين دستگاهاي زري بافي براه افتاد و بعدها تحت حمايت صنايع مستظرفه و بعد تر در پهلوي دوم تحت حمايت جدي تر وزارت فرهنگ و هنر سابق كار گاه گسترش چشمگيري داشت و تقريبا حدود دو هزار متر پارچه در اين پنجاه سال بافته شد نا گفته نماند خاندان طريقي نقش بسزايي در رونق مجدد اين رشته داشتند و كارگاه پهلوي در تهران در سال ١٣٥٣حدود ٨٠ هنرمند داشت و آثار نفيسي خلق شد از جمله لباس هاي فرح ديبا كه در جشن هاي دو هزار و پانصد ساله و همچنين جشن تاج گذاري استفاده نمود ، اگرچه قابل ذكر است از جمله كاربرد هاي اصلي اين پارچه عجيب و زيبا ، پوشش پادشاهان در اينگونه مراسم بود.
در سالهاي پس از انقلاب دوباره اين هنر از رونق گذشته دور شد و نهايتا در تهران حدود١٠ نفر در اين رشته فعاليت داشتند، ترمه بافي يزد كاملا منسوخ شد و كاشان و اصفهان كه سالها ميراث دار اين هنر بودند در احتضار و با مرگ اين رشته دست و پنجه نرم ميكردند،در شروع دهه هشتاد با پشتيباني فني و كارگاهي ميراث تهران كارگاه ميراث كاشان دوباره راه اندازي شد و البته قبل تر در اصفهان با فعاليت افردي اندك چون محمد شمسعلي با تعهد شخصي شان كورسويي را زنده نگه داشتند، اكنون در كاشان حدود ١٠ نفر در اين رشته فعال هستند كه بخشي از آن در ميراث و بخشي هم در خانه منوچهري ،با حمايت و دلسوزي شخص خانم منوچهري.
و اما در تهران هم حدود ٧ نفر اين مهارت را دارا هستند كه چهار نفرشان فعال و بقيه بازنشسته شدند و از بخشي از كارشناسان حرفه اي همين گروه ، كارگاه شخصي ميراث غياث تشكل گرديد كه بصورت خصوصي و با تمام نيرو عزم رونق دوباره اين هنر ايراني فاخر سه هزار ساله را دارد
در اوايل اسلام تا حدود دو قرن بدليل محوريت حكومت و تفكر حاكم و تغيير پايتخت كه بيشتر در شام و عراق بود اين هنر از رونق ساساني افتاد ولي از حدود قرن سه ببعد دوباره رونق گرفت البته با حمايت هاي حكومت ها. از جمله پارچه هاي قابل ذكر كفن هايي است از زمان آل بويه كه در ري كشف گرديد، از لحاظ فني بسيار پيچيده كار ميكردند و اين اتفاق از ساساني به ارث رسيده بود ، در اين دوران پارچه ها بحدي پيچيده بودند كه اكنون با همه توان فني در مفاهيم صنعتي ، احياي ان پارچه ها بهمان شيوه كاري بسيار سخت و گاهي نشدني است.
از دوره هاي حكومتي مختلف تا صفوي اصلا نميتوان غفلت نمود كه بي نهايت پارچه هاي نفيسي از اين دوران بجاي مانده، ايلخاني، سلجوقي ،تيموري، خوارزمشاهيان و...
كه عموما پارچه ها از ساساني تا قبل از صفوي به لحاظ نوع استفاده از نقوش ، هنوز وامدار قبل از اسلام بودند و تحول اصلي در نقوش بيشتر به خطوطي بود كه در حواشي پارچه ها طراحي ميگرديد ( عموما كوفي)ولي نقش هاي اصلي همان نمادهاي مشهور ساساني بودنداز جمله عقاب و شير هاي بالدار و بز و پرندگان اساطيري،
در تمامي اين چهار پنج قرن يعني از قرن دو و سه تا حدود ٧ و ٨ پارچه هاي زربفت ( و يا ابريشمين هاي نقشدار)كماكان ماهيت فاخر خويش را حفظ نمودند و در بعضي از دوران حتي نقش مهر ( طرازها) حاكم بودند براي عزل يا نصب واليان و حاكمان در جغرافياي بزرگ ايران آن زمان،بودند
اوج مهارت فني بافت را در زمان صفويان مشاهده ميكنيم كه البته با ظهور نابغه اي چون غياث الدين نقشبند يزدي اين هنر تمام ميشود و ديگر حرفي براي تكامل نمي ماند،
در دوران صفوي بخصوص در زمان شاه عباس بحدي اين هنر رونق پيدا كرد كه فقط در اصفهان هشتصد نفر در گارگاه شاهي كار ميكردند، و تجارت اين پارچه بحدي كسترده بود كه در مقاطعي شاه عباس دستور داد كه در ايران فروخته نشود و فقط صادر شود، بخش زيادي از مخارج حكومت از فروش زربفت و پارچه هاي نفيس صفوي بود از جمله هزينه سپاه مستحكم صفوي كه مقابل عثماني ها ايستاده بود
و به نوعي تداعي كننده نفت امروز ماست كه وابستگي كشور براي تامين هزينه به آن است،
در دوران صفوي در بيشتر شهرهاي ايران بافت پارچه رونق داشت از جمله يزد ، كاشان، اصفهان كه محور اصلي حكومت بود، و شهر هايي چون ري، اردبيل، رشت، نيشابور ، گرگان ، خراسان و غيره
در اين دوران انواع بافت ها رونق گرفت و از جمله اتفاق هاي نادر اختراع مخمل بافي است كه توسط غياث الدين نقشبند يزد انجاميد، اگرچه در قرون قبل ما نوعي بافت بنام كمخا را داشتيم كه شبيه مخمل بود ولي مخمل زربفت هاي صفوي هنوز بي رقيب اند و زينت بخش موزه هاي دنيا،
از غياث الدين نقشبند يزدي حدود ٨ اثر بجاي مانده كه همه انها شاهكارهاي پارچه بافي بحساب مي آيند، و اين فرد بحدي مشهور بود كه پادشاهان غير ايراني بنام او سفارش پارچه به صفويان ميدادند!و رييس كارگاه شاهي نيز بود،
بعد از وي پسرانش ادامه راه او را پي گرفتند
اما در دوران قاجار اين هنر تدريجان به اضمحلال و سستي گراييد و در اين دروان هنرمندان زيادي به هند مهاجرت كردند و ميتوان گفت رونق پارچه بافي هند از ان زمان تاكنون مرهون اين مهاجرت بوده است، در قاجاريه مخمل بافي رونق گسترده تري داشت و همچنين ترمه بافي، ولي زربفت صفوي كه دنيا نسبت به آن تعظيم ميكرد كم كم تمام شد ومخمل ساده حتي در دسترس عوام نيز بود.
و در انتها به پهلوي ميرسيم كه از سال ١٣٠٩ اين هنر توسط اخرين بازماندگان كاشان به تهران آمد و در كاخ شمس العماره اولين دستگاهاي زري بافي براه افتاد و بعدها تحت حمايت صنايع مستظرفه و بعد تر در پهلوي دوم تحت حمايت جدي تر وزارت فرهنگ و هنر سابق كار گاه گسترش چشمگيري داشت و تقريبا حدود دو هزار متر پارچه در اين پنجاه سال بافته شد نا گفته نماند خاندان طريقي نقش بسزايي در رونق مجدد اين رشته داشتند و كارگاه پهلوي در تهران در سال ١٣٥٣حدود ٨٠ هنرمند داشت و آثار نفيسي خلق شد از جمله لباس هاي فرح ديبا كه در جشن هاي دو هزار و پانصد ساله و همچنين جشن تاج گذاري استفاده نمود ، اگرچه قابل ذكر است از جمله كاربرد هاي اصلي اين پارچه عجيب و زيبا ، پوشش پادشاهان در اينگونه مراسم بود.
در سالهاي پس از انقلاب دوباره اين هنر از رونق گذشته دور شد و نهايتا در تهران حدود١٠ نفر در اين رشته فعاليت داشتند، ترمه بافي يزد كاملا منسوخ شد و كاشان و اصفهان كه سالها ميراث دار اين هنر بودند در احتضار و با مرگ اين رشته دست و پنجه نرم ميكردند،در شروع دهه هشتاد با پشتيباني فني و كارگاهي ميراث تهران كارگاه ميراث كاشان دوباره راه اندازي شد و البته قبل تر در اصفهان با فعاليت افردي اندك چون محمد شمسعلي با تعهد شخصي شان كورسويي را زنده نگه داشتند، اكنون در كاشان حدود ١٠ نفر در اين رشته فعال هستند كه بخشي از آن در ميراث و بخشي هم در خانه منوچهري ،با حمايت و دلسوزي شخص خانم منوچهري.
و اما در تهران هم حدود ٧ نفر اين مهارت را دارا هستند كه چهار نفرشان فعال و بقيه بازنشسته شدند و از بخشي از كارشناسان حرفه اي همين گروه ، كارگاه شخصي ميراث غياث تشكل گرديد كه بصورت خصوصي و با تمام نيرو عزم رونق دوباره اين هنر ايراني فاخر سه هزار ساله را دارد
نظر شما