نظر جیرانی دربارۀ آشغالهای دوست داشتنی
فریدون جیرانی خواستار نمایش «آشغالهای دوست داشتنی» محسن امیریوسفی در جشنوارهی فیلم فجر شد، او در نوشتاری با عنوان «ما که پیر شدیم،برای جوانها فضای گفتوگو ایجاد کنید.» نکاتی را مطرح کرد.
این کارگردان سینما طی نوشتاری در این خصوص نوشته است: «از وقتی که فیلم «آشغالهای دوستداشتنی» را در خانهی کارگردان دیدم تا امروز سهشنبه 15 بهمن ماه فکر میکردم چه مطلبی بنویسم که شکل احساساتی و صرفا تعریفی پیدا نکند و از منظری دیگر به فیلم بپردازد.
منظری که بتواند به نمایش فیلم در فرصت باقی مانده در جشنوارهی فجر کمک کند. منظری که به نظرم رسید، تحلیل نسل تازهی فیلمسازی است. نسلی که در 8 سال گذشته آمده است. نسلی که من میگویم نسل پنجم فیلمسازی که امیریوسفی یکی از این نسل است.
دانستن مشخصات این نسل درک «آشغالهای دوستداشتنی» را برای ما راحتتر میکند و تحملش را مهمتر.
این نسل از نظر فکری به روشنفکران عرفی نسل دوم فیلمسازی و تفکر برخی فیلمسازان عرفی نسل سوم نزدیک است. یعنی همان نگاه انتقادی آنها را به محیط پیرامونش دارد اما «آرمان» آنها را ندارد.
آنها یعنی روشنفکران عرفی نسل دوم از دل رشد آرمان خوانی نسل سیاسی دهه 40 بیرون آمد و تحت تأثیر آرمان این نسل سیاسی، فیلم ساخت. ولی اینها یعنی نسل پنجم، از دل شکست همان آرمانخواهی در انتهای دهه شصت بیرون آمد و تحت تأثیر گفتمانی قرار گرفت که در دهه 70 به گفتمان غالب روشنفکر جهانی تبدیل شد، گفتمانی که اینجا هم تفکر جریان روشنفکری و نسل سیاسی جدید را عوض کرد.
اگر قهرمان فیلم روشنفکر عرفی نسل دوم آدم زخمی تک افتادهای بود که در اعتراض به نابرابریهای اقتصادی، جانش را از دست میداد و روحیه خشن و عصبی ماهیت این آدم تک افتادهی زخمی را تشکیل میداد. در این نسل یعنی نسل پنجم برعکس بود.
قهرمان این نسل فردی شد که فردیتش از دست رفته و لطمه دیده آن هم در شرایط بهم ریخته اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی. دفاع از این فردیت از دست رفته جایگزین آن اعتراض شد. گرچه در تفکر این نسل نابرابریهای اقتصادی در له شدن این فردیت نقش محوری داشت اما اعتراض اصلیاش به این نابرابری نبود. دفاع از این فردیت به فرهنگ تحمل رسید به جای آن فرهنگ خشونت که این فرق اصلی فکری نسل پنجم با نسل دوم بود. در تفکر این نسل صلح و گفتوگو جای جنگ و مجادله نشست و استدال و منطق در گفتوگو جای فحاشی و هتاکی.
این نسل مصحلت اندیشی نسلهای قبلی را کنار گذاشت و بیپرواتر به دغدغه ذهنیش نزدیک شد و صراحت شد ویژگی لحن بیان سینماییاش.
حالا در «آشغالهای دوست داشتنی» این بیپروایی در طرح موضوع صراحت در بیان هست اما نه با قهرمان زخمی تک افتاده معترض بلکه با یک مادر. مادری که مجبور میشود با شوهر، پسر و برادرش که مردهاند و تبدیل به قاب عکس روی تاقچه شدهاند و عکس پسر دیگرش که در خارج است حرف بزند. هر عکس یک تفکر را نمایندگی میکند این تفکرات در تاریخ ایران جریانساز بودهاند. صحبت مادر با این عکسها به صحبت با تاریخ تبدیل میشود و مادر عکسها را مجبور میکند که با هم حرف بزنند. حرف زدن این تفکرات با هم از مجادله به گفتوگو و سرانجام تفاهم و آشتی میرسد که اسمش را میشود آشتی ملی گذاشت.
میتوان با سازنده این اثر برخورد سلبی کرد، فیلمش را بایگانی کرد و خودش را خانهنشین. میتوان او را حامی و طرفدار فتنه خواند و فضایی پر از سوءتفاهم پیرامون فیلم ایجاد کرد، فضایی که خواست همه خارجنشینان مخالف نظام است. چون آنها معتقدند از دل چنین برخوردی ممکن است مهاجرتی شکل بگیرد و منتقدی تبدیل به مخالف شود و آنها امکان بیشتری برای تبلیغ علیه نظام پیدا کنند.
سوال میکنم: اگر ما به فیلم معمولی «گربهها...» اجازه نمایش داده بودیم فیلمسازش میتوانست در خارج از ایران ژست دیگری بگیرد؟ یا اگر چند سال قبل فیلمنامه برخی از فیلمسازان را رد نمیکردیم و میگذاشتیم آن فیلمنامه تبدیل به فیلم شود فیلمسازش مهاجرت میکرد؟ فقط سوال کردم، قصد دفاع از فیلمسازان مهاجر را ندارم.
پیشنهاد میکنم به جای این برخورد سلبی در حاشیه همین جشنواره در سالن مطبوعات با نمایش فیلم عین گفتوگوی داخل فیلم، داخل سینما فضای گفتوگو ایجاد کنیم. فضای گفتوگو بین این نسل که منتقد است نه مخالف با نسل همسن خودش که درست در نقطه مقابلش قرار گرفته است. نسلی که نگران انحراف سینما از مسیر انقلاب است، نگران رشد تفکرات انحرافی در سینماست.
نسلی که خودش هم معترض به نابرابریهای اقتصادی و فساد ناشی از این نابرابری است. نسلی که باورهایی دارد و باورهای این نسل منتقد را قبول ندارد. حالا اگر این دو نسل در سالن سینما رودرروی هم قرار گیرند و به جای مجادله در روزنامهها و فضای مجازی سر باورهای خود به گفتوگو بپردازند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
جواب من مشخص است، مسلما این گفتوگو برای سینما و نظام بسیار مثبت خواهد بود. ما که پیر شدیم این گفتوگوها را ندیدیم اما این دو نسلی که در بالا به آن اشاره کردم هر دو جوانند و در جامعه وزنی دارند و باید به تحمل همدیگر عادت کنند و به حذف یکدیگر نیندیشند. اگر این دو طرف به تحمل یکدیگر برسند، فضایی انتقادی در جامعه نهادینه میشود. در فضای نهادینه شده انتقادی اظهار نظر درباره فیلمها شکل طبیعی پیدا خواهد کرد.
با توجه به سخنرانی رئیس سازمان سینمایی در مراسم افتتاحیه که روی گفتوگو به جای مجادله تأکید کرد، از آنها میخواهیم بدون نگرانی امکان چنین نمایش و گفتوگویی را برای فیلم «آشغالهای دوست داشتنی» فراهم سازند. این گفتوگو میتواند مقدمهای باشد برای گفتوگوهای بعدی میان جریانهای مختلف داخل سینما.»
فیلم «آشغالهای دوست داشتنی» بنا بر برخی ملاحظات مسوولان سینمایی و جشنوارهی فیلم فجر تاکنون به جشنوارهی فیلم فجر راه نیافته است.