جمعه ۲۳ شهريور ۱۴۰۳ - 2024 September 13

منظور از «ذوي القربي» در آیه «مودت»

کد خبر: ۱۴۹۱۰۳
تاریخ انتشار: ۰۵ خرداد ۱۳۹۶ - ۲۳:۳۷

 پرسش : منظور از «ذوی القربی» در آیه23 سوره شوریکه به آیه«مودت» معروف است، چیست؟

پاسخ اجمالی: مفسران شيعه و سنی گفته اند: منظور از «ذوى القربى»، نزديكان پيامبر(ص) هستند. در مقابل، سه تفسير ديگر ذکر شده که خلاف استعمال قرآنی و مفهوم لغوی این کلمه است و ظاهرا به منظور كم رنگ كردن مقام اهل بيت(ع) مطرح شده‌ است. با توجه به این آیه پیامبر(ص) اجرى براى خود از مردم نخواسته است بلکه از ضميمه آيات قرآن فهميده مي شود محبت ذوی القرباى او راهى به سوى خدا است؛ چرا كه اين مودّت، دريچه اى است به سوى مسأله امامت و ادامه خط رهبرى رسول خدا(ص) در امّت و هدايت مردم در پرتو آن.

پاسخ تفصیلی: قرآن در آیه23 سوره شورى، که به آیه«مودت» مشهور است پیامبر(صلى الله علیه وآله) را مخاطب ساخته مى فرماید: «قُلْ لا اَسئَلکم عَلَیه اَجراً اِلا المَوَدَّهَ فِى الْقُربى»؛ (بگو: من هیچ گونه اجر و پاداشى از شما بر این دعوت درخواست نمى کنم جز دوست داشتن نزدیکانم[اهل بیتم]).

در اینکه منظور از «ذوى القربى» در این آیه چیست؟ تمام مفسران شیعه و گروهى از مفسران اهل سنت گفته اند: منظور از ذوى القربى، نزدیکان پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) است.

در برابر این تفسیر، احتمالات و تفسیرهاى دیگرى ذکر شده که به نظر مى رسد انگیزه اصلى آنها، کم رنگ کردن مساله امامت و خلافت پیامبر(صلى الله علیه وآله) و کاستن از اهمیت مقام اهل بیت(علیهم السلام) است، از جمله سه تفسیرزیر است:

1ـ منظور این است که اجر و پاداش رسالت، دوست داشتن امورى است که شما را به قرب الهى دعوت مى کند، بنابراین «القربى» امورى است که مایه قرب به خداوند می شود.

روشن است که این تفسیربه هیچ وجه با ظاهر آیه سازگار نیست؛ زیرا آنچه در مورد نمازو روزه و جهاد و امثال این امور از اسباب قرب الهى مهم است، عمل کردن به آنها است؛ نه مودت و محبت آنها. تعبیر به محبت هیچ تناسبى با این مساله ندارد. وانگهى مگر در میان مخاطبین پیامبر(صلى الله علیه وآله) کسى بود که این امور را دوست نداشته باشد؛ حتى کسانى که در عمل کوتاهى داشتند، به حکم ایمان به خداو قرآن به این امور علاقه داشتند؛ هر چند عمل نمى کردند.

از همه اینها گذشته «القربى» به معنى قرب و نزدیکى است، نه «نزدیک کننده»، لذا در تمام مواردى که این واژه در قرآن مجید در آن به کار رفته است (15 بار غیر از آیه مورد بحث) به معنى اشخاصى آمده است که داراى قرب و نزدیکى (و عمدتا داراى قرابت خویشاوندى) هستند.
چرا و به چه دلیل آیه مورد بحث، برخلاف تمام موارد استعمال قرآنى و مفهوم لغوى این کلمه تفسیرشده؟ آیا جز همان انگیزه هایى که در بالا به آن اشاره شد، چیز دیگرى بوده است؟!

قابل توجه اینکه بسیارى از ارباب لغت، تصریح کرده اند که «قربى» و «ذى القربى»، به معنى نزدیکى و قرابت در نسب است، مقاییس اللُغه مى گوید: «فلان ذو قرابَتى، هُوَ مَنْ یَقْرُبُ مِنْکَ رَحِماً»، سپس مى افزاید: «القربى، القرابه»؛ یعنى هر دو به یک معنى مى باشد و در لسان العرب آمده است، «و الْقرابَهُ وَ القُربى: الدُنُوُّ فى النَّسَبِ»؛ (قرابت و قربى به معنى نزدیکى نسبى است).

2ـ بعضى دیگر گفته اند: منظور این است که شما مسلمانان بستگان خودتان را به عنوان پاداش رسالت دوست دارید! در حالى که دوست داشتن بستگانِ خود، تناسبى با اجر رسالت ندارد.

تعجب است، چگونه دوستى «ذوى القربى» پیامبر(صلى الله علیه وآله) که مناسبت ترین معنى در اینجا است رها مى شود و دوستى «ذوى القربى» خودشان به عنوان اجر رسالت مطرح مى گردد؟!

3ـ بعضى دیگر از مفسران گفته اند منظور این است خویشاوندى من (پیامبر) را نسبت به خودتان به عنوان پاداش رسالت محفوظ دارید و به خاطر اینکه با بسیارى از قبائل شما رابطه خویشاوندى سببى یا نسبى دارم مرا آزار ندهید.

این تفسیربدترین معنایى است که در تفسیر آیه شده؛ چرا که درخواست اجر رسالت تنها از کسانى مطلوب است که رسالت او را پذیرا شده اند. ولى در مورد آنان اذّیت و آزار رساندن نسبت به پیامبر(صلى الله علیه وآله) معنا ندارد و امّا اگر منظور، دشمنان او است که وى را آزار مى رساندند؛ آنها اصلا رسالتش را قبول نداشتند، تا چه رسد به اجر و پاداش آن!. چگونه ممکن است بگوید: پاداش رسالتم این است که مرا به خاطر خویشاوندى که با شما دارم آزار ندهید.

نکته اصلى در مورد آیه این است که از یک سو قرآن مجید از بسیارى از پیامبران الهى نقل مى کند که آنها با صراحت مى گفتند: (من براى این[دعوت]، هیچ پاداشى از شما نمى خواهم؛ پاداش من تنها بر پروردگار جهانیان است)؛ «وَ ما اَسئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ اَجْر اِنْ اَجْرى اِلاّ على رَبِّ العالَمین».

این جمله تنها در سوره«شعراء» در مورد پنج نفر از پیامبران الهى (نوح، هود، صالح، لوط و شعیب(علیهم السلام)) آمده است.(1)

از سوى دیگر آیه مورد بحث در مورد شخص پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى فرماید: «من از شما پاداشى تقاضا نمى کنم مگر دوستى خویشاوندانم را».

و از سوى سوم، در آیه57 سوره«فرقان» باز در مورد پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «قُلْ ما اَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ اَجْر اِلاّ مَنْ شاءَ اَنْ یتَّخُذَ اِلى رَبّهِ سَبیلا»؛ (بگو: من در برابر آن[ابلاغ آیین خدا] از شما هیچ گونه پاداشى نمى طلبم؛ مگر کسى که بخواهد راهى به سوى پروردگارش برگزیند[و این پاداش من است]).

و از سوى چهارم در آیه47 سوره سبا، باز در مورد پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) آمده است: «قُلْ ما سَئَلتُکُمْ مِنْ اَجْر فَهُوَ لَکُمْ اِنْ اَجرِىَ اِلاّ عَلَى اللهِ»؛ (بگو: هر اجر و پاداشى از شما خواسته ام براى خود شماست؛ اجر من تنها بر خداوند است).

از ضمیمه کردن این آیات چهارگانه به یکدیگر به خوبى مى توان نتیجه گفت که پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) نیز مانند سایر پیامبران الهى، اجر و پاداشى براى شخص خود از مردم نخواسته است؛ بلکه مودّت ذوى القرباى او راهى به سوى خدااست! و چیزى صد در صد به نفع خود آنها. چرا که این مودّت، دریچه اى است به سوى مساله امامت، خلافت و جانشینى پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) و ادامه خط رهبرى رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در امّت و هدایت مردم در پرتو آن. (دقت کنید)

آرى هر گاه این آیات چهارگانه را این گونه تفسیرکنیم هیچ گونه نقطه ابهام، پیچیدگى و مشکلى در آنها باقى نمى ماند؛ ولى در غیر این صورت از یک سو تضاد در میان آنها دیده مى شود و از سوى دیگر ناچاریم دست به سوى تفسیرهایى دراز کنیم که به هیچ وجه با ظاهر آیات سازگار نیست.

امّا از آنجا که این تفسیر باب طبع جمعى از مفسران نبوده؛ زیرا با پیشداورى هاى آنها هماهنگى نداشته است آن را رها کرده اند، گاه گفته اند تقاضاى اجر، مناسب شان پیامبر(صلى الله علیه وآله) نیست. بنابراین آیه«اِلاّ المَوَدَّه فى القربى» باید به عنوان استثناى منقطع شمرده شود و گاه گفته اند این آیه با آیه «قُلْ ما اسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ اَجْر وَ ما اَنَا مِنَ الْمُتَکَلِّفینَ»؛ ([اى پیامبر!] بگو: من در برابر این دعوت هیچ پاداشى از شما نمى طلبم و من از متکلفان نیستم[سخنانم روشن و همراه با دلیل است]) سازگار نیست و گاه گرفتار توجیهات نابسامان دیگر شده اند. این حقیقت هنگامى روشن تر مى شود که به روایات وارده از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) در شرح و تفسیراین آیه، مراجعه کنیم و آنها را در کنار این آیات قرار دهیم.
از مجموع روایاتى که در تفسیر آیه آمده است چنین نتیجه گیرى مى کنیم که بدون تردید آیه مورد بحث ناظر به مساله امامت و خلافت است که مى تواند به عنوان اجرى براى رسالت شمرده شود؛ اجرى که مردم را به خدانزدیک مى کند و نفعش عاید خود آنها مى شود.

از آنچه در بالا گفته شد پاسخ بعضى از مفسرانى که همیشه در آیات مربوط به امامت موضع گیرى تعصب آمیزى دارند روشن مى شود.

آلوسى در روح المعانى در تفسیراین آی همى گوید: شیعه با چیدن صغرى و کبرى، این آیه را دلیلى بر مساله امامت على(علیه السلام) گرفته مى گوید: محبت او(به مقتضاى آیه) واجب است و هر کسى که محبتش واجب باشد واجب الاطاعه است و هر کسى که واجب الاطاعه باشد داراى مقام امامت است؛ پس على(علیه السلام) داراى مقام امامت است! سپس به ایراد و اشکال به این صغرى و کبرى مى پردازد.(2)

ولى همان گونه که از بحث هاى بالا استفاده شد، هرگز ما نمى خواهیم با چنین صغرى و کبراى ِسستى، از آیه بهره گیرى کنیم. نکته مهم در آیه، چیز دیگرى است و آن اینکه محبت «ذوى القربى» به عنوان اجر رسالت شمرده شده و در آیات دیگر اجر مذکور و وسیله قرب الهى و به سود مردم ذکر شده. از مجموعه اینها مساله امامت و خلاف تآشکار می شود به شرحى که در بالا آمد و روایات پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) که به آن اشاره مى شود نیز پشتوانه اى براى این استدلال است.(3)

پی نوشت:
(1). به ترتيب: آيات 109، 127، 145، 164و 180 از سوره شعراء.
(2). روح المعانى فى تفسير القرآن العظيم، آلوسى، سيد محمود، تحقيق: على عبدالبارى عطيه، دارالكتب العلميه، بيروت، چاپ اول، 1415، ج ‏13، ص 33، [سوره شورى، آيات 13 الى 23] .
(6). گردآوري از كتاب: پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، با همکاری جمعی از فضلا و دانشمندان، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1386 ش، چاپ ششم، ج 9، ص 225.

نظر شما