وزیر رفاه: در این 4 سال حدود 2 میلیون شغل ایجاد شد
علی ربیعی گفت: بیش از 70درصد جمعیت شاغل ما بیش از از 44 ساعت در هفته کار میکنند.
مهمتر آنکه از سال 1392 تا سال 1395 تغییراتی را شاهد بودیم که نشاندهنده افزایش امنیت اقتصادی و معیشتی در کشور است. طی این سالها درصد افرادی که کمتر از 44 ساعت در هفته کار میکردند و همینطور درصد کسانی که بیشتر از 44 ساعت کار میکردند کاهش یافته است، یعنی جامعه به ساعات کار استاندارد نزدیکتر شده که این توفیق سیاستهای اشتغال کشور را نشان میدهد.
به گزارش صدای ایران از ایلنا؛ برخی از کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری و افراد حاضر در ستادهای آنها، مدعی هستند که اشتغال ایجاد شده در دولت یازدهم به میزان دو میلیون شغل، بیشتر اشتغال ناقص است. علی ربیعی، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی، در پاسخ به چنین انتقاداتی معتقد است که اولاً باید خوشحال باشیم که نهایتاً مخالفان دولت، اشتغالزایی میلیونی دولت یازدهم را پذیرفتهاند، در ثانی، اشتغال ناقص در کشور، کمتر از 8/3درصد است که نشان میدهد این انتقادات یا از جنس سیاسی و تخریب به هر قیمتی است یا ناشی از کمسوادی مدعیان. وی در گفتوگو با ما، از نرخ بیکاری متاثر از افزایش نرخ مشارکت اقتصادی سخن گفت و آن را ناشی از امید و مشارکت بیشتر مردم در دولت یازدهم خواند.
در سالهای اخیر پرسشی به دفعات در رسانهها مطرح میشود و اخیراً هم یکی از نامزدهای ریاستجمهوری آن را مجدداً طرح کردهاند و آن این است که بخش عمدهای از اشتغال ایجاد شده از نوع اشتغال ناقص است. چرا معیار ارزیابی شغل یک ساعت کار در هفته در نظر گرفته میشود؟
لازم است ابتدا توضیح بدهم بحث یک ساعت کار در هفته یک استاندارد جهانی است و از قضا در دولتهای گذشته هم از همین معیار استفاده شده است. علت انتخاب این معیار این است که اگر کسی حتی یک ساعت هم کار کند ارزش افروده حاصل از آن کار در تولید ناخالص ملی محاسبه میشود. اگر اینگونه از موارد را کار در نظر نگیریم بدان معناست که ارزش افزوده تولید شده توسط فرد را در تولید ناخالص ملی لحاظ نکنیم. لازم به ذکر است که در همه جای دنیا به همین شکل عمل میشود.
اما مسئله اصلی این نیست. چنین سؤالی معمولاً با این پیشفرض مطرح میشود که احتمالاً ساعت کار نیروی کار در ایران الان کم است.
آیا این میزان کار عملاً موجب تأمین نیاز معیشت فرد و خانواده او میشود یا خیر؟
البته مایه خوشحالی است که ایرادات طرح شده، از زیر سوال بردن دادههای مرکز آمار به ساعت کار کم تغییر یافته است و معنی آن این است که دادههای مرکز آمار را قبول دارند که این خودش یک پیشرفت است.
بله، این میزان از کار نمیتواند منجر به درآمد کافی برای معیشت خانوار شود اما نکته این است که چنین سؤالی اصولاً در کشور ما موضوعیت ندارد. طرح اینگونه مسائل بیش از هر چیز نشانه عدم اشراف به دادهها و تحلیلهای فنی اشتغال است.
مطالعه و بررسی دادههای مربوط به ساعات نیروی کار در ایران نشان میدهد، درصد شاغلینی که 2 روز در هفته یا کمتر کار میکنند و تمایل به کار بیشتری دارند تنها 8/3درصد است. این وضعیت در کشورهای دیگر هم به همین صورت است. مثلاً در کشور آلمان میزان اشتغال ناقص 4درصد است. این یعنی مجموع افرادی که طیف 2 ساعت کار در هفته یا 16 ساعت کار در هفته را تشکیل میدهند، صرفاً 8/3درصد بوده و بررسیها نشان میدهد هر چه به سمت چپ طیف یعنی 2 ساعت کار حرکت میکنیم اساساً درصد قابل اعتنایی در محاسبات نیست. جالب است بدانید درصد اشتغال ناقص زیر 44 ساعت در کشور حدود 8درصد است. بنابراین طرح اینگونه مسائل نشاندهنده عدم آگاهی از مبانی ساده اشتغال و همینطور وضعیت دقیق موجود در کشور است.
با این توضیحات، تمرکز ساعات کار در ایران روی چند ساعت کار در هفته است و در سالهای اخیر چه تغییراتی داشته است؟ شواهد دیگری نیز وجود دارد که حاکی از بهبود شرایط در این مورد در سال گذشته است.
بیش از 70درصد جمعیت شاغل ما بیش از از 44 ساعت در هفته کار میکنند. مهمتر آنکه از سال 1392 تا سال 1395 تغییراتی را شاهد بودیم که نشاندهنده افزایش امنیت اقتصادی و معیشتی در کشور است. طی این سالها درصد افرادی که کمتر از 44 ساعت در هفته کار میکردند و همینطور درصد کسانی که بیشتر از 44 ساعت کار میکردند کاهش یافته است، یعنی جامعه به ساعات کار استاندارد نزدیکتر شده که این توفیق سیاستهای اشتغال کشور را نشان میدهد.
نرخ بیکاری در کشور در حال حاضر چند درصد است؟
نرخ بیکاری در پایان سال 1395 حدود 4/12درصد بود، اما قابل توجه است بدانیم در قیاس با سال 1392 علت افزایش این نرخ اضافه شدن ناگهانی جمعیت وارد شده به بازار کار بوده است. این به معنای آن نیست که اشتغال ایجاد نکردهایم، بلکه برعکس سالهای قبل، در همین 4 سال حدود 2 میلیون شغل ایجاد شده است.
خوب است دقت شود که نرخ بیکاری برای افراد بالای 25 سال حدود 9درصد است. این عدد در استانداردهای جهانی نرخ بالایی نیست. در عین حال نشاندهنده این است که علت بیکاری کل 12درصدی ورود ناگهانی جمعیت به بازار کار بوده¬ که تمرکز آن روی سنین کمتر است.
فراموش نکنیم که در دهه 80، به نیاز بیش از 9میلیون جوان جویای کار، پاسخی داده نشد و این عده، تحت عنوان بیکاری انباشتشده به دهه 90 منتقل شدند. همچنین بسیاری با ناامیدی از بازار کار، راهی دانشگاه شدند و برای همین، امروز با فارغالتحصیلانی روبهرو هستیم که با تاخیر وارد بازار کار شدهاند. با این حال یکی از موارد افزایش نرخ بیکاری، که به نظر من تعمداً از نگاه منتقدان سیاسی دور میماند، این است که نرخ مشارکت اقتصادی در دولت یازدهم در حال افزایش است. متاسفانه برخی افراد به زعم من کمسواد، افزایش نرخ مشارکت و به تبع آن، نرخ بیکاری را نگرانکننده میخوانند، در حالی که به نظر من به عنوان یک کارشناس، نرخ بیکاری ناشی از افزایش نرخ مشارکت اقتصادی، اتفاقاً علامت مثبتی در بازار کار است که نشان از آمادگی جامعه برای مشارکت در برنامههای توسعهای کشور دارد. معتقدم بذر امید کاشته شده در 92، امروز جوانه زده و افزایش نرخ مشارکت، حاصل مبارک آن است.