روایتی متفاوت از بحران غزه
روز ١٢ ژوئن (۲۲ خرداد) خبرگزاریهای جهان گزارش کردند که ٣ جوان اسرائیلی از ساکنین شهرکهای یهودینشین ربوده شده و احتمالا کشته شدهاند. ١٨ روز بعد رژیم صهیونیستی از کشف اجساد سه جوان که با شلیک گلوله کشته شده بودند، خبر داد.
در این مدت مطبوعات رژیم صهیونیستی با همکاری دولت، فضایی هیستریک ایجاد کردند. کمپین «پسران ما را بازگردانید» شکل گرفت و جستجوی خانه به خانه منازل مسکونی فلسطینی ها در هبرون آغاز و صدها نفر دستگیر شدند.
اما ناگهان با علنی شدن یک نوار تلفنی، حقایق دیگری برملا شد. ظاهرا یکی از سه نوجوان بلافاصله پس از گرفته شدن توسط دو عرب، دکمه اضطراری تلفنی دستیاش را فشار میدهد. آنچه که ضبطشده صدای شلیک چند گلوله و صدای مردی به زبان عربی است که میگوید همه آنها را کشتیم. خبر به سرعت در اسرائیل پیچید و اهل عقل و استدلال را به واکنش واداشت. واقعیت این است که مقامات و ارتش رژیم صهیونیستی از جریان نوار اطلاع داشتند اما به دلایلی موضوع را از افکار عمومی پنهان کردند.
شلومی الدار روزنامهنگار اسرائیلی مینویسد: از لحظه آدمربایی سه نو جوان مشخص بود که دستگاه سیاسی و نظامی در پی کتمان حقیقت است. در حالی کمپین «پسران ما را بازگردانید» را به راه انداختند که همین اسم عملیات نشان میداد که ارتش رژیم صهیونیستی با گمراه کردن افکار عمومی این مجوز را برای خود کسب کرده که به خانههای فلسطینیها در منطقه هبرون هجوم بیاورد، به بهانه اینکه در جستجوی نوجوانان گم شده است. اما کسانی که نوار تلفن اضطراری را همراه با صدای گلولهها شنیده بودند به خوبی میدانستند که حداکثر امید این است که جسد جوانان برای آرمیدن در منزل ابدیشان بازگردانده شود.
ظرف ١٨ روزی که از اعلام خبر تا اعلام کشف اجساد سپری شد ماجرا تیتر اول خبرگزاریهای جهان بود. رژیم صهیونیستی در این قضیه ۴ هدف را دنبال میکرد:
1. استفاده از خبر ربوده شدن جوانان شهرکنشین برای جستوجوی خانه به خانه فلسطینیها در هبرون و دستگیری صدها نفر از فلسطینیها
2. دامن زدن به خشم عمومی در داخل اسرائیل و آماده کردن افکار عمومی برای ورود به یک ماجراجویی جدید و حمله به نوار غزه
3. از آنجا که رژیم صهیونیستی به طور بیسابقهای در سطح بینالمللی به انزوا کشیده شده و از سوی بسیاری از مراکز آکادمیک و دانشگاهی، گروههای مذهبی و سازمانهای غیردولتی، محکوم و حتی تحریم شده، تلاش میکند که یک فضای احساسی پیرامون این مسئله با کمک رسانههای حامی خود در غرب ایجاد کند، با این هدف که به روند منزوی شدن خود پایان دهد. اگر حقیقت ماجرا بلافاصله اعلام میشد این فرصت برای فضاسازی وجود نداشت.
4. با فضاسازی ظرف تقریبا ٣ هفته، هدف رژیم صهیونیستی این بود که جهان را برای حمله به نوار غزه متقاعد کند. هدف از این حمله، همانگونه که نماینده رژیم صهیونیستی در سازمان ملل اظهار کرده، ادامه جنگ تا از هم پاشیدن سیستم موشکی حماس است که در گوشه و کنار غزه پراکنده و مخفی است.
اما هدف راهبردی رژیم صهیونیستی در این مقطع در هم شکستن توافق و آشتی الفتح و حماس است که در ماه آوریل، یعنی حدود دو ماه پیش شکل گرفت. رژیم صهیونیستی حماس را متهم به قتل سه جوان اسرائیلی میکند. ضمن اینکه هیچ عقل سلیمی با این عمل موافقت نمیکند. با اندکی تامل میتوان دریافت که حماس از دست زدن به چنین عملی هیچ سودی نمیتوانسته ببرد جز اینکه به دولت نتانیاهو کمک کند که در سطح داخلی و بینالمللی، افکار عمومی را علیه فلسطین بسیج کند.
روز پنجشنبه ١٠ ژوئیه (19 تیر) در حالی که ران پراسور نماینده رژیم صهیونیستی در سازمان ملل مشغول سخنرانی بود، ناگهان طنین آژیر قرمز در سالن محل اجتماع به صدا درآمد. صدای آژیر ١۵ ثانیه طول کشید و در حالی که حاضرین مات و مبهوت مانده بودند که جریان از چه قرار است، صدای آژیر از تلفن دستی پراسور که وی آن را در برابر میکروفون قرار داده بود، پخش میشد. پس از قطع صدای آژیر، پراسور به حاضرین گفت این ١۵ ثانیه زمانی است که مردم اسرائیل فرصت دارند جان خود را از خطر موشکهای حماس نجات دهند! پس از خاتمه جلسه، وی در حالی که در راهروهای سازمان ملل قدم میزد، صدای آژیر را از تلفن دستیاش پخش میکرد.
رژیم صهیونیستی به رهبری نتانیاهو، حتی پیش از توافق آشتی فلسطینیها در آوریل از مذاکره صلح با تشکیلات خودگردان فلسطینی طفره میرفت به این بهانه که تشکیلات مزبور همه فلسطین را نمایندگی نمیکند. جالب اینکه پس از توافق حماس با الفتح، نتانیاهو اعلام کرد که با وجود حماس، دولت او حاضر به مذاکره برای رسیدن به صلح نیست.
در پی وقایع اخیر، گیدئون لوی روزنامهنگار سرشناس اسرائیلی در روزنامه هاآرتص چاپ اسرائیل نوشت (مقاله از روی وبسایت هاآرتص حذف شده اما در بسیاری از سایتهای دیگر قابل دسترسی است): اسرائیل خواهان صلح نیست. از میان چیزهایی که نوشتهام در هیچ موردی تا این حد دلم نمیخواست که نظرم اشتباه باشد. اما قرائن و شواهد روی هم تلنبار میشوند. در واقع، میتوان گفت که اسرائیل هیچ وقت خواهان صلح نبوده است. منظور یک صلح عادلانه است، صلح بر اساس سازشی عادلانه برای هر دو طرف ... تقریبا همه اسرائیلیها مدام تکرار میکنند که خواهان صلحند و البته که چنین میخواهند. اما منظور آنها چنان صلحی نیست که با عدالت همراه باشد ... اسرائیلیها خواهان صلحند، نه عدالت.
جهان غرب که سیاست حمایت بدون قید و شرط از رژیم صهیونیستی را سیاست راهبردی خود قرار داده باید چشمانش را بر این حقیقت باز کند که روند تحولات خاورمیانه در ۶٠ سال گذشته نشان میدهد که نهتنها منطقه بلکه جهان به آرامش نخواهد رسید، مگر اینکه مسئله فلسطین و مردم مظلوم آن به نحوی عادلانه حل شود. ظرف سالهای اخیر صدها کودک بیگناه فلسطینی بر اثر حملات رژیم صهیونیستی به خون غلتیدهاند و آب و غذا را روی آنها بستهاند اما فلسطین در اعماق این فاجعه انسانی باز هم مقاومت میکند. پشت فلسطین زیر فشار خم شده اما هرگز نخواهد شکست.
انتخاب