منتجب نیا: آزادی زندانی سیاسی با رئیسجمهور نیست
برخی از مردم تصور میکنند رئیسجمهور همه اختیارات کشور را در دست دارد، هم میتواند زندانیان و محصوران را آزاد کند، هم میتواند فضای سیاسی را باز کند؛ درحالی که چنین نیست. مسئله بازداشتکردن و آزادکردن و امور مربوط به زندان ارتباطی با دولت ندارد. همچنین مواردی مانند حصر و ممنوعالتصویری.
رسول منتجبنیا، قائممقام دبیرکل حزب اعتماد ملی، میگوید: «رئیسجمهور باید شفاف این مسئله را برای مردم بیان کند که او مسئول آزادکردن زندانیان و رفع حصر نیست».
به گزارش صدای ایران از سحر- پایگاه اطلاع رسانی ستاد انتخاباتی دکتر روحانی - او در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به اصرار برخی کاندیداهای ریاستجمهوری بر داشتن روحیه تهاجمی در مناظرات و سخنرانیهای انتخاباتی، یادآورد میشود فرهنگ بداخلاقی از سوی برخی از دولتمردان گذشته رواج یافته بود و یکی از اقدامات بزرگ حسن روحانی این بود که با بداخلاقیها مقابله کرد و فرهنگ بیاخلاقی و ابتذال را از بین برد. «جهانگیری جلوی حرمتشکنی دولت و رئیسجمهور را از سوی برخی از تخریبگران گرفته است»، «باید جواب تخریبها و شایعهپراکنیها از طرف ستاد تبلیغات دولت داده شود»، «باید بپذیریم در این کشور افراد و گروههایی هستند که سازمان رأی تشکیل دادهاند که ممکن است نظر آنها نظر مردم نباشد»، «روحانی سیاست مسدود کشور را باز کرد» و... مهمترین فرازهای سخنان منتجبنیا است.
هرچه به موعد برگزاری انتخابات ریاستجمهوری نزدیک میشویم، تبلیغات و موضعگیری کاندیداهای این ماراتن سیاسی هم داغتر میشود و کاندیداها مقابل یکدیگر قرار میگیرند و از تواناییها و برنامههایشان سخن میگویند و وعده میکنند اگر رئیسجمهور شوند چنان و چنین میکنند، ارزیابیتان از فضای سیاسی- انتخاباتی این روزهای کشور چیست؟ چه توصیهای به کاندیداها میکنید؟
زمانی مسئولان در جامعه تلاش میکنند فرهنگ، اخلاق و درستی بر جامعه حاکم شود و بداخلاقی و بیاخلاقی رواج پیدا نکند. این رسالت همه مسئولان است و تأثیر سخن و عملکرد مسئولان روی جامعه، امری قطعی و اجتنابناپذیر است...
اما زمانی است که آنها تلاش میکنند بر افکار عمومی به هر وسیلهای حاکم و غالب شوند و افکار جامعه را به هر قیمتی به خود جذب کنند. قطعا روش دوم روش پسندیدهای نیست که اصطلاحا به آن روش پوپولیستی، عوامفریبانه و اغفال مردم میگویند. کسی که در سمت ریاستجمهوری و دومین شخصیت کشور است، مسئولیت فرهنگ و فرهنگسازی جامعه، دفاع و حراست از اخلاق و کرامتهای انسانی را بر عهده دارد؛ بهخصوص آقای روحانی که در زمانی این مسئولیت را بر عهده گرفت که فرهنگ بداخلاقی از سوی برخی از دولتمردان گذشته رواج یافته بود.
در همین فضاست که جمعی از حامیان حسن روحانی گلایهمندند که چرا روحانی همچون مناظرات و سخنرانیهای سال ٩٢، مقابل سیاهنماییهای مخالفانش اعلام موضع نمیکند و صراحت گذشته را ندارد؟ شما فکر میکنید روحانی چرا ترجیح داده در این رقابتها سبک سخنوریاش را تغییر دهد؟
باید توجه کنیم یکی از اقدامات بزرگ حسن روحانی، این بود که با بداخلاقیها مقابله کرد و فرهنگ بیاخلاقی و ابتذال را از بین برد؛ به همین دلیل هم هست که امروز دیگر صحبتی از آن تعابیر زشت دولتمردان گذشته وجود ندارد و همه با ادبیاتی فاخر و منطقی با مردم سخن میگویند؛ پس ما باید جایگاه رئیسجمهور را بشناسیم. به عقیده من هنوز زود است و مطمئنم دست آقای جهانگیری و آقای روحانی بسیار پر است. متأسفانه بعضی از رقبای آقای روحانی آنقدر مشکل در کارنامه خود دارند که اگر بخشی از آنها بیان شود، چهره آنها برای مردم افشا خواهد شد و مردم آنها را بهتر خواهند شناخت.
اما برخی میگویند روحانی نباید در برابر رفتارهای تخریبی و تهاجمی رقبای اصولگرایش آنقدر صبور باشد. باید او هم به میدان بیاید و محکم و کوبنده جواب اتهامها را بدهد!.
ببینید، از آقای روحانی انتظار نیست مانند برخی از کاندیداها حالت تهاجمی داشته باشد و بداخلاقی کند. مردم آقای روحانی را به لحاظ کرامت و شخصیت، پسندیدهاند و از او حمایت کردهاند و حمایت خواهند کرد. بدون شک برخی از کاندیداها و هوادارانشان بنا را بر تخریب آقای روحانی گذاشتهاند و هدفشان این است که هم چهره او را مخدوش کنند و هم عملکرد او و کابینهاش را ناکارآمد و ناقص جلوه دهند. اینجا باید کسانی باشند که از حریم دولت دفاع کنند و با زبان و ادبیات مناسب پاسخ تخریبها را بدهند.
من از آقای جهانگیری تشکر میکنم که به خوبی این نقش را ایفا کرد و جلوی حرمتشکنی دولت و رئیسجمهور را از سوی برخی از تخریبگران گرفت. البته نه او و نه سایر دوستان هرگز مرتکب بداخلاقی نخواهند شد؛ ولی با بداخلاقیها مقابله میکنند و حرفها، تهمتها، دروغها و تخریبها را افشا خواهند کرد.
پس تکلیف اتهامهایی که به دولت یازدهم و شخص حسن روحانی در صدر آن میزنند، چه میشود؟ روحانی چگونه باید از خودش و دستاوردهایش دفاع کند؟
من، هم از آقای روحانی و هم از آقای جهانگیری تقاضا میکنم همه مسائل را افشا نکنند و آنچه را که به نظام لطمه میزند، در جلسات خصوصی با مقامات عالی نظام در میان بگذارند. بحث سوءاستفادههای مالی، اختلاسها و کارهای خلافی که در برخی از نهادها و جمعیتهای طرف مقابل انجام گرفته، بالاتر از آن است که انسان بخواهد آن را بیان کند.
برخی از تحلیلگران سیاسی نظری مخالف شما دارند و میگویند روحانی باید صریح باشد و همه حقایق را به مردم بگوید. فکر میکنید این جلسات محرمانه و غیرخبری میتواند مردم را راضی کند تا پای صندوقهای رأی بیایند؟
من از مردم شریف و بزرگوارمان تقاضا میکنم فریب اغفالگریها، دروغپردازیها و تخریبهای بعضی از رقبای آقای روحانی را نخورند؛ البته که نخواهند خورد. مردم ما همواره طرفدار اخلاق و بزرگواری بودهاند و این خصوصیات را در حسن روحانی یافتهاند و از آن پاسداری میکنند، اما مراقب باشند که وعدههای پوچ و غیرمنطقی و بدون پشتوانه، عدهای را گمراه نکند. یکی از افتخارات نظام و قانون اساسی ما تفکیک قوای سهگانه است. این اتفاق از جهتی باعث افتخار و مباهات است که هیچکدام از سه قوه حق ندارند در امور قوه دیگر دخالت کنند، ولی از جهتی با تصوری که مردم از رئیسجمهور دارند، کار مشکل میشود.
یکی از وعدههای معطلمانده حسن روحانی شعارهای سیاسی است. او در کارزار رقابتهای انتخاباتی سال ٩٢ از گشایش فضای سیاسی و... سخن گفت. به نظرتان روحانی و نزدیکانش چگونه باید برای مردمی که بهواسطه این شعارها جذب حسن روحانی شدند موانع را شرح دهند؟
برخی از مردم تصور میکنند رئیسجمهور همه اختیارات کشور را در دست دارد، هم میتواند زندانیان و محصوران را آزاد کند، هم میتواند فضای سیاسی را باز کند؛ درحالی که چنین نیست. مسئله بازداشتکردن و آزادکردن و امور مربوط به زندان ارتباطی با دولت ندارد. همچنین مواردی مانند حصر و ممنوعالتصویری.
پس راهکار حل این مسائل چیست؟
رئیسجمهور از آنجا که رئیس ملت و قوه مجریه است، طبق اصل ١١٣ مسئول اجرای قانون اساسی است و میتواند هشدار دهد و با مقامات عالی نظام رایزنی کند؛ اما اینکه رایزنی او مؤثر باشد یا نباشد، جای بحث دارد. مردم چون به اختیارات رئیسجمهور توجه ندارند، توقعات و انتظاراتی دارند که فراتر از اختیار او است. رئیسجمهور باید شفاف این مسئله را برای مردم بیان کند که او مسئول آزادکردن زندانیان و رفع حصر نیست.
البته اینطور هم نبوده که روحانی در این باره کاری نکرده باشد، درباره فضای باز سیاسی بخشی از مسئولیتها برعهده دولت است، در دولت آقای روحانی تا حد بسیار زیادی این فضا باز شده است، در هشت سال دولت نهم و دهم حتی یک بار ما را در دانشگاهها برای سخنرانی دعوت نکردند و دانشگاهها دربست در اختیار یک جناح خاص بود و انجمنهای اسلامی را که عصارههای دانشگاهها بودند، منزوی کردند؛ اما در زمان آقای روحانی فضای دانشگاهها باز شد و ١٦ آذر هرسال ما با سیل درخواستهای دانشگاههای مختلف برای سخنرانی مواجه شدیم، همه اینها نشان از بازبودن فضاست برای اصلاحطلبان، اصولگرایان و حتی کسانی که مخالف دولت هستند.
به عقیده من یکی از افتخارات آقای روحانی این است که سطح تحمل دولت به حدی بالا رفته که منتقدان و مخالفان آزادانه میتوانند انتقاد و حتی تخریب کنند.
تخریبهای این افراد حتی از جانب دولت پاسخ داده نمیشود که این از نظر من اشتباه است و باید جواب تخریبها و شایعهپراکنیها از طرف ستاد تبلیغات دولت داده شود؛ اما به قدری دولت یازدهم حوصله و تحمل داشته که تریبون نماز جمعه، تریبون مجلس، رسانههای مکتوب و رسانههای مجازی سیل تخریبها و اعتراضها را نسبت به دولت روانه کردند؛ اما دولت برآشفته نشده است.
در بررسی کارنامه حسن روحانی به عنوان رئیس دولت یازدهم، نقاط قوت وضعف آن را چه میدانید؟
روحانی دارای یکسری ویژگیهای شخصیتی و یکسری ویژگیهای مثبت در کارنامه دولت خود است. از نظر شخصیتی او یک انسان وارسته و انقلابی است که قبل از پیروزی انقلاب در کنار مردم بوده و در مبارزه با رژیم شاه سهم مؤثری داشته است.
زمانی که دولت ایشان روی کار آمد کشور ایران دچار بحران شده بود و با اقتصاد ورشکسته، فرهنگ ضربه خورده، سیاست داخلی مسدود و محدود، نارضایتی عمومی مردم، تشنج و التهاب سیاست خارجی و روابط بینالملل و سیل خرافهگرایی و توهمات و تخیلاتی که در جامعه از سوی دولتمردان منتشر شده بود، مواجه بود.
او توانست در چهار سال در بخشهای مختلف توفیقات بزرگی را به دست آورد.
کشور ایران به اوج افتخار و عزت خود دست یافت. سیاست مسدود حاکم بر کشور را باز کرد، رابطه ایران را با جهان به گونهای تنظیم کرد که امروز با سرافرازی اعلام میکنیم ایران یک قدرت بزرگ دنیا و منطقه است، برجام را که به ثمر نرسیدن آن، خطر بسیار جدی برای کشور و ملت ما بود به سرانجام رساند. جلوی اختلاسها را گرفت و با مفاسد برخورد کرد و با حقوقهای نجومی که در همه دولتها وجود داشت، مقابله کرد.
قریب به دو هفته تا برگزاری انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری باقی مانده است، بحث مشارکت حداکثری و آمدن مردمی که در انتخابات ٩٢ رأیشان را به سبد حسن روحانی ریختند نکتهای است که اصلاحطلبان در مصاحبهها و تحلیلهای انتخاباتیشان بر آن تأکید میکنند، به نظر میرسد که اصلاحطلبان نگران قهر آرای سرگردان با صندوقهای رأی هستند، این نگرانی برای چیست؟
تنها زمانی که مردم میتوانند در سرنوشت خود مستقیما دخالت کنند و تغییر و تحول ایجاد کنند زمان انتخابات و پای صندوق رأی است.
رأیدادن مردم هم یک حق است و هم یک وظیفه؛ از آن جهت حق است که مردم ولینعمت مسئولان و صاحب کشور هستند و حق دارند در انتخابات شرکت کنند و به کاندیدای موردنظر خود رأی دهند و از آن جهت وظیفه است که از نظر شرعی و میهندوستی افراد باید در انتخابات دخالت کنند. پس آحاد ملت موظف هستند از این حق خود استفاده و به وظیفه خود عمل کنند و پای صندوق حاضر شوند.
اگر افراد احساس بیتفاوتی کنند و پای صندوقها خلوت باشد، انتخابات برگزار میشود و از صندوق فردی بیرون خواهد آمد؛ اما آن فرد لزوما مطلوب مردم نخواهد بود، پس چه بهتر که خود مردم پای صندوق حضور گسترده و فعال داشته باشند؛ که قطعا اگر مردم حضور فعال یابند غیر از آقای روحانی را انتخاب نخواهند کرد.
کسانی که نسبت به دولت و حتی اصل نظام انتقاد دارند، در کشوری به نام ایران زندگی میکنند که باید آن را بسازند و آینده آن را تأمین و تضمین کنند و این کار جز از طریق رأیدادن ممکن نیست. زمانی که هجوم مردم پای صندوق باشد، آنوقت است که اطمینان حاصل میشود منتخب، منتخب مردم است اما اگر خدای ناخواسته حضور کمرنگ باشد، آنوقت آرا، آرای سازمانیافته میشود. باید بپذیریم در این کشور افراد و گروههایی هستند که سازمان رأی تشکیل دادهاند که ممکن است نظر آنها نظر همه مردم نباشد.