مناظره جنجالی زیباکلام درباره آمریکا
صادق زیباکلام در مناظره با حجت الاسلام احمد رهدار بر این باور پای فشرد که آمریکا ستیزی برای ما سودی نداشته و حتی تیشه به ریشه منافع کشور زده است، در حالی که رهدار گفت: حیات، جهت گیری و وجود ما به «مرگ بر آمریکا» است.
به گزارش خبرگزاری رسا، شب گذشته حجت الاسلام احمد رهدار، رییس مؤسسه تحقیقاتی اسلامی فتوح اندیشه و صادق زیبا کلام، عضو هیأت عملی دانشگاه تهران در مدرسه معصومیه درباره موضوع «آینده انقلاب اسلامی و بایسته های سیاست خارجه» به مناظره پرداختند.
گفتمان سیاسی سال 57 متاثر از ادبیات مارکسیستی
زیبا کلام در پاسخ به پرسش «اهداف انقلاب اسلامی سال 57 در حوزه بین الملل و سیاست خارجی چیست؟»، گفت: در سال 57 که انقلاب صورت گرفت فضا جامعه ما از نظر اندیشه و گفتمان سیاسی به شدت متأثر از ادبیات مارکسیسمی بود و دلیل آن نیز به سبب ریشه های تاریخی فکر و اندیشه در کشور بود.
وی ادامه داد: در یک مقطعی مارکسیست ها جلو دار مبارزه با شاه در کشور بودند و افکار آن ها در دهه بیست تا چهل بسیار جا افتاده بود، از اواخر دهه سی به تدریج تغییر و تحولاتی به وجود آمد که اندیشه دین به دانشگا ه ها راه یافت.
زیبا کلام خاطرنشان کرد: در دهه سی یک احیای دینی صورت گرفت و دین برای لایه های تحصیل کرده جامعه نیز ارائه شد و جایگاه پیدا کرد، ولی بسیاری از ادبیات و نگاه های مارکسیسمی که لزوما با شریعت تضاد نداشتند بسیار نیرومند بودند، از جمله این نگاه ها اساس مناسبات بین المللی در دو اردوگاه کشورهای سرمایه داری و توسعه یافته با کشورهای توسعه نیافته مانند آفریقا و آمریکا لاتین بود.
وی افزود: در رأس اردوگاه سرمایه داری آمریکا قرار داست و بخش عمده ای از منازعات بین المللی مبارزات جهان توسعه نیافته هستند، این نگاه محبوبیت خیلی زیادی داشت و هر چند این نگاه را مارکسیست ها به ایران وارد کرده بود، ولی موج جدید اسلام گرایی از سوی شهید مطهری، طالقانی، بازرگان و همانند ایشان در دانشگاه راه افتاده بود که مقداری زیادی از نگاه مارکسیمسی وارد نگاه و ادبیات آن ها شده بود.
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران یادآور شد: در دوران انقلاب به طبع نگاه مارکسیسم وجود داشت و در ادبیات سخنرانی های دوران انقلاب توجه کنید متوجه این موضوع می شوید، به طور طبیعی یکی از شعارهای انقلاب اسلامی نه شرقی و نه غربی بود و این پاسخی برای نگاه ضد امپریالیسم بود.
حجت الاسلام رهدار مناظره کننده دیگر در پاسخ به پرسش «اهداف انقلاب سال 57 در حوزه سیاست خارجه چیست؟»، خاطرنشان کرد: آقای دکتر زیبا کلام می گوید نگاه رجال سیاسی ما از سال 20 تا 57 مارکسیسم یا نزدیک به مارکسیسم بود، آیا می شود یک اتفاق بزرگ باشد ولی مقدمات تاریخی بزرگ نداشته باشد، از ابتدای قاجار مردم ایران با هدایت و راهنمایی علما انقلاب و جنگ های فراوانی علیه استکبار داشتند.
وی افزود: اگر ملت ایران نابالغ هم بود پس از پنجاه انقلاب خرد و کلان چیزی های را یاد می گرفت، برای نمونه نهضت مشروط یک نهضت در سطح انقلاب اسلامی بود، با این تفاوت که شکست خورد، از زمان پهلوی پای روشنفکران که نگاه چپ داشتند به کشور باز شده بود که شاخص آن ها تقی ارانی و مجله دنیا بود، از سال 20 نیز به دلیل جوان بودند محمد رضا شاه و عدم تجربه در مدیریت کشور یک فضا باز سیاسی به وجود می آید که در این زمان ملی گرایان رشد کرده و جریان حزب توده سرکار می آیند.
حجت الاسلام رهدار خاطرنشان کرد: اوج نفوذ حزب توده در نیمه دوم دهه بیست بود، در سال 34 که ساواک تأسیس می شود در طی دو سال هزار نفر از سران حزب توده اعدام می شوند و بقیه به کشورهای دیگر تا سال 56 فرار می کنند، پس از انقلاب این حزب توده به کشور بازگشته و حتی در صدا و سیما آمده و مناظره می کنند.
رییس مؤسسه تحقیقاتی اسلامی فتوح اندیشه گفت: کسانی که معتقدا انقلاب ما از جریان مارکسیسم شکل گرفته است چند پیامد معرفتی و سیاسی را در نظر نمی گیرند، نخست این که اگر بگوییم انقلاب ما مارکسیسم بود پس باید گفت عنصر ایرانی یک عنصر خنگ است که پس از پنجاه نهضت یا نهضت اجتهادی که راه افتاده بوده یک دفعه یک جریان تحت نظر شوروی همه کشور را فتح کند، به لحاظ تاریخی نیز سند می خواهد که افرادی همانند آقای زیبا کلام آن را ارائه نمی دهند، آقای زیبا کلام شما که این قدر طرف دار مارکسیسم هستید یک کتاب بنویسید و اندیشه مارکسیست ها را بیان کند.
زیبا کلام نیز در پاسخ به پرسش های رییس مؤسسه تحقیقاتی اسلامی فتوح اندیشه، بیان داشت: آن چه آقای رهدار می گوید یک دانشجوی سال اول تاریخ نیز می تواند پاسخ او را بدهد، در سال 55 اوج زندانی های سیاسی هست، به گونه ای که در سال 54 ایران از نظر رکورد حقوق بشر بدترین کشور در دنیا توصیف می شود.
وی ادامه داد: حتی از سال 53 دیگر زندانیان سیاسی را آزاد نمی کنند، حتی در زندان اوین بندی به نام بند ملی کشی بود، 5 هزار نفر در زندان ها سیاسی بودند، از این تعداد حدود نیمی چریک های فدای خلق یا وابسته به آن و نیمی طرفدار سازمان مجاهدان خلق بودند، یک درصد کم تر نیز روحانیان و طرف داران حزب توده بودند، روحانیان نیز اغلب به آرای مجاهدان خلق تمایل داشتند.
نامه فرزند آیت الله طالقانی به پدرش چه بود؟
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران تصریح کرد: ادبیات مجاهدان خلق آینه برگردان تفکرات مارکسیسم است، نهضت رضا رضایی ادبیات مارکسیستی داشت، حتی تفکر مارکسیسم به قدری ریشه دوانده بود که سازمان مجاهدان خلق سال 54 نهایتا اعلام کردند که ما مارکسیسم شدیم، مجتبی طالقانی فرزند آقای طالقانی در نامه به پدرش می نویسد «پیراهن پوسیده اسلام را هر قدر خواستیم وصله بزنیم نشد، مارکسیسم خیلی برو برو داشت ما نیز مارکسیسم را قبول کردیم»، اگر به آثار امام راحل و شهید بهشتی در سال 58 نیز نگاه کنید متوجه این موضوع می شوید، نخستین اعلامیه دانشجویان خط امام را بخوانید، اگر کور سواد از مارکسیسم داشته باشید متوجه می شوید که ادبیات مارکسیسم در این سخنان و آثار موج می زند.
مگر می شود به واسطه ایدئولوژی گفت ماست سیاه است
وی افزود: بیانیه سازمان مجاهدان خلق، حزب جمهوری اسلامی را بخوانید، حتی در زمانی که بیانیه حزب جمهوری اسلامی خوانده می شود رهبری، آقای هاشمی و شهید باهنر ایستاده بودند و یک نفر بیانیه حزب را می خواند، در این بیانیه چندین بار امپرالیزم استفاده شده بود، شیخ فضل الله نوری یک بار نمی گوید استکبار،
زیبا کلام اظهار داشت: مگر می شود به واسطه ایدئولوژی گفت «ماست سیاه است یا شب روز است»، چرا زور می گوید، از دهه 20 تا 40 بزرگترین احزاب مارکسیسمی وجود داشتند، در کجا مارکسیسم درخشنگی نداشت که بگویم در ایران نداشت؟.
حجت الاسلام رهدار نیز در ادامه و در پاسخ به موضوعات مطرح شده از سوی زیبا کلام، خاطرنشان کرد: از سال 36 تا 56 تفکر مارکسیسم در کشور گم است، اگر این ها واقعا اینقدر نفوذ داشتند و نیروهای سیاسی عضو این ها بودند چرا انقلاب انقلاب مارکسیسمی نشد؟، این قدرت کجا رفت، یعنی یک پیرمرد آمد همه آن ها را برچید؟ آقای زیبا کلام این تنها ادعای است که شما دارید و با بلند کردن صدا حقانیت ثابت نمی شود.
مگر ملت جنایت های آمریکا را فراموش می کنند؟
وی ادامه داد: ما بعد از انقلاب ضد استکبار شدیم، چرا که حافظه تاریخی ملت بالا است و ملت ما یک ملت بی فکر نیستند، ملت ایران قریب به دویست انقلاب انجام دادند، حتی زمانی که تمام کشورهای اسلامی مستعمره شدند، کشور ما استعمار نشده بود هر چند قرارداده های نگین تحمیل شده بود، از هشتاد قراردادی که منعقد شده بود تنها هشت قرارداد اجرایی شد، چرا که ملت آگاه بودند و علما افراد را راهنمایی می کردند.
رییس مؤسسه تحقیقاتی اسلامی فتوح اندیشه بیان داشت: ایران اگر چه در دوره پهلوی وابسته شد ولی هیچگاه مستعمره نشد چون ملت بیدار بودند، برخی می گویند ایران را نخواستند خودشان تسخیر کنند، این حرف بسیار حرف پوچی است، این انقلاب که تصادف تاریخی نیست، آیا جریان نوری، مدرس، بروجردی، کاشانی، نواب صفوی این ها هیچ کاری در این مملکت نکردند؟ یعنی چهار نفر را نیز تربیت نکردند؟، نکند شما می خواهید بگوید تبرکا چند نفر روحانی در انقلاب حضور داشتند؟.
وی افزود: قبل انقلاب مشی امام راحل مسلحانه نبود و این تفاوت خط امام با بچه های مجاهدان خلق است، شاه نخست افرادی را که اسلحه داشتند دستگیر می کند، علامه طباطبایی زندان نرفت آیا باید گفت که ایشان در انقلاب حضور نداشت؟، در حالی که اکنون بار مشکلات را شاگردان ایشان تحمل می کنند، آقای کافی سی سال منبر رفت و هزاران نفر در پای منبر ایشان بودند، آقای کافی مارکسیسم می گفت یا اسلام که هزاران نفر پای حرف های ایشان می نشستند؟ اگر هزار نفر پای سخنان آقای شریعتی آمدند که التهاب مارکسیسم داشت، آیا این میزان پای سخنرانی نوری، کافی و فلسفی نیامدند؟ آیا سخنرانشان باد هوا بوده است؟
اگر انقلاب ما مارکسیستی بود پس چرا آخوندها زمامدار شدند؟
حجت الاسلام رهدار اظهار داشت: قدرت کذایی مارکسیسم چه شد؟ اگر قدرت جهانی و داخلی با مارکسیسم بود، پس چرا انقلاب انقلاب آخوندی و اسلامی درآمد، سند می خواهیم، تقاضا داریم با نوشتن یک کتاب خط مارکسیسم را نشان دهد، مارکسیسم جریانی بود که تبار تاریخی و پشتوانه مردمی نداشتند.
زیبا کلام در پاسخ به ادعاهای رییس مؤسسه تحقیقاتی اسلامی فتوح اندیشه گفت: پس از کودتا 28 مرداد هیچ روحانی در صحنه حضور نداشت، بنده نمی گویم مارکسیسم جلودار و علم دار انقلاب بود بلکه می گویم حضور فکری داشتند، گفتمان مارکسیسم در دوره انقلاب مقبولیت و محدودیت داشت، ادبیات مارکسیسم شیک و مدرن بود که وارد گفتمان سیاسی شده بود.
وی افزود: آمریکا سیتزی پس انقلاب بود که به جریان اصلی بدل شد، ضدیت با آمریکا و استکبار پس از سال 58 بیان شد وگرنه قبل از آن امپرالیزم گفته می شد نه استکبار، تضاد و رقابت میان مسلمانان انقلابی و مارکسیسم ها در پس از انقلاب گسترده شد، چرا که هم مسلمانان انقلابی آزاد عمل داشتند و هم مارکسیسم ها، حزب دموکرات کردستان در مهاباد و سنندج با جمهوری اسلامی مسلحانه می جنگید در حالی که برخی در دانشکده فنی پول و دارو برای مبارزان خلق کردستان جمع آوری می کردند، آزادی تا این حد وجود داشت، مثل این که اکنون گفته شود برای گروه پژاک دارو و پول جمع آوری می شود.
بازرگان انقلابی نبود ولی رییس دولت موقت بود
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران یادآور شد: اختلافات، مبارزات و رویارویی میان مارکسیسم و مسلمانان بیشتر شد، این تضاد در دانشگاه به اوج خود رسید، مارکسیسم ها اغلب تحصیل کرده بودند، به این سبب از نظر مطبوعات خیلی جلو افتادند، ولی از نظر تعداد کم بودند، ولی مطبوعات عملا برای مارکسیسم ها بود، مارکسیسم معتقد به انحلال ارتش بود، از دید آن ها ارتش شاه آمریکایی بود، فرماندهانشان نیز خائن و مزدور بودند و باید ارتش خلقی و مردمی تشکیل شود.
وی اضافه کرد: امام راحل، شورای انقلاب و دولت موقت به شدت با انحلال ارتش مخالفت کردند، مارکسیسم می گفتند که سران انقلاب و سران آمریکا با یک دیگر ملاقات دارند، می گفتند که آقای موسوی اردبیلی، هاشمی، بازرگان با سفارت آمریکا تماس گرفته اند در آن زمان کسی به محتوای تماس توجه نداشت و این ملاقات یا تماس را علم کرده بودند که با اطلاع یا بدون اطلاع امام(ره) سران با آمریکا مذاکره کردند، راد شالمن می گفت «قرنی، توکلی مذاکراتی با سفارت آمریکا انجام دادند» که این سخن درست بود، ولی اصل مذاکره این بود که به سفارت آمریکا می گفتند «شما به شاه نزدیک هستید از شاه بخواهید که کنار رفته و حکومت را واگذار کند و برود، شما از ارتش بخواهید کودتا نکند و 17 شهریور تکرار نشود» ولی سلطنت طلبان، سازمان مجاهدان خلق و مارکسیسم که روزنامه آیندگان تابلوی آن ها شده بود هر روز که می گذشت سعی می کردند انقلاب را زیر سؤال ببرند، می خواستند بگویند که انقلاب مشکوک است.
زیبا کلام خاطرنشان کرد: مرحوم بازرگان می گفت «من اصلا انقلابی نیستم و افراد دنبال کار خود برگردند»، معتقد بود باید با آمریکا و غربی ها رابطه داشته باشیم، حتی وضع به گونه ای بود که بچه مسلمانان در تنگنای مبارزه تبلیغاتی بودند، اشغال سفارت آمریکا نیز واکنشی بود از سوی بچه مسلمانان تا در رقابت با مارکسیسم ها عقب نیفتند.
اصلا آمریکایی ها نمی خواستند کودتای 28 مرداد را انجام دهند
وی ادامه داد: یک مسأله ای که همیشه بیان می شود این است که آمریکایی ها می خواستند کودتا کنند؟ به نظر شما آمریکایی ها به قدری خنگ و عقب افتاده هستند که مهر سال 57 کودتا نمی کنند در حالی که ارتش، فرماندهان، سازمان اطلاعات و امنیت و گارد شاه که شاه را می پرستیدند در دست آن ها بود؟ و در آبان سال 58 که ارتش را خلخالی اعدام کرده بود، ارتش در به در شده بود و بیش از یک تا دو میلیون قبضه اسلحه دست مردم بود می خواستند کودتا کنند؟
رییس مؤسسه تحقیقاتی اسلامی فتوح اندیشه در پاسخ به این ادعا های زیبا کلام، اظهار داشت: ما ضد آمریکا شدیم چرا که ملت رها نبود، رهبری از جنس دین داشتیم، رهبر فرهنگ و تبار داشت، کرواتی و کت و شلواری نبود، از عالی ترین مراجع تاریخ در فهم، مدیریت علم، تقوا بود، مردم حاضر بودند جان خود را فدای ایشان کنند، رهبر ما فرد خنثی و بی فکر نبود، مبارزات عملی کم تئوری شده بود ولی امام راحل آن را مهندسی کرد، در کنار نهضت ما نهضت های دیگر در جاهای دیگر رخ می دهد، آیا از نهضت های اسلامی معطوف است یا غرب؟ آیا آثار سید قطب زاد ضد غرب نیست؟ از اندیشه اسلامی بر نمی آید که باید به فقرا و محرومین کمک کنید؟، آیا می شود شهید مطهری و امام راحل را مارکسیست دانست؟ انقلاب ما نهضت اسلامی جهان در قرن حاضر است، شبکه روحانیت شبکه بسته ای نبود، 14 سال ساواک به دنبال اندرزگو بود.
لیبرال ها انقلاب را در سطح ملی می دیدند ولی امام را سطح جهانی
وی ادامه داد: انقلاب اسلامی برآیند انقلاب های ضد غرب است، این موضوع در نوشته های رهبران دینی فریاد می زند، در زمان شیخ فضل الله استکبار است ولی در آن زمان اسرائیل نبود که این موضوع را بیان کند، مارکسیسم واژه امپریالیزم را به دهن ما نداد، خودت دولت لیبرال ها دلیل دوم بود، امام(ره) در اوایل سال شصت بیان کردند «بنده فکر می کردم این آقایان دلسوز هستند و می خواهند خدمت کنند»، لیبرال ها انقلاب را در سطح ملی بیان می کردند ولی دیدگاه امام خمینی(ره) جهانی بود، موج نگاه امام جهانی است و تنها براندازی شاه نبود.
حجت الاسلام رهدار گفت: در دهه چهل به آخوندها گفته می شد در منبرهای خود علیه شاه، آمریکا و اسرائیل صحبت نکنید، به کاپیتولاسیون امام(ره) اعتراض نکرده اند؟، با این وجود چطور می توان گفت اندیشه امام پس از انقلاب ضد آمریکایی شد، جنگ را آمریکا راه انداخت و هزار نفر از جوانان را ما کشت، مگر ما سیب زمینی هستیم، اگر سیب زمینی هم بودیم با این همه جنایت ضد آمریکایی می شدیم.
تسخیر سفارت آمریکا به مسؤولان شنل ابهت پوشاند
زیبا کلام نیز در ادامه درباره اظهارات حجت الاسلام رهدار، خاطرنشان کرد: سفارت آمریکا را گرفتند که بگویند ما در مبارزه و ضدیت با آمریکا از همه جلودارتر هستیم، هیچ گروه اسلامگرا نبود که اشغال سفارت آمریکا را تأیید نکند، تنها کسی که مخالف بود مرحوم بازرگان بود، حتی خیلی از افراد نهضت آزادی این موضوع را پذیرفتند، اشغال سفارت آمریکا برای مسؤولان به یک اهرم و سلاح بدل شد، یک شنل ابهت، عزت و انقلابی بودن بر تن مسؤولان پوشاند، بزرگترین ستمی که به انقلاب شد دموکراسی درب و داغون شد، آمریکا ستیزی بدل یک گفتمان برای جریان های اسلام گرا شد که تبعات وحشتناکی همانند جنگ و تحریم داشت.
وی ادامه داد: ببینید آمریکا سیتزی چگونه تیشه به ریشه منافع ما زده و اکنون نیز می زند، آمریکا سیتزی چه دماری از منافع ملی ما در آورده است و ده ها ضرر دیگر داشت.
حجت الاسلام راهدار با اشاره به مبانی دینی و آیات قرآن در پاسخ به اظهارات آقای زیبا کلام، گفت: ما از باب مدل و هوس آمریکا ستیز نشدیم که اکنون نیز از این اندیشه برگردیم، باید دید چه چیزهای ما را آمریکا ستیز کرده است؟ آیا اکنون این دلایل برداشته شده یا خیر، قرآن می گوید نگذارید مستکبران بر شما مسلط شوند، آیا آمریکا مصداق سلطه نیست یا قرآن برای خود می گوید؟ تا زمانی آمریکا مصداق استکبار، کفر و ظلم است ما نیز آمریکا ستیز هستیم، جنس انقلاب ما انقلاب نبوی، انفجار نور و تکامل افراد است.
صدای طبل دولت روحانی بعدا در می آید
وی یادآور شد: آمریکا اکنون نماد استکبار است، مدیریت جنایت های دنیا به دست آمریکا است، این ها رسما می کشند و جنایت می کنند، این سازی را که دولت آقای روحانی شروع کرده صدایش بعدا شنیده می شود، این که فرمایش رهبری را گوش ندادند، هنوز صدای آن در نیامده است، هر چند امضا سودهایی داشت ولی اصل این وادادگی است، آمریکا ستیزی به ما عزت داده است، امروز میلیاردها دلار کشورها هزینه می کنند تا در حوزه دیپلماسی بر مذاق ملت ها تأثیر بگذارند، ما با شعار «مرگ بر آمریکا» ملت ها دیگر را تسخیر کردیم، چرا در فلسطین و سوریه دموکراسی راه نمی اندازند؟ چرا قبول نمی کنند؟ چون ملت ها را ما فتح کردیم.
آمریکا برای تفکرات زیبا کلام ارزشی قائل نیست
رییس مؤسسه تحقیقاتی اسلامی فتوح اندیشه ادامه داد: آقای دکتر شما قریب به بیست سال به ارزش ها با رعایت چارچوب به نظام نقد زدید؟ آمریکا اکنون اندازه من شما را قبول ندارد، آمریکا برای من و امثال من حساب باز نمی کند ولی حرف شما را نمی شنوند، چون اصلا به این فکر قائل نیست.
آمریکا سیتزی به مسؤولان ما هویت بخشید
در ادامه زیبا کلام بیان داشت: بنده معتقدم آمریکا سیتزی در کشور بدل به یک گفتمان شده است، بدل به هویت بسیاری از رهبران و مسؤولان جمهوری اسلامی شده است، آمریکا سیتزی را از آن ها بگیرید لخت و بی هویت می شوند، چرا که هویت آن ها آمریکا ستیزی است، به این خاطر از آمریکا سیتزی دفاع می کنند.
وی ادامه داد: ما امپریالیزم را از مارکسیسم استکبار گرفتیم ولی یک مرحله تکامل بخشیدیم، به این معنی که جمهوری اسلامی ایران معتقد است میان دو جهان و اردو گاه مبارزه است که علم دار آزادی خواهان و مستضعفین جمهوری اسلامی ایران است و علم دار استکبار نیز آمریکا می باشد، از این رو اگر به سمت ادبیات گفتمان با آمریکا بروند تکلیف ایدئولوژی و گفتمانشان چه می شود؟ پس با هر مشکلی شده سعی می کنند آمریکا ستیزی ادامه پیدا کند، اگر آمریکا ستیزی نباشید درباره چه چیز بگویند و درباره چه چیز نظریه پردازی کنند؟
80 درصد دانشجویان آمریکا ستیزی را نمی پذیرند
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران بیان داشت: تنها چیزی که هویت به آن ها می بخشد آمریکا ستیزی است، ولی متأسفانه زمان بر علیه آن ها است، چرا که زمانی 80 درصد دانشجویان اهل فکر در این کشور همه سوء با حکومت بودند ولی اکنون نیستند، اکنون نیم نفر نیز به آمریکا ستیزی گوش نمی دند، اکنون جامعه مدنی ارج و قرب پیدا کرده است، اکنون تحصیلکردها آمریکا سیتزی را قبول نمی کنند، تحصیل کرده ها قبول نمی کردند که آمریکا مستکبر است، ولی روسیه نیست و با پیشبرد آمریکا ستیزی مشکل دارند.
حجت الاسلام رهدار در پاسخ به ادعای زیبا کلام گفت: آمریکا نماد کفر در جهان است، حتی اگر از پیامبر(ص) مبارزه با کفر را بگیریم چیز خاصی باقی نمی ماند، آقای زیبا کلام تئوری شما بی هویتی است، همه برای خودشان هویت و ماهیت دارند، آمریکا و استکبار غیر از ما است، اکنون نیز ملت بلوغ پیدا است به سبب همین است که شاید بتوان گفت بحث درباره «مرگ بر آمریکا» یا مستکبر بودن آن در جامعه زیاد توجه نمی شود، یعنی این موضوع بدیهی است و نیاز به بحث ندارد.
وی افزود: همچنین این گونه نیست که دانشجوها نفهمند آمریکا استکبار است ولی روسیه نیست، وقتی گفته می شود آمریکا استکبار است یعنی آمریکا نماد و غول جهان است و بقیه همانند روسیه و غرب نوچه های او به شمار می آیند، وگرنه منظور نیست که تنها آمریکا مستکبر است.
غرب می گوید دموکراسی دیگر ارزشی ندارد
رییس مؤسسه تحقیقاتی اسلامی فتوح اندیشه در پایان گفت: ما مرگ بر آمریکا می گوییم تا حساب کار دست دیگر مستکبران بیاید، ما ملت در حال رشد هستیم، قرار است در مسیر تکامل تاریخ بشریت حرکت کنیم، به گونه ای که آمریکا را در ذیل حق قرار گیرد، محوری ترین کلید واژه قرون اخیر دموکراسی بود، ولی اکنون کتاب می نویسند که قوام به دموکراسی نیست، چرا که تعداد مسلمانان در اروپا نسبت به مسیحیت بیشتر می شود و می بینند اگر بگویند قوام به دموکراسی است پس باید به حرف مسلمانان گوش دهند، ما از این که صرفا بگویم «مرگ بر آمریکا» رد شدیم، حیات، جهت گیری و وجود ما به «مرگ بر آمریکا» است، شما هم که مدعی هستید 80 درصد دانشجویان با مرگ بر آمریکا مخالف هستند جمعیت خود را بیاورید.