مصباح یزدی:
اگر اصلح را انتخاب نکنیم، مخالف مقتضای عقل عمل کرده ایم
قریحه عقلایی اقتضا میکند که انسان در هر امری که مقابل چند گزینه قرار میگیرد و میتواند یکی را اختیار کند، سعی کند بهترین گزینه را انتخاب کند، و مقتضای عقل آدمی نیز انتخاب بهترین است.
قریحه عقلایی اقتضا میکند که انسان در هر امری که مقابل چند گزینه قرار میگیرد و میتواند یکی را اختیار کند، سعی کند بهترین گزینه را انتخاب کند، و مقتضای عقل آدمی نیز انتخاب بهترین است.
صدای ایران - آیت الله مصباح یزدی رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) در سی و سومین نشست انجمن فارغ التحصیلان این مؤسسه با موضوع «انتخاب اصلح: شاخصها، مراتب، و اولویتها»، با طرح این سئوالات که چرا باید در انتخابات شرکت کنیم، چرا باید اصلح را انتخاب کنیم، اصلح کیست و شرایط اصلح چیست، اظهار داشت: قریحه عقلایی اقتضا میکند که انسان در هر امری که مقابل چند گزینه قرار میگیرد و میتواند یکی را اختیار کند، سعی کند بهترین گزینه را انتخاب کند، و مقتضای عقل آدمی نیز انتخاب بهترین است.
به گزارش «انتخاب»؛ عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با بیان این که اهمیت این انتخاب بسته به کار و نتایج مورد نظر، بیشتر میشود، اظهار داشت: لذا درصورت انتخاب غیراصلح، هم مخالف مقتضای عقل عمل کردهایم، هم سبب بهره نبردن (و چه بسا ضرر به) خود شدهایم، و هم اگر به واسطه انتخاب ما دیگران هم ضرر کنند، مسئولیم.
وی با اشاره به انتخابات و مطرح شدن مسأله اصلح و صالح مقبول از جانب برخی فعالان سیاسی، اظهار داشت: هم قریحه عقلایی و هم دلیل عقلی ایجاب میکند که بهترین را انتخاب کنیم؛ چرا که در غیر این صورت ضررهایی به خود و جامعه و دینمان میزنیم؛ البته حتی در آنجایی که به اصلح رأی میدهیم، نمی توان صد در صد نتیجه دلخواه را انتظار داشت؛ چرا که شاید اشتباه کنیم؛ شاید آن فرد بعدها تغییر رویه دهد، یا شاید اکثریت مردم فرد دیگری را انتخاب کنند.
وی با اشاره به دلیل لزوم شرکت در انتخابات اظهار داشت: اگر شرکت در انتخابات صرفا یک حق باشد، شرکت نکردن امری مذموم نیست، زیرا حقی است که عرفاً، قانوناً یا شرعا به فرد داده شده است و او نمیخواهد از آن استفاده کند؛ اما اگرشرکت در انتخابات تکلیف باشد، وجوب پیدا میکند؛ اما این که حق است یا تکلیف مسأله ای جدی است که علما باید با تحقیق و تبیین علمی پاسخ روشنی به آن بدهند.
آیت الله مصباح یزدی با اشاره به ضرورت وجود حکومت برای استیفای مصالح جامعه، ادامه داد: گاه خداوند حاکمی را تعیین میفرماید، همانگونه که ما اعتقاد داریم خداوند متعال برخی پیامبران مانند حضرت داوود و پیامبر اسلام (ص)، و نیز امامان معصوم (ع) را تعیین کرده و تبعیت از ایشان را بر مردم واجب کرده است. اما در غیر این موارد، چه باید کرد؟ تئوری ولایت فقیه میگوید: خداوند برای شرایط غیبت، اوصافی را تعیین کرده است که شخص متصف به آن شرایط باید حکومت را به دست بگیرد، که در واقع تعیین نوعی است و نه تعیین شخصی.
وی ادامه داد: کسانی که ولایت فقیه را قبول ندارند، معتقدند خدا در این شرایط با مردم قهر کرده و آنها را به خودشان واگذاشته است! ولی حکمت الهی در آفرینش انسان و برقراری نظام عالم، نشان میدهد که خداوند قهر نمیکند، و مردم را به خودشان وانگذاشته است؛ بلکه روشی جایگزین را برای تعیین حاکم تعیین کرده است؛ به عبارت بهتر، خداوند در زمانی که دسترسی به معصوم نیست، شبیه ترین افراد به معصوم را به عنوان ولی و حاکم قرار داده است.
وی با اشاره به این که یکی از ادله ولایت فقیه گفت: از طرفی حکومت لازم است و علم داریم که خداوند راضی نیست قانون اسلام روی زمین بماند، و از سوی دیگر، شخص ایدهآل (معصوم ) در دسترس نیست؛ بنابراین عقل حکم میکند که باید به شبیه ترین افراد به گزینة ایدهآل مراجعه کرد.
عضو جامعه مدرسین با اشاره به راههای ممکن برای تشخیص ویژگیهای لازم برای حاکم، مراجعه به روایات مربوط را یکی از این راهها دانست، و ضمن اشاره به اشکالات و پاسخهای مربوط، آن را مخالف سبک و روش اصولیون دانست که بیشترین تکیه را بر ادله عقلی دارند.
وی روش دیگر را تحلیل عقلی مسأله حکومت و اهداف حکومت در اسلام دانست، تا از این طریق شرایط حاکمی که بتواند این اهداف را بهتر برآورده کند، شناخته شود؛ و ادامه داد: در این زمینه هم مانند همه امور عقلایی باید به متخصص و خبره در این زمینه رجوع کرد تا بهترین فرد – یعنی اصلح – را شناسایی و معرفی کنند.
وی با اشاره به ملاکی که باید برای اصلح در نظر گرفت، ادامه داد: طبیعی است که ملاک اصلح برای هر کسی میتواند متفاوت باشد؛ کسی که بیمار باشد، اصلح را کسی میداند که بهتر به وضع درمان برسد، و کسی که دغدغه امور نظامی را دارد اصلح را فردی میداند که امور نظامی را سروسامان بهتری بدهد.
این متفکر و فیلسوف اسلامی ادامه داد: مهم ترین هدف حکومت از نگاه عقلا (و حتی بدبینترین فیلسوفان اجتماعی)، تأمین نظم داخلی و امنیت خارجی است؛ لذا حاکم باید قدرتی باشد که از وی حساب ببرند. البته امروزه بهداشت و تأمین رفاه را هم جزء اهداف حکومت میدانند؛ که همه آنها به این نکته برمیگردد که هدف از حکومت این است که مردم بتوانند در این دنیا راحت زندگی کنند و پیشرفت کنند.
آیت الله مصباح با اشاره به نگاه دین به زندگی دنیا که آن را صرفاً مقدمه زندگی حقیقی ابدی میداند، افزود: هدف دین از حکومت، علاوه بر امنیت و رفاه مادی، تأمین رشد معنوی انسانها درسایه ارتباط با خداست، و به همین دلیل، حاکم اصلح کسی است که دین شناس باشد، تا بتواند علاوه بر امنیت مالی، جانی و رفاه مردم، امکان رشد الهی آنها را فراهم کند.
به گزارش انتخاب، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ضمن تأکید بر مشکل یافتن فردی که در همه این امور تخصصی بهترین و سرآمد دیگران باشد، لزوم اولویتبندی شرایط حاکم را یادآور شد و ادامه داد: چند شرط اساسی باید در حاکم وجود داشته باشد که نبود آن ها سبب ایجاد خلأ اساسی در ارکان و اهداف حکومت میشود، و آنها عبارتاند از: دینشناسی، مدیریت، و دشمن شناسی؛ و بدون یکی از این سه شرط اساسی، حکومت به اهداف اصلی مورد نظر اسلام نمیرسد.
مصباح یزدی ادامه داد: بودهاند فقیهانی که در فقه بسیار متبحر بودهاند، اما به خاطر عدم شناخت جامعه و دشمن و ساده لوحی، به وسیلهای در دست دشمنان اسلام تبدیل شدند. پس این سه ملاک یعنی شناخت دین، مدیریت، و شناخت دشمن، مهم ترین ملاک ها برای فرد اصلح در نظام اسلامی است.
نظر شما