شاهی که مجددا عظمت ایران را احیا کرد
یک پژوهشگر گفت: شاه اسماعیل با شجاعت خود سلسلهای را تاسیس کرد که مدتها در برابر بزرگترین دشمنان آن زمان، مقاومت و شکستهای سنگینی را بر آنها وارد آورد.
به گزارش صدای ایران، کوروش صالحی در گفتوگو با خبرنگار ایسنا، به مناسبت سالروز درگذشت شاه اسماعیل صفوی ضمن بیان این مطلب، اظهار کرد: شاه اسماعیل با پشتوانه فرقهای خود توانست کشوری را که تقریبا دیر زمانی از محو کامل آن از صفحه جغرافیای سیاسی دنیای آن دوران میگذشت، دوباره احیا کرده و آن را به صحنه سیاست باز گرداند.
وی افزود: نگاههای ما به تاریخ همواره با حب و بغض همراه بوده و هیچگاه در تاریخ نگاه نقادانه وجود نداشته و متاسفانه نکات مثبت و منفی رویدادها و دورههای تاریخی، با دیدی انتقادی مورد بررسی قرار نگرفته اما در مقابل به دوره صفویه با دید حب و بغض نگریسته شده است.
وی افزود: صفویه با همه معایبی که داشت اما از بُعد ملی به صورتهای مختلف دارای اهمیت است، در دوره صفویه پس از قرنها، حاکمیت ملی را تجربه میکنیم در واقع با سقوط ساسانیان و حضور مسلمانان برای قرنها، حاکمیت ملی از ایرانیان سلب شد و اگر حکومتهایی روی کار آمدند یا وابسته به خلیفه بودند یا بر بخش کوچکی از ایران حاکمیت خود را اعمال میکردند.
این نویسنده خاطر نشان کرد: با روی کارآمدن صفویه وضع تغییر کرد و برای نخستین بار ایران از زیر بار خلیفه شانه خالی کرد و با عثمانیها که ادعای خلیفهگری تازه مسلمانان را داشتند در رویارویی، نافرمانی و ستیز در آمدند و زیر بار قیمومیت دستگاه خلافت نرفتند به همین دلیل میتوان از یک هویت سیاسی تازه که دارای ریشهای کهن بود، صحبت کرد.
صالحی در خصوص هویت ملی دوره صفویه که شکل مستقلی پیدا میکند، عنوان کرد: در واقع خواسته یا ناخواسته صفویها دست به یک ملتسازی زدند، ملت و حکومتی که به لحاط رفتاری و سیاستهای خارجی و داخلی بسیار به ساسانیان نزدیک است.
وی گفت: پیش از دوره صفویه امت واحد شکل گرفته و مفهوم ملت در سایه امت واحد گم شده بود و حتی کوششهای نهضت شعوبیه برای بازسازی مفهوم ملت و ملیت چندان گسترش نیافت و شعوبیانی مانند فردوسی پس از رنج و دشواریهای بسیار از خانه و کاشانه خود متواری شدند و متقیان اجازه دفن در آرامگاه مسلمانان را به آنها ندادند.
مدیر مسئول انتشارات ایران آزاد با بیان اینکه تسلط گفتمان امت واحد در برابر ملت ایران بود و تمامی کوششهای نازک اندیشان ایرانی در نهضت شعوبیه به نتیجه دلخواه نرسید و فقط در سطح نخبگان باقی ماند، تصریح کرد: دوره صفویه خواسته یا ناخواسته دست به امت زدایی و ملت سازی زد و این شاید یکی از مهمترین کارکردهای صفویه بوده است.
این پژوهشگر اظهار کرد: مذهب تشیع توسط شاه اسماعیل صفوی رسمیت و به کمک شمشیرش گسترش یافت، اگر به صورت سیاه و سفید به تاریخ نگاه نکنیم این حرکت شاه اسماعیل در ملتسازی جدید ایران نقش موثری را ایفا کرد.
وی افزود:آنچه به شاه اسماعیل رسیده یک تشیع ایرانی بود که بخش بزرگی از آن توسط تئوریسینهای شعوبی تئوریزه شده و صفویها برای فربه کردن آن دست یاری به سوی بخشی از مردان دینی لبنان دراز کردند و این اشتباه آنها بود.
صالحی تصریح کرد: تشیع شعوبی کاملا یک فرقه عقلگرا و معترض بود که به واسطه تمایل نخبگان، به میزان قابل توجهی از خرافات به دور مانده و از این رو میتوانست میراث خوبی برای شاه اسماعیل باشد تا با استفاده از آن اهداف و اغراض سیاسی خود را دنبال کند.
وی در خصوص اینکه اگر به صورت ارزشی به شاه اسماعیل نگاه کنیم، او و شاه عباس بزرگ را باید بخشی از نوابغ سیاسی در همه اعصار تاریخ ایران به شمار آورد؛ گفت: برخورد شاه اسماعیل با مخالفان بسیار شدید بود او بدون ذرهای رحم مخالفانش را از دم تیغ گذراند و شاید به این دلیل بود که امت سنی را در یک دوره کوتاه به ملتی با مذهب شیعه تبدیل کرد.
مدیر مسئول انتشارات ایران آزاد اظهار کرد: شاه اسماعیل با روحیهای که داشت، در هیچ جنگی شکست نخورد جز جنگ چالدران، که علت آن هم استدلال اشتباه در عدم استفاده از سلاح گرم بود اما با این وجود سربازانش تا پای جان ایستادگی کردند.
وی عنوان کرد: در واقع شاه اسماعیل و سربازانش از تسلط عثمانیها جلوگیری کردند و نقشههای عثمانی را برای تجدید خلافت اسلامی بر آب دادند، در واقع هنگامی که عثمانیها پیروزیهای بزرگی را در اروپا به دست آوردند، شاه اسماعیل آنها را در شرق متوقف کرده بود.
این نویسنده تصریح کرد: صفویه و ساسانیان شباهتهای ساختاری بسیاری دارند به همین منظور، پروژه ملت سازی صفویها به سرانجام رسید و پس از قرنها شاهد رستاخیز ایرانشهر هستیم و در مبانی قدرت ساسانی چند عامل نقش مهمی دارند که یکی از این عوامل مذهب است.
وی افزود: مفهوم محدوده جغرافیایی ایران که ساسانیان آن را ایرانشهر مینامیدند این مفهوم و این جغرافیا توسط بخش بزرگی از شعوبیها و نخبههای ایرانی، پاسداری شد و جالب این است که صفویها این مفهوم را درک و برای پاسداری از آن میجنگیدند.
صالحی عنوان کرد: شاه اسماعیل، شاهان پراکنده در ایران را زیر پرچم خود در آورد و در نخستین اقدام مرزهای قدیم ایران را دوباره احیا کرد اگر شاه اسماعیل فقط شاهنامه فردوسی را دیده و خوانده باشد حس توسعه طلبی ارضی او و رساندن ایران به جغرافیای شاهنامه کفایت میکند تا یک پارچگی ایران را در نخستین قدم دنبال کند.
وی خاطر نشان کرد: موضوع شیعه و سنی تاثیر بسیار منفی بر روی زبان پارسی به همراه داشت و محدوده جغرافیایی آن را تحت الشعاع قرار داد و سبب شد تا خارج از مرزهای جغرافیایی صفویه، پس زده شود اما از سوی دیگر زبان، توده بزرگ ملت تحت فرمان صفویها به شمار آمد و کتابها و دیوانهای اشعاری به آن نوشته شد، اما با این وجود این حرکات در راستای تقویت و گسترش زبان پارسی نبود.
صالحی در خصوص اینکه فرهنگ ملی اگرچه به مفهوم امروزی آن چیز شناخته شدهای نبود اما هنگام برابر شدن نوروز با روز عاشورا، صبح آن عید و بعد از ظهر آن عزاداری اعلام میشود، اظهار کرد: این موضوع به ما نشان میدهد که در این دوره همان قدر که مذهب تاثیرگذار بوده، فرهنگ ملی هم مورد توجه قرار گرفته است.