احمدینژاد چه رؤیایی در سر دارد؟
صدای ایران- پرویز امینی تحلیلگر مسائل سیاسی طی یادداشتی در صفحه تلگرامی خود پیرامون اهداف ثبت نام انتخاباتی محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور دولت نهم و دهم نوشت:
احمدینژاد چه رؤیایی در سر دارد؟
برای پاسخ به این پرسش ناگزیر به بیان سه مقدمه هستیم:
اول: حیات سیاسی اجتماعی احمدیانژاد به ادواری قابل تقسیم است:
دوره ماقبل ۸۴ که در سطح یک بازیگر میانی سیاسی درون ساخت قدرت مثل فرمانداری و استانداری و نیز عضویت در چند مجموعه سیاسی مثل جامعه اسلامی مهندسین و ایثارگران فعالیت دارد.
دوره پسا ۸۴ که وی در عالیترین سطوح حاکمیتی و سیاسی فعالیت دارد و قطبی قدرتمند در برابر قویترین بازیگران سیاسی، نظیر هاشمی است.
دوره پسا ۸۸ که احمدینژاد در حال فاصلهگذاری با حاکمیت و نیز تخلیه پایگاه ایدئولوژیک خود است و توأمان با سپری شدن دوره هشت ساله و ظهور نارضایتیهای اجتماعی گسترده نسبت به او، وضعیت رو به افولی را نیز تجربه میکند. بطوریکه عامل اصلی بازسازی اجتماعی هاشمی به عنوان ضداحمدینژادترین نماد کشور میشود و هاشمی بعد از بیست سال «طرد اجتماعی» از سال ۷۲ تا ۹۲، میتواند بازگشت مثبت به جامعه کند که تحت عنوان معجزه احمدینژاد باید از آن یاد کرد.
این وضعیت نارضایتی اجتماعی از احمدینژاد، وی را به مهمترین نماد وضع موجود بدل کرد و همین مسئله، ظرفیت مهمی در اختیار روحانی به عنوان پذیرفتهترین چهره تغییر وضع موجود برای پیروزی انتخابات، در کنار ناتوانی رقبای روحانی در سیاستورزی قرار داد.
احمدینژاد با هدف بازگشت به سطح سابق سیاسی، دوره بازسازی خود را در پسا ۹۲ آغاز کرد. این بازسازی در سه سطح انجام میشد. سطح اول حاکمیت، سطح دوم بدنه ایدئولوژیک اجتماعی و سطح سوم در پایگاه اجتماعی که با گفتمان عدالت قابل فراخوان شدن بودند. یعنی طبقات ضعیف از نظر اقتصادی و در حاشیه از نظر جغرافیایی و سیاسی.
احمدینژاد در دوره بازسازی در سطح سوم، به دلیل رویکرد ضد عدالت دولت یازدهم و گسست آن به لحاظ نمادی و عاطفی با این بدنه اجتماعی و موقعیت بالفعل احمدینژاد در این طبقه بزرگ اجتماعی، توانست در بخش بزرگی از آنها بازسازی شود اما در سطح بدنه ایدئولوژیک این موفقیت در سطح تودهای محدود شد و وی هرگز نتوانست فضای بزرگی از این بدنه را با خود همراه کند بطوریکه در دفاع از وی و در مقابله با رقبای او به میدان بیایند.
کنشهای دوره جدید او نیز نشان میدهد که بازسازی خود در حاکمیت را نیز ناموفق و شکست خورده میداند و بنابراین انگیزه و عزمی برای بازی در قاعده و میدان بازی تعریف شده حاکمیت ندارد و حتی تمایل به تقابل با آن دارد.
درواقع احمدینژاد در دوره «پایان بازسازی» است و نمیتوان دیگر کنشها و مناسبات وی را در چارچوب بازسازی فهمید. اعلام کاندیداتوری بقایی و بعد به صحنه آوردن مشایی و نیز پررنگ کردن ادبیات ایرانگرایی و کورشگرایی و... و سپس کاندیداتوری خود بر خلاف گفتههای پیشین، همگی نشانههای تازه از میدان جدید و فارغ از ملاحظات حاکمیت برای احمدینژاد در سپهر کنونی سیاست ایران است.
دوم: بنظرم کلید بسیاری از رفتارها و کنشهای احمدینژاد که بعضا پارادوکسیکال و نامتعارف و حتی هنجارشکن نیز هست، یک ویژگی شخصیتی او یعنی «اعتمادبنفس فوق متعارف» وی است. به همین جهت ادعای مدیریت جهان از سوی او را نباید شعار تلقی کرد درحالیکه او واقعا به چنین توانایی در خود باور دارد. پیروزیهای نامتعارف او بر هاشمی در ۸۴ و نیز همه جریان مقابل از خاتمی تا هاشمی تا موسوی و... در ۸۸ و حضور پر بازخورد و پربسامد او در فضای جهانی و مسائلی از این دست، بر اعتمادبنفس او افزود و هرگونه امر ناممکن را برای او در صحنه سیاست بیمعنا کرد.
بنابراین اعتمادبنفس افراطی امر نامتعارف بیمعناست و بازی در چارچوبهای تعریف شده از سوی حاکمیت نیز بیمعناست. درواقع در هر مرحلهای، این احمدینژاد و خواستههای اوست که چارچوبها را تعریف میکند و او در قاعدهای که دلخواهش نباشد، محدود نخواهد شد.
سوم: چرخش معرفتی احمدینژاد در این سالها که بیش از همه به نظرم تحت تأثیر وقایع و اتفاقات دوران ریاست جمهوری او از سال ۸۴ تا ۹۲ شکل گرفته است. تقابل او با مراجع و روحانیون طراز اول از جوادی آملی تا مصباح، مسئله معاون اولی مشایی، مسئله وزارت اطلاعات مصلحی و مسئله یکشنبه مجلس و نمایش فیلم مرتضوی و فاضل لاریجانی و مسائلی از این دست و نتایج آن، تأثیر عمیقی بر فهم او از جمهوری اسلامی گذاشت و احمدینژاد را کمکم به لحاظ معرفتی مستعد کرد تئوریها و آرایی را پذیرا شود که آن اتفاقها را به نفع او تفسیر و تحلیل کند.
بنده البته به درخواست خود احمدینژاد در دو سال گذشته با وی ملاقاتی داشتم که عمده بحثها حول و حوش علوم انسانی بود و بنده را که کم و بیش با این بحثها آشنا هستم، به این جمعبندی رساند که احمدینژاد با تعریف پذیرفته شده و متعارف جمهوری اسلامی، بطور مبنایی دچار مسئله و چالش است و تنگنای شرایط اجازه ظهور کامل و شفاف آن را نمی دهد.
نظر شما