جزئیات وقوع اسیدپاشی در جنوب تهران
پسر جوان که چند ماه قبل هدف اسیدپاشی یکی از بچه محلهایش قرار گرفته است با حضور در دادسرای جنایی تهران جزئیات ماجرا را تشریح کرد.
به گزارش صدای ایران به نقل از روزنامه «ایران»، رسیدگی به این پرونده از ۵ شهریور سال گذشته و به دنبال تماس مأموران مستقر در بیمارستان سوانح و سوختگی شهید مطهری تهران، با پلیس و بازپرس کشیک دادسرای جنایی آغاز شد.
در بررسیهای مقدماتی کارآگاهان اداره شانزدهم پلیس آگاهی پایتخت و بازپرس مرادی مشخص شد پسر ۳۱ سالهای به نام «بهرام» و دوستش میثم در یکی از بوستانهای جنوب تهران از سوی مرد ۴۲ سالهای به نام مجید هدف اسیدپاشی قرار گرفتهاند. تجسس برای دستگیری مجید آغاز شده بود که دو روز بعد از این حادثه متهم خود را به پلیس معرفی کرد.
او که دستهایش سوخته بود در رابطه با اسیدپاشی ادعای عجیبی مطرح کرد و گفت: «تعمیرکار خودرو هستم و محل کارم نیز نزدیک پارک قرار دارد. در تعمیرگاه مشغول کار بودم که بهرام بههمراه چند نفر که همگی چاقو داشتند، وارد مغازهام شده و مرا دوره کردند. ناگهان یکی از آنها چیزی را به طرف ماشین پاشید که بدن من هم سوخت. بعد هم به مغازه کناری فرار کردم. بهرام یکی از خلافکارهای منطقه است و از من حق حساب میگرفت؛ سال گذشته او به قصد زهرچشم گرفتن از من، شیشه خانهام را شکسته بود که از او شکایت کرده بودم. او هم از من کینه به دل گرفته بود و به محل کارم میآمد و سر و صدا و مزاحمت ایجاد میکرد.»
در حالی که متهم چنین ادعایی داشت، تحقیقات در این خصوص ادامه یافت. در ادامه بررسیها وکیل متهم، خواستار آزادی موکلش با وثیقه شد. در همین هنگام بازپرس جنایی از شاکی پرونده خواست تا نظریه پزشکی قانونی درخصوص سوختگی را ارائه دهد تا در رابطه با آزادی یا تمدید مدت بازداشت متهم تصمیم بگیرد.
قربانی اسیدپاشی، پسر جوانی که تاکنون سه عمل جراحی صورت انجام داده و به سختی حرف میزد، به روزنامه «ایران» گفت: به خاطر حادثهای که برایم رخ داده دیگر از خانه خارج نشدهام و فقط برای رفتن به بیمارستان، تحت شرایطی خاص از خانه بیرون میآیم.»
او در ادامه اظهار کرد: «در تولیدی کفش کار میکردم، حدود سه سال قبل با مادرم مغازه لباس عروس زدیم. کسبوکارمان خوب بود و به غیر از مشکلات معمول روزانه مشکلی نداشتیم تا اینکه این حادثه تلخ رخ داد.»
او ادامه داد: «مجید - متهم - را سالهاست که میشناسم و با هم رفت و آمد خانوادگی داشتیم. چند سال قبل با شخصی درگیر شدم. علت درگیریمان اختلاف شخصی بود و مجید خودش را به میان دعوا انداخت و من به او یک سیلی زدم. سیلی که به او زدم کینهای شد برای مجید تا از من انتقام بگیرد. این ماجرا گذشت و چند روز بعد، برادر مجید که یکی از خلافکاران در ژاپن است با اسلحه به سراغم آمد تا انتقام برادرش را بگیرد. آن روز با وساطت دیگران و صحبت، برادر مجید بیخیال شد و رفت. بعد از آن ماجرا دیگر از مجید و برادرش خبری نشد تا اینکه اسیدپاشی رخ داد.»
بهرام گفت: «با گذشت حدود دو سال از آن ماجرا - ۵ شهریور سال ۹۵ - میثم که از دوستانم است با من تماس گرفت. بعد هم به پارک بازیافت در محله علیآباد رفتم تا او را ببینم. درحال صحبت باهم بودیم که ناگهان مجید با یک قوطی در دست و یک قمه به سراغمان آمد. مجید با عصبانیت به من گفت: «با من دعوا داری؟» درحالی که خیلی تعجب کرده بودم، پرسیدم: «نه، چطور مگه؟» مجید ظرفی را که در دست داشت نشانم داد و گفت: «اسید بپاشم؟» هنوز حرفش تمام نشده بود که دو مرتبه اسید روی من ریخت. دفعه اولی که اسید را پاشید، روی زمین نشستم و او باقی آن را روی سرم ریخت، استخوان سرم بر اثر ریختن اسید سوخته است. بعد از اینکه اسید روی من ریخته شد، بیهوش شدم و طبق گفته شاهدان بعد از بیهوشی، مجید دو مرتبه با قمه به دست من ضربه زده است، در این میان دوستم میثم نیز آسیب دیده است.»
او ادامه داد: «بعد از اسیدپاشی، بیهوش شدم و توسط افرادی که در پارک بودند به بیمارستان منتقل شدم. در این ماجرا من دچار ۴۲ درصد و میثم ۸ درصد سوختگی شدیم. ۵۸ روز در بیمارستان بستری بودم اما با ترخیص از بیمارستان درمان متوقف نشد. هر دو هفته یکبار به بیمارستان میرفتم و تا به حال ۹ عمل برای چشمهایم و ۳۰ عمل برای قسمتهای دیگر داشتهام. چشم چپم کور شده و بینایی چشم راست هم تعریفی ندارد. صورتم، سرم، گردنم، سینه، پاهایم ... بهشدت دچار سوختگی شده است. متهم وکیل گرفته است و میخواهد با سند آزاد شود. مجید چندین نفر را بهعنوان شاهد معرفی کرده است اما هیچ کدامشان حاضر نشدهاند و از طرفی مدعی هستند که ظرف اسید را چند روز قبل در دست مجید دیده بودند و تصور میکردند که مشروبات الکلی است.»
او ادامه داد: «قاضی پرونده نیز میگوید نظریه پزشکی قانونی نیاز است تا در رابطه با آزادی متهم تصمیمگیری شود. اما پزشکی قانونی میگوید که بیمارستان باید طول درمان بدهد و بیمارستان هم میگوید تحت درمان هستی و درمانت مدت زیادی طول میکشد و برای همین نمیتوانیم طول درمان را اعلام کنیم. مشکل دیگری که دارم هزینههای درمان است. تا به حال بیش از ۳۰۰ میلیون تومان هزینه درمان کردهام و دکترها گفتهاند حدود ۸۰۰ میلیون تومان دیگر هم هزینه دارم. البته این هزینه تقریبی بوده و ممکن است بیشتر هم بشود، چون عملها در ایران انجام نمیشود و حتماً باید به خارج از کشور بروم. تا امروز تمام این هزینهها را خودم پرداخت کردهام ولی دیگر پولی ندارم و از مردم و دولت تقاضا دارم که کمکم کنند. هیچ کدام از عملها و داروهای مربوط به اسیدپاشی هم بیمه نیست و همه را باید آزاد پرداخت کنم.»