قاره سبز در تنگنای تهدیدها
این روزها، اروپا شصتمین سالگرد امضای معاهده تأسیسی جامعه اروپایی، موسوم به پیمان رم – 1957 را جشن میگیرد. معاهدهای که بهعنوان قانون اساسی جامعه اروپایی، به امضای شش کشور مؤسس رسید و اینک با گذشت شصت سال به بزرگترین مجموعه همگرای اقتصادی جهان تبدیل شده است.
صدای ایران- گسترش کمی و کیفی این مجموعه به 28 کشور و برقراری بازار واحد اروپایی با آزادی تحرک نیروی کار، کالا، سرمایه و خدمات و حذف مرزهای فیزیکی و گردش پول واحد اروپایی (یورو) در اکثر کشورهای عضو و لغو مقررات روادید در تعدادی از این کشورها، همراه با مجموعه وسیعی از قوانین پایه و سیاستهای مشترک در زمینههای متعدد و متنوع از کشاورزی گرفته تا گمرکات و تجارت و سیاست و امنیت؛ اتحادیه اروپایی را به مهمترین و احتمالاً موفقترین الگوی همگرایی درجهان بدل نموده است. باوجود همه موفقیتها و پیشرفتها، اتحادیه اروپا این روزها با چالشهای متعددی روبهروست و از دشواریها و بحرانهای مختلفی رنج میبرد که در صدر آنها ناامنی و احساس عدم امنیت شهروندان در امنترین و شکوفاترین سازمان همبسته جهانی قرار دارد.
جامعه اروپایی، که در پس دو جنگ عظیم و از خاکستر ویرانیهای آن سر برافراشت، گرچه در جلوگیری از وقوع دوباره جنگی جهانگیر و ویرانگر توفیق یافت، اما نتوانسته است تاکنون نقش شایستهای در استقرار صلح و ثبات در سطح جهان و حوزهها و مناطق پیرامون اروپا، ایفا کند. امنیت؛ مقوله یکپارچهای است و نمیتوان به بهای نا امنی در دیگر کشورها و سایر مناطق به امنیت در درون رسید. اتحادیه اروپا زمانی به امنیت واقعی دست مییابد که بتواند به مبارزه ریشهای با منابع تهدید و وحشت، نه فقط در قلمرو خود که در سطح جهان، بپردازد.
بستن مرزها و کشیدن دیوارها و برقراری موانع فیزیکی، راه علاج رسیدن به جامعهای مرفه و خوشبخت نیست. به دیگر سخن، رفاه و توسعه نیز مقولهای به هم پیوسته و یکپارچه است و نمیتوان به بهای فقر دیگران و چشمپوشی نسبت به فلاکت همسایگان، انتظار رفاه دائمی و کامیابی همیشگی را داشت. اتحادیه اروپا زمانی میتواند به توسعه و سعادت واقعی برای شهروندانش دست یابد که بهجای ساختن کاخ شیشهای و کشیدن دیوار و مرزبندی با دیگر مناطق پیرامونی؛ پلی میان جوامع انسانی برقرار سازد.
در قرن بیست و یکم، ماهیت تهدیدات و چالشها دگرگون شده و ما با انقلابی در مفاهیم سنتی مواجه هستیم. لذا باید متناسب با این تغییر و تحولات شیوههای مقابله با چالشها و تهدیدات را نیز تغییر داد. دو تهدید عمده فراروی اروپا یکی از درون و دیگری از بیرون مرزهای جغرافیایی آن است: تهدید از درون، ناشی از رشد گرایشهای اروپا گریز و جریانات راست افراطی و بیگانه ستیز است که وحدت و یکپارچگی آن را تهدید میکند. و تهدید از بیرون، محصول سیاستهای نابخردانه و عملکرد مداخله جویانه برخی کشورهای اروپایی و شرکای غربی و منطقهای آن در حوزه غرب آسیا است. برخورد دوگانه و تبعیضآمیز با مقوله تروریسم و تقسیم تروریستها به خوب و بد، امروز آثار مخرب خود را در قلب اروپا و پایتخت کشورهای اروپایی عیان ساخته و تروریسم خوب دیروز، به تهدید جدی امنیتی امروز تبدیل شده است.
در آستانه ورود به هفتمین دهه حیات خود، اروپای امروز بیش از هر زمان دیگری به تأمل و بازاندیشی و بازتعریف سیاستها و رویکردهای خود در قبال اساسیترین موضوعات و چالشها و البته دوستان و شرکای خود نیازمند است. اروپای امروز، با همه پیشرفتها و توفیقاتش در عرصه همگرایی تجاری و اقتصادی و صنعتی و کشاورزی و فناوری، با چالشهای درونی از جمله بحران هویت (رشد مجدد ناسیونالیسم افراطی در مقابل اروپا گرایی)، بحران مشروعیت (رد آموزههای همگرایی و بازگشت به الگوهای سنتی حکومتداری مانند خروج انگلیس از اتحادیه)، بحران امنیت (رفلکس تروریسم و بازگشت جریانات تروریستی به داخل اروپا به مثابه یک بومرنگ)، بحران انسانی و اخلاقی (معضل هزاران پناهنده و آواره در درون اروپا و در مرزهای کشورهای اروپای شرقی و مرکزی) و چالشهای ناشی از تغییر و تحولات در مناطق پیرامونی بخصوص در منطقه غرب آسیا (بحران سوریه، یمن و...) مواجه است.
به گزارش ایران، پیچیدگی و دشواری شرایط اتحادیه اروپا به حدی است که برخی دوستان و شرکای سنتی آن نیز زبان به تهدید میگشایند و برای آن خط و نشان میکشند و رهبران اروپایی را به فاشیسم و نازیسم متهم میکنند و شهروندان اروپایی را به قیام علیه دولتهایشان فرا میخوانند.
اروپا برای مقابله با چالشها و بحرانهای پیش رو بخصوص چالشها و معضلات درونی خود، نیازمند آن است که صرفاً به پاسخهای کوتاه و مقطعی و راه حلهای ساده اکتفا نکند و برای حل ریشهای مشکلات و چالشهای عمیق فراروی خود، خوب بیندیشد و ایدهها و ابتکارات تازهای ارائه نماید. با ارائه نسخه های قدیمی نمیتوان به درمان بیماری فراگیر و اپیدمیک هزاره سوم رفت. اروپا برای مقابله با تهدیدات امنیتی فراروی خود بخصوص تهدیدات تروریستی باید در نگرش خود نسبت به این مقوله بازنگری کند و امنیت را مقولهای یکپارچه در نظر گیرد و از تقسیم و تفکیک تروریسم به خوب و بد اجتناب کند و دوستان واقعی خود و دشمنان حقیقی تروریستها را بدرستی شناسایی نماید. بازگشت به آموزههای ناسیونالیستی و شووینیستی، چاره کار و راه علاج بحران هویت و مشروعیت درکشورهای اروپایی نیست. بلکه باید در اندیشه توسعه متوازن، فراگیر و همه جانبه، نه فقط در قلمرو اروپا بلکه در حوزههای پیرامونی آن نیز بود. توسعه و رفاه به قیمت فقر و فلاکت و نیستی هرگز بهدست نمیآید و قابل دوام و پایدار نیست.
نظر شما