میانجی گری پوتین بین ایران و اسراییل!
به گزارش صدای ایران به نقل از شفقنا، «جفری آرونسون» در یادداشتی در وبسایت انگلیسی «الجزیره» نوشت:
در کشاکش بازسازی یک «سوریهی جدید»، نشانههای فراوانی در کار است که خبر از ورود جنگ سوریه به مرحلهای نو و خوشخیمتر میدهد.
با این حال، در اطراف «القنیطره» که تنها ۶۰ کیلومتر با جنوب دمشق فاصله دارد، و خصوصا در محدودهی مرز «جولان»، طرفهای درگیر جنگ مشغول افزایش تلاشهای خود برای کسب کنترل بر آیندهی منطقه و بر سر میز مذاکره هستند.
هیچ تصادفی نیست که در این مدت، یکی از آرامترین و آبادترین جبهههای جنگ همین منطقهای بوده است که از «شعبا» تا «یرموک» در مجاورت با فلات تحت اشغال اسراییل قرار دارد.
حضور مسلط اسراییل در منطقهای که ربط چندانی به منافع طرفهای اصلی جنگ نداشته است، فتیلهی جنگ را در این منطقه پایین کشیده است.
رژیم سوریه، همراه با متحدان منطقهایاش و روسیه در یک سمت، و گروههای گونهگون اپوزوسیون در سمت دیگر، بیش از آنکه مایل به جنگ با اسراییل باشند مشتاق به جنگ با یکدیگر بودهاند.
مرز آتشبسی که در سال ۱۹۷۴ بین اسراییل و سوریه برقرار شد، حتی بدون ناظران سازمان ملل در سمت سوری، در بین مرزهای خونین سوریه همچنان دستنخوردهترین باقی مانده است.
سفر یک روزهی «بنیامین نتانیاهو» به مسکو در روز ۹ مارس، آخرین دور از همکاریهای پیوستهی بین این دو کشور بود که از سپتامبر ۲۰۱۵ پایه گذاشته شد.
نشست دو طرف در فضایی بسیار مثبت برگزار شد. خبرگزاری رسمی روسیه «تاس» با شوق و ذوق نوشت: «نخستوزیر روسیه نقش روسیه در مبارزه با تروریسم اسلامی را تحسین کرد».
نتانیاهو با اشاره به ورود درگیریها به مرحلهی پایان جنگ، تحکیم مجدد پایهها برای «هماهنگی» عملیاتی و دیپلماتیک با ولادیمیر پوتین را دارای اهمیت فراوان میداند.
نتانیاهو، برخلاف دولت اوباما، هیچگاه بر این باور نبود که ورود روسیه به جنگ «محکوم به شکست» است.
چند روزی از بیانیهی سپتامبر ۲۰۱۵ نگذشته بود که نتانیاهو خودش را به مسکو رساند. او مشتاق به همکاری بود، چه در حوزهی عملیاتی بر فراز آسمانهای سوریه که نیروی هوایی اسراییل در آن از آزادی مطلق برای هرگونه اقدام برخوردار است، و چه در حوزهی دیپلماتیک برای حفظ پشتیبانی روسیه در قبال «قواعد صریح بازی» که در خدمت منافع اسراییل است و جلوگیری از اقدام هر بازیگری – خصوصا حزب الله، ایران، یا خود رژیم تضعیف شدهی سوریه – که بر خلاف آن منافع باشد.
نتانیاهو در آستانهی چهارمین سفر خود به کرملین طی دو سال و نیم گذشته، برنامهی اسراییل را همزمان با ورود سوریه به مراحل پایانی بحران خود اعلام کرد.
«یکی از مهمترین مسائلی که مورد بحث ما خواهد بود تلاش ایران برای دستیابی به یک توافق با سوریه است. ایران، با توافق سوریه یا بدون آن، به دنبال آن خواهد بود که یک حضور نظامی دائمی در سوریه برقرار کند، هم روی زمین و هم در سطح دریا.
در واقع، ایران در حال تلاش است که به آرامی جبههای را مقابل اسراییل در بلندیهای جولان بگشاید.
من مخالفت شدید خودم را نسبت به این طرح، و تصمیم احتمالی اسراییل برای آغاز حمله را، با پرزیدنت پوتین در میان خواهم گذاشت. امیدوارم بتوانیم برای جلوگیری حداکثری از درگیریهای احتمالی بین نیروهای روسی و اسراییلی به تفاهم لازم دست یابیم؛ همانطور که تاکنون توانستهایم از اینگونه درگیریها جلوگیری به عمل آوریم».
توجه به ترامپ
مسکو تنها مقصدی نبود که نتانیاهو برای بیرون کشیدن جولان از میدان بازی به آن سر زد. نتانیاهو در گفتگوهای پیشین خود، از دانلد ترامپ رییسجمهور آمریکا خواسته است الحاق بلندیهای جولان به اسراییل در سال ۱۹۸۱ را به رسمیت بشناسد.
و یک روز پیش از سفر نتانیاهو، درست در لحظهای که انتظارش میرفت، «نیکی هیلی» سفیر واشنگتن در سازمان ملل به توضیح نگرانیهای آمریکا در کشاکش مذاکرات پرداخت.
«الان این مسئله بیش از هر چیز به یک راه حل سیاسی مربوط میشود… و معنایش چیزی جز این نیست که سوریه دیگر نمیتواند پناهگاهی امن برای تروریستها باشد. باید خاطرجمع شویم که پای ایران و دستنشاندگانش را قطع خواهیم کرد. باید خاطرجمع شویم که، همزمان با پیشروی اوضاع، مرزها را برای متحدانمان هم امن میکنیم».
آنچه بیش از هرچیز برای اسراییل نامطلوب است پرداخت هزینه برای هرگونه راه حل دیپلماتیک در قبال جنگ است، خصوصا اگر راه حلی باشد که نقشی برای ایران یا حزبالله در هرکجای سوریه به رسمیت بشناسد، چه برسد به اینکه این نقش احتمالی در امتداد مرز جولان باشد.
همزمان با ورود سوریه به مراحل پایانی بحران خود، نتانیاهو از روسها انتظار دارد دست دشمنان اسراییل را کوتاه نگه دارد.
مخالفت روسیه و اسراییل با بیثباتسازی مرز جنوبی به اثبات رسیده است. اما این نیز واقعیتی است که حزبالله و ایرانیها ممکن است دستی در تعیین وضعیت سوریه پس از جنگ داشته باشند.
مرز جولان
مرز جولان همواره در ملاحظات روسیه و اسراییل اهمیتی گسترده داشته است.
با این حال، اسراییل به طرز موثری جلوی برخی تلاشها را گرفته است که در سالهای اخیر قصد ایجاد یک زیرساخت نظامی در منطقه را داشته است.
حزبالله، تمام اسراییل را در تیررس خود میبیند، چه جبههی جولان در سوریه را در اختیار داشته باشد چه نداشته باشد.
«حسن نصرالله» دبیر کل حزبالله هشدار داده است که تاسیسات انرژی هستهای در «دیمونا» و تاسیسات شیمیایی در «حیفا» در تیررس زرادخانهی این گروه قرار دارد.
با این وجود، از نگاه حزبالله گسترش «جبههی مقاومت» در شرق «شعبا» تا مرز اردن ارزش خاصی دارد؛ هم به عنوان یک منطقهی بازدارنده و هم به عنوان پایگاهی برای مقابله با اسراییل در جنگ آینده.
ایران هم دوست دارد [حتی اگر مستقیما اقدام به اعزام نیرو نکند]، دست کم، مخالفت اسراییل با آرایش نیروهای متحد با تهران در امتداد مرز را بیازماید.
هنوز چند روزی از نشست نتانیاهو-مسکو نگذشته بود، «حرکه النجباء»، که یک گروه شبه نظامی عراقی است و پیوندهای عملیاتی با حزبالله و ایران دارد، تاسیس «تیپ آزادسازی جولان» را اعلام کرد.
این گروه یکی از اولین گروههای شبه نظامی عراقی بود که به دستور ایران در سال ۲۰۱۳ به سوریه نیرو اعزام کرد. این نیرو را عموما در منطقهی حلب به کار گرفتهاند.
اعلام تشکیل این تیپ، سیگنال دیگری است که نشان میدهد ایران و متحدانش هر روز بیشتر از دیروز بر مقابله با دشمن در جنوب تمرکز دارند، اما همین اقدام هم مرحلهی اول از یک تلاش دو-مرحلهای است که هدفش گسترش «خط درگیری» با اسراییل از شرق «شعبا» تا رود «یرموک» است.
دمشق قدرت جلوگیری از این اقدام را ندارد. ایران، به نوبهی خود، هنوز مشغول به آزمایش آستانهی مخالفت اسراییل، یا عملی سازی چنین سیاستی، نشده است.
بلند کردن دو هندوانه با یک دست
روسیه پیوندهای عملیاتی مستحکمی با حزبالله و ایران برقرار کرده است، اما این پیوندها آنقدر ظرفیت ندارد که از یک استراتژی ستیزهجویانهی منطقهای در مقابل اسراییل، چه در جولان چه در دیگر نقاط، پشتیبانی کند.
نه مسکو، و نه حتی دمشق، علاقهای ندارند که دست متحدان جنگی خود را برای ایجاد یک زیرساخت نظامی در جولان باز بگذارند و بدین وسیله پای سوریه یا روسیه را بطور مستقل به جنگ با اسراییل باز کنند.
با این حال، تلاشهای نتانیاهو برای خرید تضمین بیقید و شرط روسیه و محدودسازی ایران و دستنشاندگانش، قطعا با شکست روبرو میشود.
حالا که طوفان جنگ در سوریه پایین میگیرد، روسیه هر روز بیش از پیش بر نقش خود در قامت یک میانجی بین دشمنان و متحدان پیشین پای میفشارد، نقشی که دلیل موجهی برای تاثیر ادامهدار این کشور در سوریه به دست میدهد.
با این حال، ایفای چنین نقشی مستلزم پرداخت یک هزینه خواهد بود. اگر پوتین تاکنون توانسته است تناقضهای سیاستی را مهار کند که هم در خدمت منافع اسراییل بوده است و هم در خدمت منافع دشمنان اسراییل، در مرحلهی بعدی جنگ شاید بلند کردن این دو هندوانه با یک دست اینقدر هم آسان نباشد.
نظر شما