توطئه استالین در ایران چه بود؟
تاریخ جنگ دوم جهانی و نقش ایران در پیروزی کشورهای متفقین در برابر متحدین به ویژه آلمان و پیامدهای آن برای ایرانیان همیشه مورد توجه کارشناسان بوده که بخش اصلی آن مربوط به اشغالگری شوروی، آمریکا و انگلیس می شود.
به گزارش ایرنا، ولادیمیر ساژین کارشناس ارشد مطالعات بین المللی و شرق شناس برجسته روسی نوشت که در اسناد رسمی علت ورود ارتش شوروی به خاک ایران چنین اعلام شده است: «برای تامین امنیت مرزها در برابر خرابکاران آلمانیِ تحت حمایت دولت ایران و برای جلوگیری از حمله های نیروهای ایرانی علیه مرزهای ما، دولت شوروی بر اساس فصل شش معاهده سال 1921 با ایران که دولت شوروی حق اعزام نیروهای نظامی را در صورت مورد تهدید قرار گرفتن دارد، تصمیم به اعزام نیروهای نظامی خود به خاک ایران گرفت».
در ادامه این مطلب که روز پنجشنبه در پایگاه رادیو روسی اسپوتنیک انتشار یافه، آمده است: نیروهای مسلح انگلستان نیز از سمت جنوب، وارد ایران شدند. بی شک ژوزف استالین رهبر اتحاد جماهیر شوروی در نظر داشت از وضعیت پیش آمده برای ایجاد یک پایگاه اجتماعی- سیاسی با هدف تقویت نفوذ در ایران و نخست در منطقه آذربایجان این کشور استفاده کند.
20 روز پس از ورود ارتش از سوی جمهوری آذربایجان شوروی، گروهی متشکل از 500 نفر نیز برای گسترش نفوذ از طریق تبلیغ و اشاعه فرهنگ، اقتصاد، و زندگی روزمره مردم شوروی و ... به ایران اعزام شدند.
در همین حال، کرملین اصرار داشت که «نه دولت شاه و نه بریتانیا نمی توانند اتحاد جماهیر شوروی را در رابطه با دخالت در امور داخلی ایران، متهم کنند.»
نویسنده ادامه می دهد: اما تقسیم ایران به مناطق نفوذ بریتانیا و اتحاد شوروی، باعث بوجود آمدن نظریه رویارویی شد. اکتبر سال 1941، با حمایت و تلاش های ماموران اعزامی از مسکو، حزب توده ایران تشکیل شد و در سال 1944 تعداد اعضای آن به 25 هزار نفر رسید که البته بیشترین فعالیت های حزبی و تبلیغاتی در استان های آذربایجان متمرکز شده بود.
اما پس از امضای معاهده تضمین تمامیت ارضی ایران بین اتحاد جماهیر شوروی، بریتانیا و ایران در 29 ژانویه 1942، مسکو بیشتر ماموران خود را فراخواند و البته این به دلیل تغییر «موقعیت» این کشور بود.
در سخت ترین دوره جنگ میهنی شوروی (مقاومت روسیه در جنگ دوم جهانی)، ایران از اهمیت ویژه ای برای مسکو برخوردار شد، زیرا راهی برای حمل تجهیزات نظامی از سوی غرب شد و مساله آذربایجان در جایگاه بعد قرار گرفت.
اوایل سال 1944 اوضاع تغییر کرد. اتحاد جماهیر شوروی به پیروزی های بزرگی مقابل آلمان دست یافت و اقتدار بین المللی مسکو بیشتر شد. همزمان ایران نیز شاهد ظهور جنبش های ملی بود و کرملین با ارزیابی موقعیت، بار دیگر ایران را در دستور کار قرار داد.
ژوئیه 1945 کرملین در تصمیمی سری و محرمانه، اقدام به ایجاد حرکت های تحت حمایت در آذربایجان و دیگر مناطق شمالی ایران کرد.
همزمان با کمک نیروهای امنیتی شوروی و افسران وابسته در نیروهای مسلح ایران، عملیات خلع سلاح واحدهای ارتش، ژاندارمری و همچنین خنثی کردن مخالفان این اقدام در استان های شمالی ایران انجام شد و اواسط دسامبرنیز آذربایجان ایران زیر کنترل حزب دموکرات قرار گرفت.
اما نیروهای آمریکایی اول ژانویه 1946 خاک ایران را ترک کردند. بریتانیا زمان خروج واحدهای نظامی خود را دوم مارس اعلام کرد و آخرین مهلت خروج نیروهای شوروی نیزهمین تاریخ پایان می یافت.
ساژین نوشته است: ولی مسکو به امید حفظ نفوذ خود در شمال ایران حتی با توسل به زور شتابی نداشت. بنابراین، اوایل ماه مارس 1946 با آماده باش نیروهای شوروی حرکت آنها به سوی تهران آغاز شد.
همزمان سرویس اطلاعاتی آمریکا به واشنگتن گزارش داد که «آماده سازی واحدهای ارتش شوروی برای انجام عملیات گسترده نظامی، لو رفته است».
این اقدام اتحاد جماهیر شوروی نه تنها با واکنش شدید ایران بلکه کشورهای غربی مواجه شد.
دولت ایران 18 مارس 1946 درخواست خروج فوری نیروهای شوروی را به شورای امنیت سازمان ملل تسلیم کرد، ولی هیچ رویارویی نظامی بین نیروهای دو کشور شکل نگرفت.
مسکو کاملا به این واقعیت واقف بود که وضعیت بوجود آمده، می تواند باعث بروز درگیری نظامی با ایالات متحده و بریتانیا شود.
مسکو عملا امکان فشار به ایران را از دست داد. موضع سخت کشورهای غربی و نگرش منفی افکار عمومی در جهان، کرملین را مجبور به سازش کرد.
مسکو 24 مارس ضمن اعلام توافق با تهران، اعلام کرد که نیروهای شوروی ظرف مدت 5 تا 6 هفته از خاک ایران خارج می شوند.
کارشناس روس ادامه داده است: برخی مورخان بر این باورند که اقدام شوروی در بازگرداندن نیروهای خود پاسخ به اولتیماتوم شفاهی هری ترومن رئیس جمهوری آمریکا به اتحاد جماهیر شوروی در 21 مارس بوده است.
بنا به نوشته های رسانه های آمریکایی، ترومن با احضار آندره گرومیکو سفیر شوروی در آمریکا گفت که «اگر ارتش سرخ ظرف 48 ساعت از خاک ایران خارج نشود، ایالات متحده بمب اتمی علیه شوروی استفاده خواهد کرد.»
آخرین سربازان شوروی 9 مه 1946 از خاک ایران خارج شد. وقوع این حوادث و رویدادها نشان داد، استالین در پیش بینی های خود نسبت به ایران و منطقه آذربایجان این کشور دچار اشتباه شد.
مدتی کوتاه پس از خروج شوروی، دولت ایران همه موافقت نامه های قبلی با مسکو را لغو کرد و 21 نوامبر 1946 نیز دستور استقرار واحدهای ارتش در تمامی استان ها ایران از جمله آذربایجان نیز صادر شد.
پیامدهای این اقدام شوروی از قالب روابط مسکو و تهران بسیار فراتر رفت و می توان آن را یکی ازعوامل آغاز «جنگ سرد» نامید. بی دلیل نیست که وینستون چرچیل نخست وزیر انگلیس پنجم مارس 1946 در بحبوحه «بحران ایران» نسبت به نشانه های «جنگ سرد»، هشدار داد.
ساژین کارشناس روس در پایان نوشته است: بنابراین اشتباه راهبردی استالین در ایران طی سال های 1945 و 1946، برای مدت زمان طولانی جهان را به یک رویارویی خطرناک فرو برد و هزینه های گزافی را به اتحاد جماهیر شوروی و کل بشریت تحمیل کرد.