شنبه ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 2024 April 27
کد خبر: ۱۳۹۸۲۵
تاریخ انتشار: ۲۶ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۱:۲۴
ترامپ دیگر یک پدیده تبلوریافته از حاشیه سیاست ورزی درآمریکا نیست. او این روزها به متن سیاست‌ در آمریکا تبدیل شده است. این شومن معروف آمریکایی هر چند در حضور رسانه‌ها فرمانی برای عدم ورد اتباع هفت کشور به آمریکا را صادر کرد، اما قضات آمریکا فرمان اجرایی رئیس‌جمهور را برخلاف قانون اساسی آمریکا دانستند و مانع اجرای آن شدند.

این نخستین شکست ترامپ در اجرای برنامه‌هایش درآمریکا بود اما احتمالا او در کشیدن دیوار حائل بین مرزهای آمریکا با مکزیک کوتاه نیاید، هرچند یقینا نمی‌تواند مکزیکی‌ها که سهم قابل توجهی در بازار کار آمریکا دارند را از این کشور اخراج کند. عدم توان ترامپ از اخراج اتباع سایر کشورها مانند اتباع مکزیک، دومین شکست ترامپ خواهد بود. سومین شکست ترامپ می‌تواند عدم اجرای دستور او در گشودن منابع غیرنفتی به علت مقاومت‌های مدنی مردم آمریکا باشد. در نتیجه ترامپ بدشانس‌ترین رئیس‌جمهور آمریکا خواهد بود که برای توجیه این مشکلات خود به خارج از آمریکا توجه دارد. او بارها در زمان مبارزه با کلینتون وعده پاره کردن برجام را داده بود که گویا از آن صرف نظر کرده است. ترامپ این روزها بر ایران متمرکز شده است و برخی بر این اعتقاد هستند که جمهوریخواهان به دنبال انتقام از ایران برای شکست در برجام با مهره ‌ترامپ هستند. برای بررسی ‌موارد فوق «آرمان» با «نعمت احمدی» حقوقدان، وکیل دادگستری و صاحبنظر در عرصه بین‌الملل، به گفت‌وگو پرداخته است که در ادامه می‌خوانید.

ساختار قدرت درآمریکا یکی از پیچیده‌ترین ساختارهای حقوقی و سیاسی در جهان است. چگونه در این ساختار شخصیتی مانند ترامپ قدرت ظهور پیدا می‌کند؟

ساختار سیاسی آمریکا از نظر ترکیب‌بندی مراجع قدرت و تصمیم‌گیری، بر خلاف بسیاری از کشورها تعریف خاص خود را دارد. کنگره در آمریکا متشکل از سنا و مجلس نمایندگان است. روسای جمهور، قوه قضائیه و مقننه، ارکان اصلی قدرت در آمریکا را در اختیاردارند البته در کنار هر کدام از این قوا، نهادهای مستقل و آشکار و پنهانی وجود دارد که سهم بسزایی در آینده قدرت درآمریکا دارند، در نتیجه به راحتی نمی‌توان ساختار قدرت و حتی تصمیم‌گیری در ایالات متحده را تغییر داد. اگر ۸ سالی که اوباما در راس هرم قدرت در آمریکا قرار داشت را بررسی کنیم، متوجه می‌شویم که با وجود تلاش‌های زیاد، اوباما نتوانست حتی یکی از قضات دیوان عالی این کشور را تغییر دهد.

 در حال حاضر چهار قاضی دموکرات و چهار قاضی جمهوریخواه در دیوان عالی آمریکا حضور دارند اما به دلایلی، رئیس‌جمهور فعلی آمریکا توانست یکی از قضات در این ساختار را تغییر دهد. ساختار قدرت در ایالت متحده کاملا تعریف شده است و ترامپ نمی‌تواند خارج از این ساختار تصمیم‌گیری کند بلکه تنها می‌تواند بر اساس همین ساختار برنامه‌های داخلی و خارجی خود را اجرا کند.

ترامپ چگونه توانست درجامعه آمریکا که به لحاظ دانش سیاسی در درجه مطلوبی است و با وجود حریف شناخته‌شده‌ای مانند کلینتون، به پیروزی برسد؟

ترامپ صرف نظر از شعارهای پوپولیستی که در انتخابات داد و به وسیله این شعارها توانست مردم ایالات متحده را پشت سر خود قرار دهد و به پیروزی دست یابد، به کمپانی‌های اسلحه‌سازی در آمریکا متکی است. ترامپ با وعده ایجاد اشتغال به عنوان رئیس‌جمهور آمریکا در زمان مبارزات انتخاباتی اعلام کرد که بعد از قرار گرفتن در قدرت، ۱۱ میلیون مهاجر را از خاک ایالات متحده اخراج خواهد کرد و این اقدام به معنی ایجاد ۱۱ میلیون شغل در آمریکا است.

البته ریشه این شعار به نوع نگاه مردم آمریکا باز می‌گردد. مردم آمریکا به این علت که با گوشت و خون خود درک کرده‌اند که مشاغل کشورشان توسط مهاجران تصاحب شده، شعارهای ترامپ درباره اخراج مهاجران از خاک این کشور را پذیرفتند. واقعیت این است که مهاجران مکزیکی تعداد قابل توجهی از شغل‌های آمریکایی را تصاحب کردند.

 همچنین ترامپ وعده داده بود اگر رئیس‌جمهور شود آمریکا از برخی معاهدات زیست‌محیطی خارج خواهد شد. برخی از این معاهدات از جمله معاهده«کیوتو» موجب تعطیلی معادن این کشور شده است. آمریکا قبل از اتکا به نفت، به زغال سنگ متکی بود. معادن زغال سنگ با توان شرکت‌های نفتی و فشار معاهدات بین‌المللی درآمریکا تعطیل شد. ترامپ با خروج از این معاهدات قصد دارد مجددا این معادن را به چرخه اقتصادی آمریکا باز گرداند و از این طریق در آمریکا اشتغال ایجاد کند. واقعیت این است که او از این طریق توانست بخش قابل توجهی از آرا را به سمت خود جذب کند.

ترامپ البته هوشمندانه دست بر خروج کارخانه‌ها از آمریکا گذاشت و اعلام کرد خروج کارخانه‌ها از آمریکا و استفاده از نیروی ارزان کار درسایر کشورها موجب نوعی سکون اقتصادی درآمریکا شده است و نیز اعلام کرد برای ورود و فروش این محصولات در آمریکا باید تعرفه ۳۰۰ درصدی وضع شود یا کارخانه‌ها درآمریکا شروع به فعالیت کنند تا اقتصاد آمریکا بتواند به دوران بالندگی خود بازگردد.

عدم حمایت بوش پدر و پسر از ترامپ و رویگردانی بسیاری ازجمهوریخواهان درانتخابات ریاست‌جمهوری موجب شد برخی وی را مستقل از احزاب آمریکا به‌ویژه جمهوریخواهان بدانند. چه جریانی از ترامپ حمایت کرد که او امروز درراس هرم قدرت در ایالات متحده قرار گرفته است؟

کمپانی‌هایی که در آمریکا نظم جهانی را سازماندهی می‌کنند، ترامپ را در این کشور به قدرت رساندند. درگذشته کشورهای دنیا یا در جبهه کمونیسم قرار داشتند یا در جبهه سرمایه داری بودند. با فروپاشی شوروی سابق سرمایه داری با همان قدرتی که با کمونیست‌ها مبارزه می‌کرد به مسیر خود ادامه می‌دهد. در گذشته ناتو در برابر ورشو قرار داشت. بعد از فروپاشی جماهیر شوروی هنوز هزینه‌های ناتو بر دوش آمریکا است.

به عبارت بهتر ایالات متحده برای ادامه زیست سرمایه داری، نیازمند یک جنگ است. روی کار آمدن ترامپ از نظر تئوریک به دیک چنی و اصحاب و شاگردان دیک چنی در آمریکا باز می‌گردد.

پس احتمالا برنامه پشت پرده‌ای برای در قدرت قرار گرفتن ترامپ درآمریکا وجود دارد؟

یقینا همین‌طور است. «تی پارتی‌ها» در حزب جمهوریخواه برای ادامه برنامه‌های خود در پروژه نظم نوین جهانی، نیازمند یک جنگ تمام عیار هستند. در گذشته طرح نظم نوین جهانی بر کمونیسم متمرکز بود و تا سال ۱۹۹۱ کمونیسم‌هراسی در دستور کار جمهوریخواهان وجنگ طلبان در آمریکا قرارداشت. از این تاریخ به بعد اسلام‌هراسی توسط این دسته از سیاستمداران آمریکایی در دستورکار قرار گرفت. اسلام‌هراسی از حملات به برج‌های دوقلو آغاز شد، با حمله آمریکا به افغانستان و عراق به بهانه‌های مختلف ادامه یافت و با بهانه ترورهای داعش درکشورهای اروپایی دنبال خواهد شد.

ترامپ پس از توافق ایران و آمریکا در مساله هسته‌ای بر سر کار آمد، پس چرا و به چه انگیزه‌ای توجه ویژه‌ای به ایران دارد؟

توجه ترامپ به ایران پروژه تعریف شده درمحافل فکری آمریکا است. درچند سال گذشته بارها در رسانه‌های آمریکایی عنوان می‌شد که ایران در منطقه خاورمیانه در مقابل نفوذ غرب ایستاده و به دروغ می‌گویند ایران به گسترش تروریسم مشغول است. در رسانه‌های آمریکایی هم القا می‌شود که ایران از یمن تا جنوب لبنان را زیرنظر دارد. درحالی که واقعیت چیز دیگری است و ایران در این مناطق در عراق و سوریه در برابر نفوذ داعش و تروریست‌ها ایستاد اما آنها این اقدامات را مقابله با اهداف آمریکا می‌دانند و بارها این موضوع را به شهروندان آمریکایی القا می‌کنند. در پشت این القا، آمریکایی‌ها به دنبال مجموعه‌ای هستند تا آن مجموعه را هدف قرار دهند و براساس این موارد اعلام کنند که آمریکا آرامش روانی ندارد و باید این آرامش روانی به وجود‌ آید. آنها در رسانه‌های خود اعلام می‌کنند ایران برای امنیت آمریکا در جهان ایجاد خطر کرده و این امنیت باید اعاده شود.

این موارد چه ارتباطی با ایران دارد؟ ایران که در حواث برج‌های دو قلو و پدیدار شدن داعش نقشی نداشته است.

بله، کاملا درست است، اما آمریکایی‌ها این‌گونه القا می‌کنند که بنیاد اسلام در ایران است. زمانی که ترامپ مکررا اعلام می‌کند که اداره عراق و سوریه به عهده ایران قرار گرفته یقینا منظوری دارد. به اعتقاد من گروهی که ترامپ را در آمریکا در راس قدرت قرار داده‌اند، بر اساس اسلام‌هراسی و تعریف از تروریسم، نگاه خود را به سوی ایران هدایت کرده‌اند و در حال تمرکز بر ایران هستند.

چگونه می‌توان این ایران هراسی را از بین برد تا ترامپ در فکر تمرکز بیشتر بر ایران نباشد؟

مسئولان ایران باید به این مهم توجه داشته باشند که ترامپ در حال بهانه‌گیری است و گروهی که ترامپ را تقویت می‌کنند، به دنبال این هستند به ترامپ وانمود کنند که ایران تهدیدی برای آمریکا است.

جناب احمدی! براساس چه داده‌هایی به این نتیجه رسیده‌اید که ترامپ بر ایران متمرکز شده است؟

از هفت کشوری که با دستور ترامپ شهروندانشان از ورود به خاک آمریکا منع شده‌اند به لحاظ مولفه‌های سیاسی ایران تنها کشوری است که دارای دولت به معنی واقعی کلمه است. اگر بررسی کنید یمن درحال حاضر دولتی ندارد. منصور‌هادی در یمن ادعا دارد، عربستان در آینده این کشور مدعی است و علی‌عبدا... صالح هم بر مواضع خود در یمن تاکید دارد. در عراق هم همین طور، کردهای عراق که خودمختارند، بخشی از عراق در دست داعش است و دولت مرکزی هم بر چند شهر حکومت می‌کند. در سوریه هیچ وضعیت متمرکزی وجود ندارد، داعش، جبهه النصره، ارتش آزاد و اسد هر کدام بخشی از سوریه را در اختیار خود دارند. لیبی عملا تقسیم شده و به دو تا سه کشور تبدیل شده است. سودان هم که سال‌هاست دولت مرکزی ندارد. در بین این شش کشوری که اتباع آنها از. رد به آمریکا منع شده بودند، تنها ایران از امنیت برخوردار بوده و با ثبات‌ترین کشور اسلامی در منطقه است. در نتیجه ترامپ بر ایران متمرکز شده است.

 ایران دارای منابع مالی و طبیعی فراوان، امنیت و۲۵۰۰ کیلومتر حاشیه درخلیج فارس است. در نتیجه اگر این موارد را کنار هم قرار دهیم به این نتیجه می‌رسیم که آشوب در منطقه و عدم وجود دولت‌های مرکزی در این مناطق برای ناامن نشان دادن ایران است. ایران‌هراسی بعد از روی کار امدن ترامپ جدی است. فیروز نادری از دانشمندان ایرانی مقیم آمریکا به ترامپ نامه نوشته است که ایرانی‌ها به هیچ‌وجه خطر ناک نیستند و سهم قابل توجهی از مدیران تراز اول آمریکا را برعهده گرفته‌اند. او نوشته که۳۷ درصد اعضای ناسا ایرانی‌اند، حدود بیست درصد اساتید دانشگاه آمریکا و ۱۷ درصد از پزشکان این کشور ایرانی هستند. ایرانی‌ها هیچ‌گاه تروریست نبودند و درگروه‌های تروریستی اقداماتی انجام نداده‌اند.

ایرانی‌ها هیچ عملیات تروریستی در هیچ نقطه‌ای از جهان انجام نداده‌اند و هیچ مدرکی هم از اینکه دولت ایران اقدامی تروریستی انجام داده وجود ندارد، پس ترامپ چرا این‌قدر بر مواضع خصمانه خود با ایران پا فشاری می‌کند؟

بله، آمریکایی‌ها به خوبی می‌دانند که ایران از گروه‌های تروریستی حمایت نکرده است. ترامپ معتقد است برجام نقطه ثقل شکست آمریکا از ایران است و اوباما در برجام کوتاهی کرد و جان کری هم چون با ایرانی‌ها رابطه خوبی دارد برجام را به نفع ایرانی‌ها به تصویب رسانده است. در نتیجه جمهوریخواهان در فکر انتقام از ایران به خاطر برجام هستند. ایران باید احتیاط کند. آقای روحانی و ظریف با ادبیات دیپلماتیک به این موضوع ورود کرده‌اند. وضعیت اتفاق افتاده در خاورمیانه به خاطر توجیه برخورد با ایران است. من با عنوان فردی که با نگاه جمهوریخواهان آشنا هستم اعتقاد دارم اگر در داخل با حلم و صبر با ترامپ مواجه شویم، ترامپ بی‌خرد و بی‌منطق را بیدار نخواهیم کرد. ترامپ از نظر داخلی در انفعال قرار گرفته و دادگستری آمریکا در مقابل ترامپ ایستاده است.

 بسیاری از وعده‌های ترامپ به مردم آمریکا قابل برآورد شدن نیست. ترامپ نمی‌تواند به سوی درگیری با چین حرکت کند. اگر آمریکا و چین با همدیگر وارد دیگری نظامی شوند. اقتصادآمریکایی‌ها تحت تاثیر این درگیری قرار می‌گیرد. چین با آمریکایی‌ها مراودات مالی زیادی دارد. سالانه چند صد میلیارد کالا از چین به آمریکا وارد می‌شود. در نتیجه ترامپ نمی‌تواند به سوی درگیری با چین گام بردارد. ترامپ برای توجیه ناکامی خود تنها به دنبال یک درگیری نظامی است و درگیری نظامی با چین عملا نشدنی و هزینه‌دار است. پس رئیس‌جمهور آمریکا برای توجیه ناکار آمدی در شعارهایش بر ایران متمرکز شده است. هدف ترامپ ایران است و باید برای این موضوع تدبیر ویژه‌ای کرد.

پیش از این همگان بر این باور بودند که سیستم در آمریکا هیلاری کلینتون را می‌خواهد، اما براساس آنچه شما می‌گویید احتمالا این سیستم درآمریکا خواهان روی کار آمدن ترامپ بود؟

نگاه به سیاست خارجی آمریکا عددی است. نباید مردم را فراموش کرد. باید مشاهده کرد چه دسته‌ای از مردم درآمریکا به ترامپ و چه نگرش‌هایی به هیلاری کلینتون رای دادند. خانوم کلینتون حدود سه میلیون رای بیشتر از ترامپ آورد، اما رای آقای ترامپ در ایالات‌های به ذات دموکرات افزایش یافت. وی توانست تبلیغات آرای آمریکایی‌ها را به سوی خود هدایت کند. آرای الکترا سرنوشت انتخابات آمریکا را مشخص کرد. در این دوره چهره‌های تکراری در آمریکا رای نیاوردند و نسل جدید به دنبال چهره جدید با حرف‌های جدید بود و جمهوریخواهان این مورد را در نظر گرفتند. در زمان انتخابات درون حزبی بین هیلاری و اوباما مردم آمریکا نمی‌توانستند اسم اوباما را تلفظ کنند، اما چون اوباما از تغییر سخن گفت، توانست آرای مردم را به سوی خود جلب کند. آنجایی دموکرات‌ها باختند که فکر می‌کردند آمریکا خانه آنهاست و مردم به آنها رای می‌دهند.

چرا ترامپ نمی‌تواند با اختیارات سرشار خود وعده‌های خود را اجرا کند؟

رئیس‌جمهور آمریکا از دو قدرت برخوردار است. اول قدرت وتوی قوانین کنگره ودوم اینکه به تنهایی می‌تواند فرمان اجرایی صادر کند. این فرمان اجرایی رئیس‌جمهور تنها توسط قضات دادگاه قانون اساسی قابلیت وتو دارد. درنتیجه ترامپ با تمام اختیاراتش در محدوده‌ای خاص اختیار دارد. در فرمان اجرایی ترامپ در ممنوعیت ورود اتباع هشت کشور در ابتدا یک قاضی این فرمان را وتو کرد و در مرحله بعد در دادگاه فدرال این فرمان وتو شد که در نهایت فرمان اجرایی رئیس‌جمهور، مخالف قانون اساسی شناخته شد. در نتیجه اگر ترامپ بخواهد مکزیکی‌ها را از آمریکا اخراج کند احتمالا همین قضات فرمان اجرایی وی را وتو خواهند کرد.

‌اگر ترامپ با فرمان اجرایی یک شبه فرمان حمله به هر کشوری را صادر کند، باز هم قضات می‌توانند جلوی این فرمان ترامپ را بگیرند؟

رئیس‌جمهور آمریکا به دو صورت می‌تواند فرمان جنگ صادر کند. نخستین روش دستور حمله نظامی با موافقت کنگره صورت می‌گیرد، دومین روش اینکه رئیس‌جمهور در غیاب کنگره دستورحمله صادر کند. برای حمله به لیبی رئیس‌جمهور آمریکا از اختیارخود استفاده کرد.

نگاه ترامپ و نگاه بوش به دنیا چه تفاوتی با هم دارد؟

ترامپ و بوش یک نگاه به جهان دارند. معاون جرج بوش دیک چنی بود. وی قبل از اینکه در سمت معاون اولی قرار بگیرد. مدیرعامل شرکت نفتی‌هایبرتون بود. بوش درآن زمان تنها یک قصد داشت و علاقه‌مند بود نبض بازار نفت دردنیا را در دست داشته باشد. نفت کویت، عراق، عربستان و لیبی در اختیار آمریکا است. آمریکا اصلا نیاز به اقدامی در عربستان ندارد، چون عربستان خود وضعیتش خطرناک است و اگر سلمان بمیرد نسل دوم پادشاهان سر کار خواهند آمد، در نتیجه همه‌چیز در عربستان در دستان آمریکا است. عراق و کویت تمام منابع نفتی خود را از دست دادند. در امارات نیز یک قطره نفت در دست حکومت نیست. البته نفت از آنها می‌خرند اما پول‌ها را به شکل دیگری از آنها می‌گیرند. ۱۰۸ میلیارد دلار ازامارات گرفتند، برج خلیفه را در این کشور ساختند و هواپیمایی قطر و امارات با بیشترین هواپیما متعلق به آمریکایی‌هاست. تنها مجموعه مستقل درمنطقه ایران است و ترامپ این استقلال را تحمل نمی‌کند.

ترامپ وزیر امور خارجه خود را یک مدیر شرکت نفتی انتخاب کرده، تا مواضع بوش را دنبال کند. ترامپ را دست کم نگیریم، وی چند بار با اعلام ورشکستگی ثروت‌های عظیمی به دست آورده است. ضمن اینکه از ترفند‌های مالیاتی استفاده می‌کرد که مالیات ندهد و هیچ فعالیت غیرقانونی در این مورد انجام نداد، در نتیجه ترامپ به‌شدت انسان باهوشی است.

هرچند ترامپ قصد اجرای این پروژه را داشته باشد، اما ایران متحدان قوی در منطقه دارد که ورود بیشتر آمریکا به منطقه را تحمل‌نمی‌کنند؟

روس‌ها از زمان تزار‌ها در سال ۱۲۱۸ شریک قابل اعتمادی نبودند. پترکبیر تا رشت هم آمد. آقا محمد خان هم تنها به گرجستان حمله کرد. ایران هیچ‌گاه به روس‌ها حمله نکرده است. ۲۲۰ سال قبل ما با روس‌ها درگیر شدیم که دو عهد نامه گلستان و ترکمنستان، نتیجه درگیری ایران با روسیه بود. روس‌ها هر طور که خواستند در طول تاریخ با کارت ایران باز کردند. هر بار که ما با روس‌ها قرارداد بستیم، آنها ما را تنها گذاشتند. در دوران مصدق ایران چند تن طلا نزد روس‌ها داشت. زمانی که نفت ملی شد ایران حتی یک بشکه نفت نتوانست بفروشد.

مصدق به مردم روی آورد. مردم هم فقیر بودند. مردم گاو و گوسفند می‌فروختند که به دولت کمک کنند، این در حالی بود که اگر روس‌ها ده تن طلای ایران را پس می‌دادند، مصدق می‌توانست بودجه ۱۳۳۲را ببندد. علت اصلی کودتای ۲۸ مرداد فقر مردم بود. مردم در آن زمان پول نداشتند نان بخرند. مصدق به آمریکا رفت تا ۱۲ میلیون دلار وام بگیرد، ۴۰ روز در آمریکا ماند تا این وام را دریافت کند و آنها هم ندادند. اگر آمریکایی‌ها وام ندادند روس‌ها طلای خودمان را ندادند. در طول تاریخ روس‌ها ایران را تنها گذاشتند. ترامپ اگر با ایران اشتراک منافع دارد آن اشتراک منافع در چند مورد مانند سوریه است، اگر آمریکا منافع روس‌ها را در طرطوس تامین کند، روس‌ها همانند همیشه ایران را تنها خواهند گذاشت. روس‌ها به ذات تنها منافع خود را می‌بینند. وزیر خارجه آمریکا دوست پوتین است.

 نباید به روسها اعتماد کرد. آنها در دوران احمدی‌نژاد ۶ قطع نامه علیه ما امضا کردند. آنها اگر رای ممتنع هم می‌دادند قطع نامه‌ای علیه ما تصویب نمی‌شد. درحال حاضر با توجه به رفاقتی که وزیر خارجه آمریکا با پوتین دارد و نزدیکی ترامپ و پوتین نباید به روسیه اعتماد کرد.

نوع عملکرد ترامپ بیشتر به چه شخصی در میان سیاستمداران دنیا شبیه است؟

هیچ کس در بین سیاستمداران معاصر شبیه‌تر از احمدی‌نژاد به ترامپ نیست. ترامپ مانند احمدی‌نژاد خود بزرگ بین است. آقای ترامپ باهوش و خود شیفته است. خبرنگاری در حضور دوربین‌ها از ترامپ سوال می‌پرسد، اما ترامپ خبرنگار را بیرون می‌کند. خانمی سرپرست وزارت دادگستری در آمریکا بود. این زن دستور عدم اجرای دستور ترامپ را به دادستانها داد، اما ترامپ فی المجلس وی را عزل کرد. اتفاقا متکی وزیر خارجه ایران هم در زمان احمدی‌نژاد چنین وضعیتی پیدا کرد.

وی در عین ماموریت در کشور سنگال در مذاکره با رئیس‌جمهور این کشور، توسط احمدی‌نژاد عزل شد. این اقدام در طول تاریخ دیپلماسی سابقه ندارد. احمدی نژاد در یک جلسه هیات دولت وزیر اطلاعات خود و وزیر ارشاد آقای صفارهرندی را بیرون کرد و با تغییراتی که قبلا انجام داده بود کابینه از اعتبار می‌افتاد، بعد به خاطر اینکه مجبور نشود کل کابینه را به جلسه رای اعتماد مجلس ببرد، مجددا صفار هرندی را به دولت برگرداند دقیقا ترامپ هم همین کار را با وزیر دادگستری کرد.

تا چه میزان احتمال دارد که ترامپ عزل شود؟

پیش‌بینی من از عزل ترامپ در حد صفر است. به این علت که برای استیضاح ترامپ باید رای دو سوم اعضای کنگره را داشت و در خواست محاکمه ترامپ را داد. همین حادثه در آمریکا مسبوق به سابقه است. منشی کلینتون اعلام کرد که من با رئیس‌جمهور آمریکا رابطه داشتم، از بیل کلینتون تحقیق شد، او گفت دروغ می‌گوید. وقتی ادله آوردند که وی دروغ گفته، قصد محاکمه رئیس‌جمهور را داشتند، اما دستگاه قضائی این کشور رای داد که محاکمه وی به بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری موکول شود و شاهد بودیم که کلینتون محکوم گردید. همچنین آمریکایی‌ها رئیس‌جمهوری به نام نیکسون داشتند که عمل خلاف قانون از وی سر زد و مجبور شد استعفا دهد. اما اکنون که کنگره در اختیار جمهوریخواهان است مطمئنا ترامپ استیضاح نخواهد شد، مگر اینکه بتوانند برخی نمایندگان جمهوریخواه را علیه ترامپ بسیج کنند که غیر ممکن است.

 در حال حاضر آمریکا بدترین شرایط را در تاریخ دارد. درآمریکا دیکتاتوری حزبی حاکم شده است، زیرا در دیوان عالی کشور از ۹ قاضی ۵ نفر جمهوریخواه هستند. کنگره آمریکا صد سناتور دارد که هرکس معاون رئیس‌جمهور شود، عنوان سناتور پیدا می‌کند، زمانی که سنا تشکیل جلسه می‌دهد اگر رای برابر شود معاون رئیس‌جمهور رای تعیین‌کننده می‌دهد. درحال حاضر جمهوریخواهان حدود ۵۲ نفر کاندیدا دارند، مجلس نمایندگان که حدود۴۸۰ نفر نماینده دارد، بیشترین نماینده را جمهوریخواهان دارند، در نتیجه آرای لازم برای کنار گذاشتن ترامپ وجود ندارد.
نظر شما