برای مقابله با سرطان در دقیقه 90 هستیم
از هر 1000 ایرانی، یک نفر مبتلا به سرطان است و با توجه به این که سرعت رشد سرطان از متوسط جهانی بالاتر است انتظار می رود در آینده ای نه چندان دور، این عدد، وحشتناک تر هم بشود.
به گزارش پول نیوز، روز 24 مهر سال گذشته، سردار رحیم صفوی، مشاور رهبر معظم انقلاب که طرح های خدماتی در مناطق محروم روستایی را نیز دنبال می کند، به صراحت گفت:"اخیرا در کشور ما بیماری های صعب العلاج مانند سرطان زیاد شده و این افزایش بیماری های صعب العلاج عجیب و قابل تحقیق است."
واقعیت این است که از مهر گذشته تا کنون کار قابل ذکری در این خصوص صورت نگرفته و در ، همچنان بر پاشنه سابق می چرخد.
بی تردید می توان با اقدامات ساده، سونامی سرطان را بیش از آن که خانمان ملت ایران را بسوزاند، کنترل کرد.
اقداماتی از قبیل تشدید کنترل بر تهیه و تولید مواد غذایی - از برنج های وارداتی گرفته تا غذاهای صنعتی مانند سوسیس و کالباس، نظارت جدی و بی رحمانه بر استاندارد سموم نباتی و کودهای شیمیایی و نحوه استفاده از آنها، تسریع در ارتقای فنی خودروها و تولید بنزین استاندارد برای کاهش آلودگی هوا، تبلیغات آموزشی فراگیر برای کاستن از تقاضای سیگار، ترویج فرهنگ تست دوره ای سلامت در میان مردم و ... لوازم اجتناب ناپذیر برای کاهش نرخ سرطان در کشور هستند؛ هر چند این اقدامات، هزینه بر هستند اما از هر زاویه که بدان نگریسته شود ، بسیار مقرون به صرفه اند.
برآورد دقیقی از این که برنامه جامع و مداوم کاهش سرطان چقدر هزینه سالانه دارد ، در دست نیست و احتمالاً حتی مسوولان امر نیز عدد و رقمی در این خصوص ندارند. اما آنچه مسلم است این که حتی اگر بخواهیم از منظر اقتصادی به بیماری سرطان بنگریم، هر هزینه ای در حال حاضر برای کاهش سرطان ،دهها برابر صرفه جویی مالی در آینده خواهد داشت.
توجه کنید که عبارت"امروز نداریم برای پیشگیری هزینه کنیم، لذا ناچاریم فردا برای درمان خرج کنیم" ، یک جمله انحرافی است زیرا فردا هم همانند امروز ، هزینه های خود را دارد و در آن زمان نیز پولی برای درمان وجود نخواهد داشت.
تصور کنید در چند سال آینده، صدها هزار بیمار سرطانی در کشور وجود داشته باشد و بسیار از خانواده ها مستقیماً در گیر ماجرا باشند و در مقابل، امکانات درمانی و دارویی نیز برای آنها مهیا نباشد و هزینه های کنترل و درمان انواع سرطان ها، از حال حاضر هم کمرشکن تر شود. آیا در چنان وضعی ، امکان بروز ناآرامی های اجتماعی و حتی سیاسی وجود نخواهد داشت؟ آیا حتی از منظر امنیت ملی نیز نباید امروز کنترل سرطان را به عنوان یک راهبرد اساسی مد نظر داشت و در سطوح عالی بدان پرداخت؟
از زاویه دید توسعه انسانی هم شیوع گسترده سرطان، آسیب های جبران ناپذیری بر فرایند توسعه دارد.
می دانیم که بار اصلی توسعه بر دوش نیروی انسانی دانا و کارآمد است. فرض کنید یک پزشک حاذق یا استاد دانشگاهی که هزینه های کلانی برای نیل او بدان مقام علمی شده است ، در میانسالی بر اثر سرطان فوت کند، یا یک کارآفرین، مغلوب سرطان شود، یا یک مدیر موفق صنعتی، قربانی این سونامی شود. آیا فقدان اینان، به راحتی قابل جبران است؟
مرگ زودهنگام افراد ، می تواند بنا به موقعیت ، آسیب های اجتماعی دیگری هم داشته باشد: چه کسی می تواند بگوید یتیم شدن مکرر کودکان یا بیوه شدن گسترده زنان در یک جامعه، نمی تواند منشأ بسیاری از مشکلات تربیتی و اخلاقی در برخی خانواده ها باشد.
بی هیچ تعارفی باید گفت که برای مقابله و کنترل سرطان، در دقیقه 90 هستیم و اگر امروز برنامه جدی و جامعی برای مقابله با این پدیده مرگبار اتخاذ و اجرا نشود، با شکسته شدن سد، همه ما را آب خواهد برد.
سر چشمه شايد گرفتن به بيل
چو پر شد نشايد گرفتن به پيل