پیامد رویکرد تندروها در قبال دولت چیست؟
"جنگ" رسما آغاز شده است!
شیپور اعلان جنگ به گوش می رسد. در همین رابطه پایگاه اینترنتی-تحلیلی
المانیتور نوشته است: «تردیدی نداشته باشید: روحانی در میانه جنگی سخت قرار
دارد که ممکن است وی را به نخستین رئیسجمهور یکدورهای از ۱۳۵۹ تاکنون
بدل سازد. این همان چیزیست که مخالفان محافظهکارش برای آن میجنگند.»
المانیتور در ادامه یادداشت تحلیلی خود آورده: «علیرغم شکلدهی به گفتمانی بهشدت ضددولتی، بهرهبردن از کاستیهای برجام، برجستهسازی شکستهای تیم روحانی از زمان رویکارآمدنش در 1392 تاکنون ثمربخش نبودهاست.»
بخشی از اصولگرایان رسما با حسن روحانی وارد جنگ شدهاند. تاکتیک جنگیشان هم تخریب و تخریب است. جنگی بدون هدف که تنها میخواهند حسن روحانی در آن ضربه بخورد. جنگی که هنوز مشخص نشده است که اگر بختی برای پیروزی در آن داشته باشند قرار است چه کسی با چه برنامه ای را به جای حسن روحانی بر صندلی قوه مجریه بنشاند. گو اینکه تندروها از دوران تاریکِ بی برنامه و هدف محمود احمدی نژاد درسی نگرفته اند!
داریوش قنبری: مردم تجربیات منفی خودشان را تکرار نمیکنند
داریوش قنبری در پاسخ به چرایی افزایش روز افزون، جنگ سیاستمداران تندروی اصولگرا با حسن روحانی درمیگوید: «هجمه برخی اصولگرایان به دولت روحانی تازگی ندارد؛ از همان روز اول که مشخص شد آقای روحانی برنده انتخابات هستند هجمه به ایشان از جانب جریان اصولگرا به ویژه جبهه پایداری آغاز شد.»
داریوش قنبری گفت: «اما اکنون که در آستانه انتخابات قرار داریم قابل انتظار است که بر شدت هجمهها افزوده شود؛ جنگی که هدفش انتخاباتی است.»
این فعال سیاسی اصلاحطلب در خصوص انگیزه بخشی از اصولگرایان درباره جنگ سیاسی با روحانی گفت: «طیفهای تندروی اصولگرا پایگاه خودشان را از دست رفته میبینند بنابراین میخواهند با نگاه سلبی و تخریبی به اردوگاه خودشان روحیه دهند. اما به نظر نمیرسد در این راه موفقیتی بدست بیاورند، چون استراتژی تخریبی آنان در سال 94 ثمرهای برایشان نداشت.»
داریوش قنبری گفت: «شاید تخریبهای اصولگرایان نسبت به جریان اصلاحات در سال 84 مثمر ثمر بوده باشد و آنها توانسته باشند از این طریق قدرت بگیرند، اما وقتی مردم دیدند اصولگرایان برنامهای برای اداره کشور ندارند و مدیریت اقتصادی آنان کشور را به قهقرا برده و فقر و بیکاری را افزایش داده و در سیاست خارجی هم نتیجه رویکردشان شش قطعنامه شورای امنیت و سازمان ملل علیه ایران بوده و در حوزه اداره داخلی کشور نیز، فضای کشور امنیتی شده است؛ دست آنها برای مردم رو شد و مردم دریافتند، اصولگرایان تنها نگاه سلبی به مسائل دارند و برنامهای برای اداره کشور ندارند و در عمل ادعاهای اصولگرایان آزموده شد.»
وی با اشاره به اینکه اصولگرایان در این جنگ از پیش بازنده هستند گفت: «مردم ایران تجربیات منفی خودشان را تکرار نخواهند کرد؛ به همین دلیل تخریبها در انتخابات مجلس 94 جواب نداد و آنها نتوانستند پایگاه رای خودشان را در مجلس حفظ کنند؛ لذا میتوان پیشبینی کرد، در انتخابات 96 هم پایگاهی نداشته باشند.»
داریوش قنبری به فرارو توضیح میدهد: «برنامههای تخریبی جریان پایداری، در حدی غیرجذاب است که حتی همفکرانشان هم جذب آن نشدند؛ اما نگرانی اصولگرایان این است برنامه تخریبی اینها هیچ حد یقفی ندارد و دامنه تخریبشان هم گسترده است؛ در گذشته تنها اصلاحطلبان آماج حملات قرار میگرفتند اما هم اکنون به شخصیتهای معتدل و معقول اصولگرا هم هجمه وارد میشود.»
وی در خصوص جایگاه هجمه کننده در میان اصولگرایان گفت: «این جریان در میان عقلا و معتدلین اصولگرا جایگاهی ندارند.»
داریوش قنبری در پاسخ به این سوال که چرا اگر این قبیل انتقادات در دوران احمدینژاد مطرح میشد از سوی اصولگرایان سیاه نمایی، تضعیف نظام و ضعیف نشان دادن دولت خوانده میشد، اما اکنون این گونه نیست، گفت: «دوران آقای احمدینژاد زمانی که من در مجلس بودم به دنبال آن بودیم تا واقعیات را مطرح شود تا بتوانیم بدنبال راه چاره باشیم، اما وقتی واقعیات مطرح میشد، به نوعی متهم به سیاه نمایی میشدیم و کسانی که آن موقع بیان واقعیات را سیاه نمایی تلقی میکردند همانها امروز دستاوردهای مثبت نظام و دولت را وارونه جلوه میدهند.»
وی با ذکر مثالی از روند برجام گفت: «برجام سندی است که با آن بزرگترین تهدیدات از کشور دور شد و از نظر غربیها و مخالفان اوباما، ایران برنده مذاکرات بوده است و به وسیله آن، نه تنها ایران از فصل هفتم منشور سازمان ملل خارج و بزرگترین تهدیدات از امنیت ملی دور شد.»
این فعال سیاسی اصلاحطلب گفت: «حالا دیگر صحبتی از حمله نظامی به ایران مطرح نیست و هرروز آثار قطعنامههای تحریمی کمرنگتر میشود و در روابط بینالملل کشور به دنبال عادیسازی روابط پیش میرود؛ مبادلات تجاری کشور از سر گرفته شده و ایران مجددا تبدیل به قدرتی نفتی شده، ایرانی که زمانی صادرات نفتش زیر یک میلیون بود امروز بیش از 2 میلیون بشکه نفت میفروشد.»
وی همچنین گفت: «البته قطعا آمریکاییها بدعهدی دارند اما طرف حساب ما در برجام شورای امنیت بوده و ما ندیدیم از طرف شورای امنیت درباره ایران مشکلی ایجاد شده باشد.»
داریوش قنبری در پایان گفت: «در چنین شرایطی عدهای دلواپسند، در حالیکه با رفتارشان اعتماد و سرمایههای ملی را از بین میبرند؛ به نظر من دلواپسی در جایی روا بود که علیه ایران شش قطعنامه تحریمی صادر شد اما در همان زمان برخی دلواپسان قطعنامهها را نعمت میدانستند. در حقیقت اینها دلواپسی را اهرمی برای زیر سوال بردن دستاوردهای دولت در موضوع هستهای کردهاند.»
اما چرا اصولگرایان به منتقد جدی روحانی تبدیل شدند و حتی احساس میشود موضع انتقادی اصولگرایان به آقای روحانی در شرایط فعلی شدیدتر از انتقادات آنها در زمانی است که آقای خاتمی برای بار دوم میخواست نامزد انتخابات ریاست جمهوری شود.
حمیدرضا ترقی: مردم از همان اول به دولت بیاعتماد بودندا
حمیدرضا ترقی میگوید: «از نظر من این ایده عمومیت ندارد اما شاید بشود گفت دلیل اصلی این مسئله فاصله گرفتن دولت از مطالبات رهبری و وعدههایی است که دولت در ابتدایی شروع فعالیتش داده بود ولی این وعدهها تحقق پیدا نکرده است.»
وی گفت: «دلیل دیگر این وضعیت میتواند این باشد که دولت اصرار دارد برجامهای بعدی را اجرا کند که این هم مغایر با نظر رهبری است و طبیعتا قدری اصولگرایان را نگران میکند.»
این فعال سیاسی اصولگرا در پاسخ به این سوال که رئیس جمهوری خودشان عنوان کردهاند برجام دیگری در کشور نخواهد بود، گفت: «این قبول کردن غیر از عمل است. در عمل دقیقا دارند برای اجرای برجامها بسترسازی میکنند.»
حمیدرضا ترقی در پاسخ به این سوال که مگر زمانی که اصلاحطلبان در انتخابات دوم آقای احمدینژاد شاخصهایی نظیر تورم و شاخص فلاکت را برجسته میکردند اما از جانب اصولگرایان متهم به سیاه نمایی نمیشدند، چرا امروز جریان اصولگرا عملا به سیاهنمایی علیه دولت روحانی دست زده است، گفت: «اولا سیاهنمایی این مسائل نیست بلکه واقعیاتی است که مردم لمس میکنند؛ شما وقتی در نظرسنجیها، دیدگاه مردم را در این باره جویا میشوید میبینید محورهایی نظیر بیکاری، گرانی و رکود مهمترین مشکلاتی است که مردم با آن درگیر هستند.»
وی گفت: «مردم این مسائلی که با آن درگیر هستند را سیاه نمایی تلقی نمیکنند؛ در حالیکه در زمان آقای احمدینژاد آنچه عنوان میشد با واقعیات جامعه کاملا متفاوت بود و مردم نمیتوانستند آن حرفها را بپذیرند. اما الان، نقدهایی است که مردم آن را لمس میکنند و در نظر سنجیها هم این انتقادات قابل مشاهده است.»
این فعال سیاسی اصولگرا با اشاره به برخی دادههایی نظرسنجیها گفت: «76 درصد مردم مشکل عمده کشور را بیکاری و مسائل اقتصادی مطرح کردهاند. درصدهای مربوط به اهمیت مسائل سیاسی و برجام همه زیر ده درصد است و از سوی دیگر مشکلات معیشتی در اولویت مسائل مردم قرار دارد و این دادهها کاملا منطبق بر ضعفهایی است که دولت با آن روبرو است.»
حمیدرضا ترقی در پاسخ به سوال فرارو مبنی بر اینکه این نظرسنجیها توسط چه مرکزی انجام شده است، گفت: «نظرسنجیها همش مستقل است که بعضا توسط دانشگاه، مرکز مطالعات استراتژیک ریاست جمهوری، مراکز پژوهشی صدا وسیما و بسیج و جاهای مختلفی که همیشه معیار بودهاند.»
وی در پاسخ به این سوال که آیا به نظر شما این تخریبها در نهایت منجر به بیاعتمادی مردم به دولت، چه روحانی و چه احمدینژاد، نظام نخواهد شد؟ گفت: «البته این بیاعتنایی یا کماعتنایی یا بیاعتبار بودن نهاد دولت مسئله امروز نیست.»
ترقی گفت: «در ابتدای دولت روحانی، در رابطه با نظرخواهی از مردم برای خوداظهاری امکانات اقتصادی مردم به دولت اعتماد نکردند؛ همین اتفاق درباره ماجرای انصراف از یارانه هم رخ داد. این شواهد از همان ابتدا نشان میداد که در واقع اعتمادی به دولت وجود نداشت.»
حمیدرضا ترقی در پایان گفت: «در حالیکه باید شاهد میبودیم دولت در تلاش است تا این اعتماد افزایش یابد، ولی وقتی مطالبی از سوی دولتمردان گفته میشود که با واقعیات همخوانی ندارد و مردم آنها را دروغ تلقی میکنند، این اعتماد مخدوش میشود یا وقتی دولت قولی میدهد اما نمیتواند آن را عملی کند طبیعتا از کس دیگری کاری ساخته نیست.»
منبع: فرارو
خبرهای مرتبط
نظر شما