موسوی: روابط آمریکا و اسرائیل در دروان ترامپ قوت میگیرد
سید حامد موسوی عضو هیات علمی دانشگاه تهران و کارشناس مسائل آمریکا چشم انداز روابط امریکا و اسرائیل را در دوران ترامپ در گفت و گو با خبر آنلاین مورد بررسی قرار داد.
یکی از شرکای اصلی آمریکا در منطقه خاورمیانه که حضور آن بر بحران های منطقه ای از زمان شکل گیری آن افزوده است اسرائیل است. امریکا امنیت اسرائیل را به امینت خود گره زده است و تمام قد از آن حمایت کرده است و علیرغم شکل گیری مقطعی اجماع علیه آن در سازمان ملل، نگذاشته است علیه آن قطع نامه جدی و تاثیر گذاری صادر شود. رای ممتنع امریکا به قطعنامه محکومیت شهرک سازی این موضوع را پیش آورد که آیا امریکا می خواهد چرخشی در سیاستهای خود در رابطه با اسرائیل بوجود بیاورد. مهمتر اینکه در دوران ترامپ چه فضایی بین امریکا و اسرائیل شاهد خواهیم بود؟ در این رابطه با سید حامد موسوی عضو هیات علمی دانشگاه تهران و کارشناس مسائل آمریکا گفت و گو کرده ایم که در ادامه می خوانید:
آیا می توان گفت چرخشی در سیاستهای امریکا در خاورمیانه و در رابطه با اسرائیل رخ داده است؟
در رابطه با این موضوع اگر بخواهیم سخن بگوییم باید اشاره کنیم به قطعنامه شورای امنیت که موضوع مهمی است که مورد تصویب قرار گرفت و مهمتر از آن این است که امریکا هم به آن رای ممتنع داده است. ولی به چند دلیل نمی توان به طور قطع مطرح کرد که چرخشی در سیاستهای امریکا شکل گرفته است. این موضوع را باید در نظر گرفت که رای شورای امنیت الزام آور نیست.
در مورد قطعنامه غیر الزام آور در شورای امنیت، قانون به این شکل است که اگر تخلف صورت بگیرد لزوما منجر به تنبیه نمی شود. شورای امنیت وقتی شهر نشینی را محکوم کرده است این چنین نیست که بتواند حتما در مقابل ادامه شهرک سازی اسرائیل، آنرا تحریم کند. در مقابل آن می توان مثال آورد که قطعنامه های شورای امنیت در مقابل برنامه هسته ای ایران الزام آور بود و می توانست ایران را تحریم کند. این به نظر می رسد که بیشتر یک حرکت سمبولیک است. بعضی از قطعنامه ها الزام آور و بعضی ها غیر الزام اور هستند که در مورد الزام اورها قانونی است که تخطی از آن منجر به تنبیه می شود.
فکر می کنید این چیزی نیست که تاثیر گذار باشد و نمی تواند
فشاری روی اسرائیل بیاورد؟ در حالی که اسرائیل همه سفرای رای دهنده را
فراخواند و برخورد کرد.
به نظر می رسد این موضوع پیش از اینکه
یک تغییر در روابط امریکا و اسرائیل باشد یا چیزی که به اسرائیل فشار
بیاورد بیشتر حرکتی سمبولیک است. البته این به معنی تاثیر گذار نبودن آن
نیست. این حرکت تاثیر گذاری خود را دارد، اما نمی توان به معنای چرخش در
سیاستهای امریکا قلمداد کرد. از طرفی هم این وجود دارد که به زودی دولت
جدیدی در امریکا سر کار خواهد آمد و کارهایی که اوباما در این زمان انجام
می دهد از تاثیرگذاری واقعی برخوردار نیست. کارهای اوباما در روزهای آخر
رئیس جمهوری خود قدرت یک رئیس جمهور در روزهای گذشته را ندارد که این حرکت
سمبولیک تبدیل به رویه شود و با تداوم آن بتوانند با تحریم هایی روی
اسرائیل فشار بیاورند. از این رو باید با نوعی واقع گرایی به آن نگاه کرد و
اغراق بیش از حد نداشت.
چه اهمیت هایی می توان در این برهه زمانی برای آن قائل بود؟
اگر
بخواهیم اهمیت این موضوع را بگوییم در این است که به هر حال شهرک سازی
محکوم شده است و امریکا رای ممتنع به آن داده است. این موضوع به جنبش بی دی
اس؛ جنبش تحریم و ورشکستگی رژیم صهیونیستی کمک زیادی خواهد کرد، جنبشی بر
اساس مدل آپارتاید افریقای جنوبی که بر تحریمهای شرکت های اسرائیلی و
شرکتهایی که در شهرک ها فعالیت می کنند تاکید دارد. این جنبش در غرب و در
امریکا و کانادا در محیط های دانشگاهی بسیار فعال است و می تواند به آنها
قوت دهد.
این موضوع می تواند یک کمک فکری و سمبولیک کند که این گروهها می توانند به یک قطع نامه شورای امنیت استناد کنند. اکنون در اروپا این مطرح است که در یک سری کالاها که در شهرک ها ساخته شده اند یک آرم بزنند و آنها را تحریم کنند. این حرکت می تواند مقدمه ای بر تحریم همه جانبه اسرائیل توسط کشورهای مختلف و نهاد ها و شرکت های مختلف باشد. از این رو باید منتظر بود و دید که در آینده این روال و چرخش به چه سمت می رود.
به نظرتان چه روالی نسبت به مذاکرات صلح و چشم انداز فلسطین در دولت اوباما وجود داشت و در آینده به سمتی خواهد رفت؟
علیرغم
اینکه اوباما فشار زیادی به نتانیاهو آورد تا پروژه دو دولت - دو ملت را
پیگیری کند با کارشکنی اسرائیل با شکست مواجه شد و این یکی از شکستهای
سیاسی اوباما و کری محسوب می شود. از این رو مخالفت با شهرک سازی به شکل
علنی در شورای امنیت به این شکل مطرح شد.به همین خاطر موضوع بیشتر از تاثیر
عملی، تاثیر سمبولیک دارد.
اکنون که ترامپ سر کار می آید شرایطی جدید برای روابط می توان متصور
بود. او به نظر می رسد که دیدگاههایی دارد که از اسرائیل بیشتر حمایت شود.
به نظر ترامپ چنین قطع نامه ای که در سازمان ملل تصویب شد نباید شکل می
گرفت. نظر او این است که من اگر سر کار بیایم تغییراتی انجام خواهد شد که
چنین رفتارهایی در مورد اسرائیل نباید انجام شود.
ترامپ در مورد
اسرائیل کسی به نام فریدمن را گفته است سفیر اسرائیل قرار می دهم که ایشان
به شکل رسمی یهودی است و سالها سابقه جمع آوری کمک برای شهرک سازی در
اسرائیل دارد. ایشان حقوق دان است و همکاری زیادی با ترامپ داشته است و
سابقه زیادی در جمع آوری پول برای شهرکسازی دارد. او طرفدرا شهرک سازی در
اسرائیل به شکل علنی است و گفته است که اصلا از بحث دو دولت دو ملت حمایت
نمی کند.
بحث دو دولت- دوملت می تواند احیا شود و به واقعیت نزدیک شود؟
باید
گفت نکته ای که وجود دارد این است که عملا بحث دو دولت- دوملت پروژه ای
شکست خورده است. از وقتی قرارداد صلح اسلو در 1964شروع و امضا شد، تعداد
شهرک نشین ها در کرانه باختری 110تا 120 هزار نفر بود، اکنون این تعداد به
500 هزار نفر رسیده است. از این رو شهرک ها به قسمتهایی گفته می شود که
اسرائیلی ها در کرانه باختری ساخته اند. یعنی جایی که قرار بود به حکومت
آینده فلسطینی تبدیل شود. حالا عملا می بینیم که جدا از بحث اوباما و کری و
ترامپ، جریان به سمتی حرکت کرده است که ساخت و شکل گیری یک حکومت و دولت
فلسطینی در اینجا به چیزی غیر ممکن تبدیل شده است. وقتی به نقشه این شهرکها
نگاه می شود، می بینیم که دورتادور کرانه باختری پخش شده اند و این نیست
که در یک جا متمرکز شده باشند. از این رو این مسئله، موضوع صلح و دو دولت-
دو ملت را مختومه می کند. سال گذشته حتی محمود عباس در سازمان ملل مطرح کرد
که ما فلسطینی ها به قرارداد اسلو پایبند نخواهیم بود. مذاکرات صلح
فلسطینی ها و اسرائیلی ها در چارچوب و در مبنای اسلو شکل گرفت.
طرح جدید آقای کری هم در این باره به نوعی در ادامه همان جریان است؟
طرح
های امریکایی به این صورت بوده است که مسائل اصلی فلسطینی ها را به شکل
واضحی حل نکرده است. یکی بحث اواره ها است که چه می شوند و چگونه عودت داده
می شوند. دیگری موضوع بیت المقدس شرقی است که در مذاکرات قرار بود به
پایتخت کشور فلسطینی تبدل شود که باز به شکل ابهام آمیزی مانده است. نظر
امریکایی ها فقط این بوده که باید این موضوع با مذاکره بین دو طرف حل شود.
نظرتان این است که با توجه به نظرات و رفتارهای ترامپ حمایت امریکا از اسرائیل افزایش پیدا می کند؟
ترامپ
یک پست جدیدی به تازگی ایجاد کرده است که تا بحال این عنوان وجود نداشت،
ایشان یک وکیل یهودی دیگر را در یک پست خاص و حساس در کاخ سفید قرار داده
است با اسم جیسون گرینبالت به عنوان نماینده ویژه رئیس جمهور منتخب آمریکا
در امور مذاکرات بین المللی که با ترامپ کار می کرده است. ترامپ ایشان را
مسئول این پست کرده که به نوعی مشاور سیاست خارجی محسوب می شود. شایع است
که این فرد موضوع روابط با اسرائیل را در کنار فریدمن به عهده خواهد داشت.
این دو یک بیانیه برای ترامپ در زمینه حمایت از اسرائیل قبل از انتخابات
اماده کرده بودند. خود این فرد قبلا حتی شهرک نشین بوده و کار نظامی در
آنجا می کرده است. از این رو باید دید که دو فرد اصلی که روابط امریکا و
اسرائیل را در دوران ترامپ پیگیری خواهند کرد هردو حامیان شهرک نشینان و
شهرک سازی با سابقه حمایت از شهرک سازی و زندگی در آنجا هستند.
این مسائل دست به دست هم می دهد که در دوران ترامپ روابط دولت امریکا با دولت تندروی نتانیاهو روابط نزدیک تر و کم چالش تری باشد. نکته مهمی هم که وجود دارد این است که این را باید در نظر گرفت که بحث دو دولت- دو ملت عملا قبل از اینکه ترامپ سر کار بیاید به نوعی به شکست رسیده است.
یعنی امیدی به قوت گرفتن آن با اراده ای جدید وجود ندارد؟
مسائل
پیچیده ای شکل گرفت هاست. به عنوان مثال اسلو که در 1994 امضا شد در آن
دقیقا مشخص نشد که کدام قسمت به فلسطینی ها و کدام قسمت به اسرائیلی ها
خواهد رسید. در 1995 قرارداد اسلو 2 را امضا کردند که بیش از 60 درصد کرانه
باختری را به اسرائیل می داد و با این مدل، آن ذهنیتی که فلسطینی ها
داشتند که کرانه باختری را خواهند داشت همان جا مرد. حتی جاهایی که قول
داده بودند به آنها بدهند انها را هم ندادند و از این رو بخش قابل توجهی از
کرانه باختری دست اسرائیل است و نوار غزه هم در حالتی محاصره است. منظور
این است که طرح و قرارداد امیدوار کننده ای شکل نگرفته است که بگوییم با
آمدن ترامپ نابود می شود. بیشتر در حرف و سخنرانی با کلمات صلح و مذاکره
بازی شده است و در اجرا هم اتفاق خاصی در این 8 سال اوباما در جهت شکل دادن
کشور فلسطینی انجام نگرفته است.
فکر می کنید اوباما هم به حالتی مستاصل گونه با اسرائیل رفتار
کرد و نتوانست کاری از پیش ببرد و قطع نامه شورای امنیت هم بعید است تاثیر
گذاری خاصی داشته باشد؟
همین حالا کارتر به اوباما پیشنهاد
داده است در این سه هفته آینده کشور فلسطین را به رسمیت بشناسد. البته بعید
است این کار انجام شود ولی ترامپ هم می تواند آنرا لغو کند. چنین حرکت
هایی شاید بتواند اسرائیلی ها را مجبور کند که حداقل از بخشی از خاکی که
اشغال کرده اند کوتاه بیاید. ولی حرکتی جدی برای روشن شدن موضوع نبوده است.
گفته می شود نه تنها در دوران اوباما بلکه پیش از او، در امریکا
به این موضوع رسیده اند که منافع ملی آمریکا را باید از اسرائیل تفکیک
کنند و به شکل کورکورانه از منافع اسرائیل حمایت نکنند. به نظرتان امریکا
آیا به این سمت رفته است و ترامپ هم می تواند این موضوع را درک کند و
سیاستهای امریکا را در اولویت قرار دهد؟
بجز کارتر که در کتاب
خود به این موضوع اشاره کرده است، اصل این مبحث با کتاب «لابی اسرائیل» که
میرشایمر و والت که از بزرگترین نظریه پردازان رئالیست در حوزه روابط بین
الملل هستند مطرح شد. اساس این کتاب هم این است که علیرغم اینکه اسرائیل در
دروان جنگ سرد فوایدی برای امریکا داشت ولی بعد از فروپاشی آن عملا هزینه
های دوستی با اسرائیل خیلی بیشتر از فواید آن بوده است و این تفکر بین
جامعه نخبه و دانشگاهی امریکا قوت گرفت. اما نکته ای که وجود دارد این است
که این موضوع را به شکل جدی در سیاست مداران نمی بینیم.
کمتر سناتوری در کنگره دیده می شود که بگوید حمایت ما از اسرائیل در موضوع بخصوصی به نفع منافع ملی امریکا نبوده است. دلیل آن هم بر اساس گفته های میرشایمر و والت این است که لابی های اسرائیل مثل آی پک یا جی استریت به شدت در ساختار سیاسی امریکا تاثیرگذار هستند و کمتر سیاست مداری است که با رفتار خود هزینه مقابله با اسرائیل را بدهد. شاید سیاست مدارهایی باشند که دید مثبتی به اسرائیل نداشته باشد، ولی به خاطر هزینه های چشم گیری که اینکار خواهد داشت حاضر نیستند که چنین تقابلی داشته باشند. بخصوص که ترامپ هم فکر نمی شود چنین موضعی را اتخاذ کند. انتخاب دو شخص در جایگاههای حساس که هر دو نفر دیدگاههای بسیار تندی دارند و اولین باری است که یک شهرک نشین خود تبدیل می شود به یکی از مقامات ارشد امریکا و این در رابطه با ستمی که به فلسطینی ها شده است می تواند نگران کننده باشد که حتی شدت بیشتری پیدا کند. بخصوص که در کنگره هم سنا و مجلس را جمهوری خواهان در دست گرفته اند.