در نخستين روزهاي زمستان و در حاليکه شمارش معکوس براي برگزاري انتخابات
رياستجمهوري مدتي است آغاز شده و در حاليکه اصلاحطلبان پيشاپيش با حمايت
از رئيسجمهوري وقت، تکليف خود با اين انتخابات را روشن کرده و در
گردهماييها و دورهميهاي انتخاباتيشان تمام تمرکزشان را به انتخابات
شوراهاي شهر و روستا و بستن ليستهاي انتخاباتي مربوط به آن معطوف
کردهاند، اصولگرايان همچنان در بلاتکليفي بهسر ميبرند و به نظر ميرسد
بهويژه پس از روشنشدن تکليف احمدينژاد در انتخابات اين دوره با منع مقام
معظم رهبري، دستيابي به اجماع کامل براي اصولگرايان هدفي است که هنوز محقق
نشده است.
در چنين شرايطي، استقبال اندک و ناچيز بزرگان جريان اصولگرايي
از نشستي که از آن بهعنوان ششمين گردهمايي ياران ولايت با محوريت
«انتخابات، ظرفيتها و چالشها» در مجموعه فرهنگي سرچشمه تهران ياد شد،
ميتواند شاهدي ديگر باشد بر اين مدعا که اصولگرايان قادر به کنار آمدن با
يکديگر نيستند. فارغ از عدم استقبال چهرههاي سرشناس جريان اصولگرايي از
اين گردهمايي که درنهايت با سخنراني چهرههاي کمتر شناختهشدهاي چون
اميررضا واعظ آشتياني، محمدعلي رامين و مسعود زريبافان برگزار شد،
فعاليتهاي انفرادي ديگر اصولگرايان از يکسو و عدم دستيابي به اجماع داخل
احزاب اصولگرا از ديگرسو، شواهدي ديگري است که نشان ميدهد «اجماع و اتحاد»
همچنان حلقه مفقوده در زنجيره اصولگرايان است.
در اين ميان، در حاليکه
حزب موتلفه اسلامي در ابتداي هفته گذشته از قطعيشدن گزينه نهايي خود خبر
داده بود و مصطفي ميرسليم را بهعنوان فردي که از سوي اين حزب براي
رقابتهاي انتخابات رياستجمهوري به ميدان خواهد آمد، معرفي کرد، محمدنبي
حبيبي دبيرکل موتلفه بلافاصله نهاييشدن و اجماع اعضاي شوراي مرکزي در مورد
ميرسليم را تکذيب کرد و حتي روز گذشته نيز اسدالله بادامچيان مدعي شد که
هنوز هيچ چيز قطعي نشده و حتي احتمال دارد، خودش بهعنوان گزينه موتلفه
وارد گود شود. بماند که اوضاع ديگر احزاب اصولگرا نيز آنچنان تفاوتي با
موتلفه ندارد و بهعنوان مثال در حاليکه روز پنجشنبه خبري در خصوص
قطعيشدن گزينه حزب بدون مجوز «يکتا» براي انتخابات و اجماع اعضاي اين حزب
روي رستم قاسمي در برخي رسانهها منتشر شد، محمدحسيني صبح روز جمعه در قامت
سخنگوي اين تشکل اصولگراي نوظهور، اين اخبار را تکذيب کرد.
در اثبات اين
مدعا درباره اوضاع نابسامان و تشتت آراي شديد اصولگرايان، همين بس که در
روزهاي گذشته حتي اخباري درباره احتمال کانديداتوري محمدرضا باهنر که بارها
هر گونه حضور خود را تکذيب کرده، نيز در رسانههاي مختلف دست به دست شد که
طبيعتاً پيش از آنکه کار به تحليل بکشد، تکذيب شد و عجيبتر از آن،
شايعاتي بود که در يکي دو روز اخير درباره احتمال حمايت جامعه روحانيت
مبارز از محمدرضا عارف پراکنده شد و طبيعتاً اين شايعات نيز پاسخي جز تکذيب
غلامرضا مصباحيمقدم، سخنگوي اين نهاد اصولگرا بههمراه نداشت. در چنين
شرايطي به نظر ميرسد بخشي از چنين شايعاتي ناشي از شيطنتهاي رسانهاي
اصحاب رسانه باشد که در مواردي در رقابت با يکديگر و بهمنظور جذب مخاطب
اقدام به انتشار آن ميکنند و همچنين احتمال دارد که برخي از اين چنين
اخباري در راستاي اهداف سياسي و بهمنظور رصد افکار عمومي درباره مطرحشدن
هر گزينه يا حتي تخريب گزينههاي جريان رقيب باشد.
چنانچه خبري که درباره
عارف و احتمال حمايت جامعه روحانيت مبارز منتشر شد، جز اين قابل توجيه
نبود. با اين همه، در کنار اين انگيزهها و احتمالات، قطعاً بلاتکليفي
اصولگرايان را نيز بايد يکي از مهمترين دلايل چنين تشتتي در اخبار دانست؛
چه در غير اينصورت، چرا شاهد ايجاد چنين فضايي در ميان اصلاحطلبان
نيستيم؟!