يکشنبه ۲۵ شهريور ۱۴۰۳ - 2024 September 15

تاخیر دولت در پرداخت حقوق پرسنل بیمارستانی

کد خبر: ۱۳۳۱۷۲
تاریخ انتشار: ۱۷ آذر ۱۳۹۵ - ۱۷:۴۵

به گزارش صدای ایران، حدود ۱۶۹ نفر از پرسنل روزمزد بیمارستان صیاد شیرازی گرگان بیش از ۵ ماه است که حقوق دریافت نکرده‌اند. این زحمتکشان در تار و پود حوزه‌های اداری و پشتیبانی بیمارستان در هم تنیده شدند و به زبان ساده‌تر می‌توان این‌گونه تعبیر کرد که بار سنگین ماموریت‌های غیر تخصصی درمان بر دوش آن‌هاست.

اسماعیل البرزی فعال اجتماعی و سلامت در یادداشتی خطاب به قاضی زاده هاشمی وزیر بهداشت نوشت:« ماه هاست که قوت غالب عده‌ای از همشهریانمان به جای آب و غذا شده است آب و .... هوا.

مردها خجل از روی زن و فرزند، دست به دعایند که نکند زبانم لال، همسر طلب پول و طلا و لباس و مسافرت خارج که بماند ، طلب میوه و گوشت و شام شاعرانه رستوران‌های لوکس و فست فود‌های جاده ناهار خوران کند یا حتی دوباره زبانم لال نکند فرزند بهانه گیری کند که کاپشن نو می‌خواهد و پدر از دردِ نداری و درماندگی مثل شمع آب شود.

نقش اول آن سوی قصه تلخ ما ، زنان و دخترانی هستند که با هزاران نذر و نیاز و تحمل نگاه‌های سرد و گاهاً بی‌ملاحظه، لباس خدمت به تن کرده‌اند و روز و شب را به هم پیوند زده‌اند تا بشوند مرهم درد هزاران بیمار دردمندی که به نیت التیام آلام به شفا خانه پناه آورده‌اند غافل از آنکه در این شفاخانه، صاحبخانه از بیمار درد مندتر است.

این روزها در بیمارستان صیاد شیرازی گرگان بیش از 160 نفر از پرسنل خدوم، بی‌ادعا و بی‌دفاعِ روزمزد تلاش می‌کنند تا با توکل بر لطف خداوند درد جسمانی از تن رنجور بیماران بزدایند اما عده‌ای مدیر بی درد و بی تدبیر، عِداد معوقات حقوق پرسنل روز مزد را از مرز 5 ماه گذرانده‌اند تا شرزه‌های خشمناک بی مهری و سوء مدیریت، درد روانی را بر پیکر آنان ماندگار کند.

آری، حدود 169 نفر از پرسنل روزمزد بیمارستان صیاد شیرازی گرگان بیش از 5 ماه است که حقوق دریافت نکرده‌اند. این زحمتکشان در تار و پود حوزه‌های اداری و پشتیبانی بیمارستان در هم تنیده شدند و به زبان ساده‌تر می‌توان این‌گونه تعبیر کرد که بار سنگین ماموریت‌های غیر تخصصی درمان بر دوش آن‌هاست.

فاجعه سوء مدیریت مدیران ناکارآمد زمانی رنگ استثمار و بهره کشی ناعادلانه به خود می‌گیرد که فاش شود، غالب این نیروها حدود 5 سال به صورت دستی و فاقد فیش حقوقی دستمزد خود را دریافت می کنند و فاجعه بارتر آنکه اصلا بیمه هم نشده اند و هر از گاهی نیز که آهی از سَرِ درد از آنان به هوا بر می‌خیزد ، احتمالا با تهدید به اخراج و کابوس کُشنده‌ای به نام بیکاری مواجه می‌شوند.

آخر، جوانمردی کجاست ؟ آیا در بیمارستان مُرد؟ پس ابو عبدالله بن جعفر بن محمد بن حکیم بن عبدالرحمن بن آدم رودکی سمرقندی در قرن سوم چه می سرود؟  : " مردی نَبُوَد فتاده را پای را پای زدن ، گر دست فتاده را بگیری مردی "

یعنی این شعر هم فراموش شد؟

یا آنکه رودکی خزعبلات سروده است؟

نام این رفتار را چه می توان گذاشت ؟

آیا جز این است که از آن به ظلم و بی عدالتی و استقرار سیستم ارباب و رعیتی تعبیر شود ؟

آیا نمی‌توان اینگونه پنداشت که رئیس دانشگاه علوم پزشکی گلستان آنقدر سرگرم دست و پا زدن برای نجات و مانایی خود است که فریاد مدد خواهی این همه انسان بی‌دفاع که در حال غرق شدن در دریای مشکلات مادی و سر خوردگی اجتماعی هستند را نمی‌شنود؟

آیا نمی‌توان اینگونه تعبیر کرد که برخی از مدیران نالایق و ناکارآمد توان رسیدگی به امورات مجموعه‌های تحت فرمان خود را ندارند و نیاز شدید به پوست اندازی در برخی حوزه های مدیریتی احساس می شود؟

یا نکند که بیمارستان صیاد با سیستم جزیره ای اداره می‌شود و در نقشه قلمرو مدیریتی دانشگاه علوم پزشکی گلستان تعریف نمی شود؟

سخن کوتاه، نگارنده و صاحبان درد را امیدی به تدبیر و درایت مدیران صیاد و دانشگاه علوم پزشکی گلستان برای درمان درد در خانه نیست که اگر بود نطفه این فاجعه عظیم در رَحِمِ شفاخانه صیاد بسته نمی‌شد.

البرزی در پایان این یادداشت که در پایگاه خبری ساجد منتشر شده آورده است: شایسته است به دلیل حجم وسیع و غیر قابل کتمان این فاجعه نامیمون اداری در بیخ گوش مسئولان گلستان، نماینده ولی فقیه، استاندار گلستان و وزیر بهداشت آستین همت برای دفاع از مظلوم بالا بزنند و قبل از آنکه جنین سوء مدیریت در قامت نوزادی ناخَلَف به نام بحران در بیمارستان صیاد متولد شود در راستای سِقط آن اقدام کنند.»

نظر شما