به گزارش صدای ایران احمد محمود رباطی، نماینده دوره سوم مجلس شورای اسلامی و عضو فعلی مجمع نمایندگان ادوار است. او در سال ٧٦ قائم مقام محسن صفایی فراهانی در ستاد انتخاباتی سید محمد خاتمی بود و در سال ٨٠ ریاست ستاد انتخابات سراسری او را به عهده داشت. با این حال رباطی کمتر در عرصه سیاست فعالیت میکند. او در ردیف مجاهدین جمعه است و به همین دلیل نیز در سال ٨٨ مسوولیت امور استانهای ستاد انتخاباتی مهندس میرحسین موسوی را به عهده داشت. با این سابقه او را میتوان یکی از کاربلدترین چهرههای ستادی در انتخابات دانست. از همین منظر وقتی در طول گفتوگو به چگونه پیروز شدن روحانی در انتخابات سال بعد میرسیم حرفهای زیادی دارد. او البته در ردیف کسانی است که مدل انتخابات ٩٦ را بیشباهت به ٨٠ و دور دوم ریاستجمهوری خاتمی نمیداند. آنجا هم ١٠ کاندیدا در برابر خاتمی قرار گرفتند تا شاید هر کدام بتوانند بخشی از سبد رای او را کاهش دهند و در نهایت کار به دور دوم بکشد اما رای خاتمی از سال ٧٦ هم بیشتر شد و در تاریخ ماند. حالا نیز به نظر میرسد یکی از استراتژیهای احتمالی رقیبان روحانی حضور حداکثری در کاندیداتوری است. آنها تصور میکنند به دلیل نهی کلی دو قطبی شدن فضای سیاسی میتوانند با لشکر کاندیداها در برابر روحانی پیروز شوند.
در ادامه مصاحبه احمد محمود رباطی را با اعتماد می خوانید:
الان مشغول چه کاری در عرصه سیاست هستید؟ شما در سال ٧٦ فعالیت گستردهای در ستاد آقای خاتمی داشتید اما در فضای سیاسی پس ازآن کمتر حضور داشتهاید.
دغدغهها و دلمشغولیهایم همواره مساله توسعه، به ویژه توسعه اقتصادی کشور بوده است. دلیل اصلی حضورم در عرصه سیاست نیز رویکرد به توسعه است. روندها در ایران نشان میدهد پرداختن به توسعه اقتصاد بدون توجه به حوزههای سیاست وفرهنگ تقریبا ممتنع خواهد بود؛ از این رو انتخابات و صندوق رای ونقش آن در توسعه، جنبه استراتژیک دارد. براین اساس برای ادای دین وخدمت به جامعه درحدامکان تلاش کردهام. درمورد اینکه چه میزان به اهداف توسعه ملی دست یافتهایم، باید گفت فاصله زیاد است. فعالیتهای سیاسی اجتماعی بنده محدود به انتخابات سال ٧٦ نمیشود. علاوه بر انتخابات سال ٧٦ که عنوان قائم مقام ستاد استان تهران آقای خاتمی راداشتم، درانتخابات شوراهای شهری و روستایی دردوره اول مسوول ستاد جبهه دوم خرداد بودم، درسال ١٣٨٠به عنوان ریاست ستادمرکزی آقای خاتمی توفیق خدمت ملی و ادای دین به مردم را یافتم، در انتخابات سال ٨٤ به عنوان مسوول ستاد اصلاحطلبان ایران اسلامی و عضویت در شورای مرکزی ستاد آقای هاشمی فعالیت انتخاباتی داشتیم، در انتخابات سال ١٣٨٨ به عنوان مسوول امور استانهای ستاد مهندس میرحسین موسوی توفیق خدمت داشتم، در انتخابات ریاستجمهوری روحانی در سال ٩٢ بهصورت غیررسمی کمک کردیم ودر انتخابات مجلس شورای اسلامی در سال ١٣٩٤ در قالب شورای فعالین ادوار انتخابات... با شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان در استان تهران همکاری و در شورای ستاد انتخابات شهر تهران عضویت داشتیم.
فعالیتهای شما در عرصه سیاست محدود به ستادهای انتخاباتی بوده است؟ چرا بعد از هر انتخابات خداحافظی میکنید تا انتخابات بعدی؟
البته خیلیها این سوال را از بنده پرسیدهاند. بخشی از این دلایل را نمیتوانم بگویم چون به روابط و مناسبات داخلی جریان اصلاحات برمیگردد و در زمان مناسب اگر عمری باشد عرض خواهم کرد. فعالیتهای بنده محدود به عرصه سیاست نبوده است. در این ایام علاوه برتدریس دردانشگاه و نمایندگی مجلس شورای اسلامی، در سطوح مختلف مدیریتی و مشاورهای درحوزههای برنامهریزی، مالی و بانکی، اقتصادی و صنعتی توفیق خدمت داشتهام. لازم به ذکراست که در سیاست باید تمرکز و توجه، اولا بر منافع مردم باشد و ثانیا رعایت انصاف نسبت به همه کسانی است که درقالب یک جبهه در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی مشارکت دارند. تحقق این امر مستلزم نوعی شفافیت در ساختارها، فرآیندها و تصمیمگیریها است. سیاستها، برنامهها و تصمیمگیریها باید به گونهای تنظیم و تدوین شود تا واقعا کسانی که به دور از کارهای نمایشی و صرفا لابیگری تلاش میکنند و شایستگی دارند مورد توجه قراربگیرند و ترغیب شوند. تمامی احزاب و تشکلها به تناسب وزن و تلاش و زحماتی که متحمل شده و انرژیای که بهکار میبرند و همچنین آن دسته از اشخاص و چهرههای حقیقی که کارکردی بیش از برخی احزاب دارند، احساس کنند درمراحل مختلف مشارکت داشته و سهیم هستند مایلند، بدانند بهصورت قاعدهمند در فرآیند تصمیمگیری، اجرا، توزیع قدرت، صحنه خدمت به جامعه و مدیریتها با توجه به شایستگیهایشان مشارکت داشته و سهیم هستند. جامعه نیاز دارد تا در قالب مثلث برنده- برنده- برنده بیندیشیم (من برنده – توبرنده – مردم برنده)، تصمیم بگیریم وعمل کنیم. در غیر این صورت با چالشهای فراوانی مواجه میشویم؛ بهطوریکه اهمال و غفلت از بهکارگیری این قاعده، آسیبهایی را به کشور و جریان اصلاحات وارد کرده و میکند. این مساله باعث شده است انگیزه فعالیت آنطور که شایسته است شکل نگیرد و پتانسیلهای فردی و جمعی بالفعل نشود. در همین راستا لازم است جریان اصلاحات درچارچوب مکانیزمی که توسط شخصیتها، احزاب و تشکلهای سیاسی تعریف میشود نسبت به آسیبشناسی خود اقدام کند و با انسجام بخشی نیروها و تقویت انگیزهها سطح توانمندی و کارآمدی خود را ارتقا بخشد. این مطلب با برخی بزرگان مطرح شده و امید است مورد توجه قرار بگیرد.
شما مشخصا در کجای جغرافیای اصلاحطلبی قرار میگیرید؟
درمقطعی عضوحزب جمهوری اسلامی درخدمت بزرگانی همچون شهید مظلوم دکتر بهشتی بودم. با اعزام به خدمت سربازی درسال ١٣٦١ از حزب کنارهگیری کردم. در ادامه، اساسا فعالیت حزب متوقف شد. دردوره مجلس چهارم جزو موسسان، مجمع نیروهای خط امام را تاسیس و شکل دادیم لکن در ادامه مسیربه دلایلی ازجمله مشکلات شخصی از آن حزب کنارهگیری کردم. درحال حاضردر کانون نمایندگان ادوار و نیز مجمع نمایندگان ادوار مجلس شورای اسلامی عضویت داشته و عضو شورای مرکزی مجمع نمایندگان ادوار مجلس شورای اسلامی هستم. البته یک حرکت اجتماعی و سیاسی در سه سال اخیر توسط فعالان اجتماعی - سیاسی که در دورههای مختلف انتخابات از مجلس سوم تاکنون حضور و فعالیت ثمربخشی در عرصه انتخابات داشتهاند در حال شکلگیری است و با نام «شورای فعالان ادوار انتخابات (شفا)» فعالیت میکنند. این افراد در عین حالی که سلیقههای مختلف اصلاحطلبی و اعتدالی دارند تلاش کردهاند با توجه به ویژگیهای مشترک و انسجامیافته بتوانند با هماندیشی، هماهنگی و همکاری فعالیتهای مفیدی را شکل دهند. خاستگاه اولیه فعالان استان تهران وبه ویژه شهر تهران است. شفا، در چارچوب گفتمان اصلاحات و روش اعتدال، تاکنون کارهای مفیدی انجام داده است.
چند هفته پیش هم دیداری با آقای عارف داشتید؟
با توجه به نقش موثر دکتر عارف در جریان اصلاحات از این نوع دیدارها پیشتر هم بوده اما اینبار مقداری رسانهای شد. در این جلسه دوستان نظراتی پیرامون موضوعات کلان ازجمله نحوه تعامل مجلس با مردم ورسید گی به مسائل آنها، چگونگی حفظ و تقویت اعتماد مابین مردم با دولت و مجلس، فساد و رانتخواریها، انتخابات و... مطرح کردند.
شما در انتخابات ٩٤ هم فعال بودید؟
در انتخابات ٩٤، شورای فعالان ادوار انتخابات (شفا) با توجه به مشکلاتی که درعرصه انتخابات شهر تهران وجود داشت وارد عرصه انتخابات شد و در جریان انتخابات تهران کمک و درامر ساماندهی فعالیتهای انتخاباتی تهران دوستان نقش موثری ایفا کردند. سه نفر از اعضای شفا در شورای ستاد انتخابات تهران حضور داشتند.
من میخواهم از تجربه سال ٨٠ شما برای سال ٩٦ استفاده کنم. شاید از جهاتی در کلیات، این دو انتخابات شبیه هم باشند. در هر دو انتخابات مهمترین و اصلیترین کاندیدا رییسجمهور مستقر است و تاکتیکهای جریان مقابل میتواند به نوعی شبیهسازی شدهباشد. فکر میکنید رقابت با رییسجمهور مستقر نیاز به چه مولفههایی دارد و چه چیزی از سوی جریان مقابل انتظار آقای روحانی را میکشد؟ در انتخابات سال ٨٠ به جز آقای خاتمی ٩ نفر دیگر هم کاندیدا شدند به این امید که هر کدام بتوانند بخشی از سبد رای آقای خاتمی را به خود اختصاص دهند و سرنوشت انتخابات را تغییر دهند اما نتیجه شگفتانگیزتر از خرداد ٧٦ بود. فکر میکنید جنس انتخابات ٩٦ شبیه انتخابات ٨٠ باشد یا خیر؟
از جهاتی این دو انتخابات شباهتهایی دارند. با توجه به شرایط اجتماعی و عملکرد جناح اصولگرا تقریبا شکل کلی دو انتخابات شباهتهایی دارد. بدنه اجتماعی به لحاظ کمی و حتی کیفی تمایل قابلتوجهی به کاندیدای جریان رقیب نخواهد داشت. گفتمان اصلاحات و اعتدال وزن اصلی را در عرصه اجتماعی و فضای سیاسی انتخابات دارد. مسائل دیگری نیز وجود دارد از جمله اینکه کاندیدای جناح اصولگرا چه کسی یا چه کسانی خواهند بود که یک مساله مهم است. مولفه دوم انسجام و هماهنگی است. باید دید آیا جناح اصولگرا به یکپارچگی و انسجام و هماهنگی و کاندیدای واحد میرسد یا خیر. این مولفه نیز بسیار مهم است. در جناح اصلاحات همین بحثها وجود دارد که آیا نامزدهای رقیبی مطرح خواهند شد و میزان یکپارچگی و هماهنگیها در صحنه انتخابات چگونه خواهد بود. مولفه اجتماعی و افکار عمومی نیز موثر است. فکر میکنم گفتمان و خواست غالب امروز جامعه ما خواست اصلاحات با هر برداشتی است. اکثریت بسیار قوی جامعه امروز ما مطالباتی از جنس اصلاحات دارند. به همین جهت با این رویکرد بعید است که مردم به سمت جناح اصولگرا تمایل چندانی پیدا کنند.
حجم فشارها و تخریبهایی که نسبت به دولت آقای روحانی وارد شده است اگر نگوییم بیش از آنچه بود که در دولت اول آقای خاتمی اعمال میشد کمتر از آن هم نیست. میخواهند به هر قیمتی دولت روحانی یک دورهای شود.
اینطور بهنظر میرسد این مساله به زمینهها و شرایط باز میگردد. اگر دولت آقای روحانی بتواند رضایت نسبی بیشتری را فراهم کند و برخی مطالباتی که مردم در انتخابات ٩٢ از او داشتند و او هم قولهایی در آن زمان داد به صورت نسبی در حوزههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی پاسخ دهد و نیز اگر در مواردی که واقعا به دلیل موانعی که بر سر راه دولت وجود داشته مردم را قانع کند، آقای روحانی میتواند در سال ٩٦ موفق شود. در این مدت باقیمانده تا انتخابات، دولت باید تلاش کند، مواردی که از نظر مردم اولویت دارد را دستهبندی کند. این اولویتها با توجه به اقشار مختلف اجتماع میتواند متفاوت باشد اما به هر حال وزن مطالبات را میتوان پیدا کرد. برخی خواستهها و مطالبات جنبه عمومیتر دارند مثل مساله حصر که مربوط به قشر خاصی نیست یا مثلا در بحث معیشت مردم که بخش وسیعی از جامعه را در بر میگیرد بهبود روابط خارجی جزو مطالبات مردم است. احتمالا برخی دیگر از مطالبات وسعت کمتر داشته در اولویتهای بعدی قرار میگیرند. دولت روحانی میتواند در حد امکان این مطالبات را برآورده کند و به هر میزانی که امکانپذیر است و امکان پیشرفت وجود دارد، تلاش کند. مردم باهوش و عمیق هستند و آگاهیهای درخوری دارند. با استفاده از شبکههای مجازی میتوان اطلاعرسانی خوبی انجام داد و مردم قضاوت مثبتی خواهند کرد. لیکن اگر اینها آنطور که باید جنبه عملی به خود نگیرد تاثیر منفی میگذارد و زمینههایی را به وجود میآورد که ممکن است آن تخریبها و ایراداتی که در برخی موارد به دولت وارد میشود بر بدنه اجتماعی تاثیر منفی بگذارد. اکثریت مردم منشا مشکلات را میشناسند. میدانند چه کسانی به مسائل دامن میزنند. رقبا سعی میکنند تمام مسائل و مشکلات را به دولت روحانی مرتبط سازند. در ارزیابی از دولتها باید منصف بود در برخی موارد بر دولت روحانی نقد وارد است. ممکن است برخی وزرا و دستگاهها کوتاهی کرده باشند. در وهله اول لازم است دولت روحانی نقد منصفانهای از خود داشته باشد و از همه ظرفیتها برای بهبود اوضاع و زمینهها تلاش کند. در مجموع اگر دولت تلاش کند که حرکتهای جدیتری را شکل دهد و به هر میزانی که توفیق داشته و در مواردی هم که موفق نبوده است مردم را قانع کند، میتواند موثر باشد.
مهمترین شیوه مواجهه اصلاحطلبان با انتخابات ریاستجمهوری باید چگونه باشد؟
بهنظر بنده آقای روحانی و جریان اصلاحات باید بنا را بر انصاف و صداقت بگذارند. نمیگویم الان بنا برصداقت نیست. بلکه باید سازوکارهایی برای ترجمه عملی انصاف و صداقت پیدا کرد. اینکه ما خواستی در ذهن و دلمان داشته باشیم ولی برای آن مکانیزم اجرایی و عملیاتی پیدا نشود به جایی نمیرسد. مثل بسیاری از واژههای زیبایی که به کار برده میشود و بعد از مدتی به ضدواژه تبدیل میشود. اگر به حرفی که میزنیم باور داشته باشیم باید برای اجرایی شدن آن کاری کنیم. جریان اصلاحات باید بنا را بر صداقت بگذارد. باید به مثلث برنده-برنده-برنده فکر کند. یعنی ما برنده، شریک سیاسی ما برنده و جامعه نیز برنده باشد. مهمتر از همه جامعه است. اگر درچارچوب این مثلث، سازوکار و سیاست تعریف و تدوین شود میتوان با اطمینان بیشتر نسبت به موفقیت امیدوار بود. بنده آقای روحانی را رییسجمهور قابلی میدانم و معتقدم خصیصههای خیلی خوبی دارد. لزومی به چانهزنی نیست. وقتی قرار است همه به عنوان شریک با هم کار کنیم و برای یک هدف ملی و خدمت به مردم حرکت کنیم، دلیلی بر این بحثهای حاشیهای نیست که خود مساله ساز است. از منظر دیگری به انتخابات ٩٦ نگاه کنیم. صادقانه بگویم ما شرکایی هستیم که در صحنه سیاسی و اجتماعی میخواهیم برای این کشور کار کنیم؛ اشتراکات فکری و گفتمانی و روشی داریم؛ باید همکاری و همفکری و تلاش کنیم. حالا که اینطور است شفاف حرف بزنیم. شریک من باید در این عرصه موفق باشد و بنده نوعی هم توفیق داشته باشم. منظور من رییسجمهور است تا نتیجه این توفیقات منجر به منافع مردم شود. در غیر این صورت به ضرر دولت و اردوگاه اصلاحات خواهد بود و درنتیجه نفع چندانی عاید مردم نخواهد شد.
از توصیهها و مراقبههایی که دو کاندیدای اصلی سال ٨٠ و ٨٨ داشتند هم بگویید؟
نکات زیادی هست که دو نکته را عرض میکنم. خاطرم هست آقای خاتمی یک بار برای راهاندازی و بازدید به ستاد تشریف آوردند. روی یک جمله خیلی تاکید کردند و آن انصاف بود. آنجا گفتند فلانی نسبت من با همه احزاب و تشکلها یکسان است و انصاف رعایت شود. بنده به عنوان یک امانتدار در سمت ریاست ستاد ایشان تمام هم و غم خود را برای اینکه این سیاست ترجمه عملی شود، به کار بستم. و تا آنجایی که امکان داشت این کار انجام گرفت. همین مساله عاملی شد که هماهنگی زیبایی بین احزاب و تشکلها و گروهها شکل گرفت. البته پیاده کردن این سیاست هزینه زیادی برای بنده داشت و مورد لطف برخی از دوستان اصلاحاتی قرار گرفتیم و... همواره تلاش کردهام زیباییهای کار بماند.
در ستاد انتخاباتی سال ٨٨ چطور؟
مهندس موسوی نسبت به مساله پاکدستی و مبارزه با فساد بسیار حساس بودند. یک روز که خدمت ایشان رفته بودیم در رابطه با عزل و نصب مسوولان ستادها بهشدت توصیه بر انتخاب افراد پاکدست و کارآمد برای مسوولیت ستادها داشتند و خواستار رعایت جدی این امر بودند و اظهار داشتند حتی ممکن است کسانی باشند که گرایشهای اصولگرایی دارند اما انسانهای پاکدست و کارآمدی هستند و علاقهمند هستند که با این جریان در انتخابات همکاری کنند، استقبال کنید و آنها را به کار بگیرید. بنا را بر اجرای این سیاست گذاشتیم و تا جایی که امکان پذیر بود این سیاست عملی شد. در ستادهای موسوی علاوه بر شخصیتها، فعالین، احزاب و تشکلهای اصلاحطلب، برخی فعالین اصولگرا نیز که به آقای مهندس موسوی علاقهمند بودند با ستادها همکاری داشتند.
نظر شما