دردسر بزرگ برای "پرسپولیس"
نکته عجیب آنکه گفته میشود سرتون چوک، دستیار معتمد برانکو هم نقش مهمی در ناامیدی بازیکنان ذخیره داشته است. از قرار معلوم او به جای اینکه به نفرات جانشین انگیزه بدهد و آنها را به کار بیشتر برای رسیدن به ترکیب تشویق کند، با چند نفر از این نفرات به طور خصوصی حرف زده و گفته: «بعید میدانم به این زودیها به شما بازی برسد!» همین رفتار عجیب چوک که دلیل نامشخصی هم دارد، باعث افت روحی نفرات ذخیره شده است.
به نظر میرسد توقف پرسپولیس در داربی تهران برای این تیم گران تمام شده و سرخها بعد از این بازی وارد فضای پرتنشی شدهاند.
از خبر قهر رامین رضاییان و تایید و تکذیب بعدش که بگذریم، مجموعه پرسپولیس دیروز تحت تاثیر انتشار خبر تمایل احمد نوراللهی برای جدایی از جمع سرخپوشان بود. هافبک دفاعی تراز اول قرمزها که ابتدای لیگ چهاردهم همزمان با مهدی طارمی به پرسپولیس پیوست و فورا در این تیم جایگاه ثابتش را پیدا کرد، از آغاز لیگ پانزدهم و در اثر حضور کمال کامیابینیا رفتهرفته نیمکتنشین شد و مگر در مواقعی که کمال مصدوم یا محروم شده، دیگر فرصت بازی پیدا نکرده است.
نوراللهی که هنوز مشکل خدمت سربازیاش حل نشده، بدش نمیآید با توجه به شرایط پیش آمده راهی یک تیم نظامی شود تا هم بخت حضور در میدان را پیدا کند و هم سربازیاش را بگذراند. سوال مهم اما اینجاست که چرا همه این مسایل درست در همین مقطع و به شکل همزمان پیش آمده؟ چرا جدایی ساسان انصاری، دلخوری رامین رضاییان و خیز نوراللهی برای جدایی با هم مقارن شده است؟ آیا فقط عبور شش هفته از لیگ شانزدهم، برای بریدن و از نفس افتادن این همه بازیکن کم نیست؟ چطور پرسپولیس در مقطع مشابه فصل قبل با چنین معضلی مواجه نبود؟ به نظر میرسد نوع مدیریت برانکو در تیمش برای فصل جاری طوری بوده که بین تیم اصلی و بازیکنان ذخیره فاصله عمیقی ایجاد شده است.
ناامیدی بین ذخیرهها
ساسان انصاری خیلی زود متوجه شد در پرسپولیس برانکو آنقدرها به او فرصت نخواهد رسید. البته شخص آقای سرمربی کمی تلاش کرد ساسان را راضی کند و در مسابقات سوم و چهارم جمعا 40دقیقه به او بازی داد، اما این مساله هم باعث نشد انصاری به اهوار برنگردد. همزمان با او، محمد امین آرامطبع هم که به نظر میرسید به عنوان مدافع چپ فیکس جذب شده فعلا فرصت بازی پیدا نکرده و فرم کار هم طوری است که انگار حالا حالاها جایگاه ربیعخواه در سمت چپ تغییر نخواهد کرد.
از همه اینها بدتر داستان بازیکنی است که در طول تمرینات و مسابقات تدارکاتی پیشفصل ستاره شده بود و نوید ظهور یک استعداد جدید را میداد؛ شهاب زاهدی! شهاب اخیرا حتی در لیست 18نفره هم قرار نمیگیرد و فعلا برای رسیدن به نیمکت در حال مبارزه است. به علاوه پرسپولیس ابتدای فصل یک هافبک راست جدید به نام صادق محرمی گرفت که از او هم فعلا خبری نیست. وقتی حتی یک دقیقه هم به این نفرات بازی نمیرسد، جای تعجبی ندارد که کمکم بین اصلیها و رزروها فاصله بیفتد.
نقش عجیب آقای دسیتار
نکته عجیب آنکه گفته میشود سرتون چوک، دستیار معتمد برانکو هم نقش مهمی در ناامیدی بازیکنان ذخیره داشته است. از قرار معلوم او به جای اینکه به نفرات جانشین انگیزه بدهد و آنها را به کار بیشتر برای رسیدن به ترکیب تشویق کند، با چند نفر از این نفرات به طور خصوصی حرف زده و گفته: «بعید میدانم به این زودیها به شما بازی برسد!» همین رفتار عجیب چوک که دلیل نامشخصی هم دارد، باعث افت روحی نفرات ذخیره شده است.
ماجرای عجیب اوکراینیها
این روزها مساله بازیکنان اوکراینی هم در پرسپولیس بغرنج شده است. تا یک ماه پیش سوال اصلی این بود که اینها چطور جذب شدهاند، حالا پرسش مهمتر این است که اینها چرا در هر مسابقه به بازی گرفته میشوند؟ برانکو انگار قصد دارد با استفاده مستمر از این نفرات، به رسانهها و منتقدان بفهماند خرید آنها سفارشی نبوده، اما مساله اینجاست که چون از کیفیت این نفرات اطمینان ندارد، در هر بازی تنها در دقایق پایانی به شکلی عجیب آنها را روانه میدان میکند. همین مساله باعث شده داخل تیم هم بازیکنان علیه این دو نفر موضع داشته باشند.
ویژگی قدیمی برانکو
برانکو سخت به نفرات اصلیاش دست میزند و خیلی به ندرت بازیکنان جدید را به چرخه مهرههای فیکساش اضافه میکند. این مساله مربوط به امروز و دیروز نیست و حتی در دوران حضور نامبرده در تیم ملی هم این انتقاد از وی به عمل میآمد. همین خصوصیت اخلاقی باعث شده ذخیرهها کار سختی برای تحمیل خودشان به ایوانکوویچ داشته باشند، اما روزنه امید برای آنها این است که اگر بتوانند به ترکیب برسند، دیگر بعید است به این راحتیها حذف شوند؛ چنانکه محسن مسلمان و محمد انصاری از میانههای نیمفصل اول پارسال به تیم اضافه شدند و حالا جزو تغییرناپذیرها به شمار میآیند.