غروب "مرکل"؟!
آیا شکست تحقیرآمیز حزب آنگلا مرکل در انتخابات ایالتی اخیر و کاهش محبوبیت
عمومی او در نظرسنجیها، از به پایان رسیدن قدرت سیاسی او حکایت میکند؟
روزهای
پایانی تابستان است و کرجیها روی رودخانه اشپری آخرین گردشگران تابستانی
برلین را با خود جابهجا میکنند. راهنمای سفر به ساختمان دفتر صدراعظم
اشاره میکند و میگوید: " آنگلا مرکل اینجا کار میکند." بلافاصله
تلفنهای هوشمند رو به ساختمان نشانه میروند و افراد برای گرفتن عکس ژست
میگیرند.
گردشگران، در حالی که دستها را بالای چشمهایشان
میگیرند تا مانع نور آفتاب شوند، به ساختمانی از سنگهای سفید براق و
شیشه که مقابل آنها قرار دارد، نگاه میکنند. شاید تعدادی از آنها هم حتی
متوجه شوند پیچکی که روی دیوارهای بیرونی ساختمان پهن شده، تازه شروع کرده
به قرمز شدن.
پاییز پرآشوبی در انتظار آنگلا مرکل است.
محبوبیت
عمومی مرکل طبق نظرسنجیها به پایینترین میزان در پنج سال اخیر رسیده.
علاوه بر این، محافظهکاران حزب دموکرات مسیحی مرکل در انتخابات اخیر به
صورت مفتضحانهای از حزب ضدمسلمان "آلترناتیو برای آلمان" شکست خوردند و به
مقام سوم رانده شدند.
آلمان در آستانه دوره حساسی قرار دارد. از
طرفی به قدرت رسیدن جناح راست افراطی و از طرف دیگر ورود بیش از یک میلیون
پناهجو و حملات اخیر که توسط دو پناهجو و ظاهرا تحت تاثیر گروه موسوم به
دولت اسلامی (داعش) صورت گرفته، موجب نگرانی شده است.
و تا وقتی
این نگرانی برای بسیاری از جمله برخی همحزبیهای مرکل وجود داشته باشد،
از مرکل و سیاستهای مهاجرتی او به عنوان تنها عامل شکست حزب یاد خواهد شد.
تیتر یکی از روزنامهها چنین بود: "امپراتوری مرکل رو به سقوط است!"
رهبر حزب اتحادیه سوسیال مسیحی بایرن به صورت علنی هشدار داد– هرچند بار اول نبود که او چنین بیانیهای میداد.
هورست
زیهوفر که مدتهاست ریگ کفش مرکل شده، در این بیانیه از مرکل خواست که ظرف
چند هفته آینده استراتژی شفافی در قبال مالیات، امنیت داخلی، حقوق
بازنشتگی و مهاجرت ارائه دهد.
به نظر میرسد زیهوفر از همین حالا دارد برای انتخابات سراسری سال بعد آماده میشود. همان کاری که احزاب مخالف هم دارند میکنند.
رالف
اشتگنر، معاون رهبر حزب سوسیال دموکرات، که در ائتلاف با حزب مرکل به سر
میبرد، میگوید مرکل "اوج خود را پشت سر گذشته" و صلاحیت او برای تصدی
مجدد مقام صدراعظمی را زیر سوال برده. مرکل تاکنون در مورد نامزدیاش در
دوره بعد صحبتی نکرده است.
یکی از محافظهکاران ارشد با ناراحتی به من میگفت حالا دیگر مرکل به نماد بحران پناهجوها تبدیل شده.
او
اذعان کرد که مرکل ممکن است هیچگاه قدرت سیاسیش را باز نیابد. او گفت در
داخل حزب شک و شبهههایی درباره این که مرکل باید برای دوره بعد هم نامزد
بشود یا نه وجود دارد.
تیتر یکی از روزنامهها این سوال را مطرح کرده بود: "مرکل تا کی دوام خواهد آورد؟"
حدود دو هفته پیش، من ناظر فعالیتهای انتخاباتی مرکل در بازار ریبنیتزدامگارتن بودم – این بازار در حوزه انتخابی خود او قرار دارد.
استقبال
خیلی گرمی از او شد – زن پنیرفروشی به او لبخند زد و یکی از هوادارانش
وقتی به طرف سکوی سخنرانی میرفت به او گل تقدیم کرد و هنگامی همراه با
حضار سرود ایالتی را خواند برایش کف زدند.
البته دقت داشته باشید
که با اینکه میزان محبوبیت مردمی مرکل به ۴۵ درصد افت کرده، اما دیگر
رهبران اروپا کماکان حسرت داشتن همچنین محبوبیتی را دارند.
آنجا با دو سبد به دست صحبت کردم.
گفتند: "ما همیشه او را دوست داشتهایم. او مانند یک جنگجو مبارزه میکند و امیدواریم از پس موقعیت کنونی هم برآید."
اما ولفگانگ نگران بود. او داشت همراه با سگش از کنار دکهای که در آن کفشها منظم روی هم چیده شده بودند عبور میکرد.
او
میگفت: "فکر نکنم بتواند از پسش برآید. مگر این که از دیگران، مثلا
باقی اروپا، و یا شاید قارهای دیگر کمک بگیرد. نیاز داریم که روسیه هم
برای از بین بردن ریشه مشکل به ما کمک کند. در غیر این صورت به نظر
نمیرسد اوضاع خوبی در انتظارمان باشد. او نمیتواند به تنهایی از پسش
برآید."
مرکل در اوایل هفته به حالت تسلیم اعتراف کرد که نیاز دارد اعتماد عموم را دوباره به دست آورد.
به
نظر میرسد یادآوری این که وضع اقتصادی آلمان خوب است ، نرخ بیکاری پایین
است و تعداد پناهندههایی که وارد آلمان میشوند به صورت چشمگیری کاهش
یافته (شمار افرادی که امسال به آلمان پناهنده شدهاند ۳۰۰ هزار نفر بوده
در حالی که بیش از یک میلیون نفر در سال ۲۰۱۵ یه این کشور آمدند) دیگر برای
جلب اعتماد مردم کافی نیست.
مقامات برخی از روستاها و شهرهای کوچک آلمان به من گفتند که با امکانات فعلی بیشتر از این نمیتوانند پناهجو بپذیرند.
با
این حال مرکل دارد با این حس که وضعیت آلمان از کنترل خارج شده و اینکه
او با باز کردن درهای کشور در تابستان گذشته امنیت آلمانیها را به خطر
انداخته مبارزه میکند.
گرهارد کوخ یکی از دهها نفری بود که در حمایت از حزب آلترناتیو برای آلمان به تجمع انتخاباتی این حزب در شهری کوچک رفته بودند.
او
میگفت: "مرکل به حزب خودش خیانت کرده. ما انتظارات زیادی از او داشتیم.
اما او مواضعی گرفت که حزب دموکرات مسیحی سابقا با آنها مخالف بود. او به
ملت آلمان خیانت کرد. وقتی به بچهها و نوههایم و آینده آنها فکر
میکنم، میبینم مرکل با کاری که کرد عاقبتی غیرقابل پیشبینی برای فردای
سرزمین پدریمان رقم زد."
حزب آلترناتیو برای آلمان رقیبی جدی برای تمام احزاب سیاسی آلمانی محسوب میشود.
این
حزب تازهتاسیس که رهبری منظمی هم ندارد از ادبیاتی ناهنجار استفاده
میکند که برای آن دسته از رایدهندگانی که نگران یکدست بودن جامعه و امنیت
داخلی کشور هستند جذاب است.
وقتی کنراد آدام، روزنامهنگار سابق و
از بنیانگذاران این حزب، در یک تجمع انتخاباتی اعلام کرد که اسلام جایی در
آلمان ندارد، جمعیت برای او کف زدند.
او گفت: "بسیاری از آنهایی که
تازه وارد آلمان شدهاند بسیار کمسواد یا بیسوادند. آنها از لحاظ
فرهنگی از ما عقبترند. آنها یا نمیتوانند یا نمیخواهند که در جامعه ما
ادغام شوند. آنها عقاید خودشان را درباره نحوه برخورد با زنان ترویج
میکنند."
"اما مرکل فکر میکند با چند کلاس زبان آلمانی و آموزش جنسی، میتوان این مشکل را فورا حل کرد."
مرکل خود اذعان کرده که بحران پناهجوها، آلمان را تغییر خواهد داد. می توان گفت بزرگترین تغییرات ممکن است در سیاست رخ دهد.
حزب
آلترناتیو برای آلمان تقریبا مطمئن است که در انتخابات پارلمانی سال آینده
صاحب کرسی خواهد شد. امری که ساختن ائتلاف بین حزبها را در آینده پیچیده
میکند.
برخی هم عقیده دارند که این شکست آغازی بر پایان کار مرکل است. یک کارشناس امور سیاسی وضعیت کنونی مرکل را "غروب صدراعظم" نامیده.
البته ممکن است برای استفاده از این عبارت هنوز زود باشد چون فعلا رقیبی جدی برای جانشینی او وجود ندارد.
اما مرکل باید هر چه سریعتر وارد عمل شود. او به اندازه کافی از جمله "ما این بحران را حل خواهیم کرد" استفاده کرده.
حالا وقت آن است که مردم کشورش را متقاعد کند که "میتواند" و از آن مهمتر این که توضیح دهد "چگونه میتواند."