آیا آیتالله هاشمی معادلات انتخابات۹۶ را تغییرمیدهد؟
زمزمههای انتخاباتی بالا گرفته است، در لابلای همین زمزمهها است که میشنوی آیتالله هاشمی همچون سه سال گذشته حامیدولت یازدهم است و روحانی را بهترین گزینه برای ریاستجمهوری آینده میداند.
به گزارش صدای ایران، در عین ناباوری و در حالی که دیگر همه مطمئن شده بودند «او» نخواهد آمد، به یکباره فرمان حرکت داد و تیم پیش رو و همراه محافظان را همزمان راهی ساختمان معروف خیابان فاطمی کرد .« تصمیمش» را گرفت ؛«همان لحظه آخر».
معادلات انتخابات از همان لحظه تغییر کرد، چند روز بعد سوار بر همان بنز آبی نفتی قدیمی، مسیر جماران تا خیابان آذربایجان را طی می کرد که تلفنی اطلاع دادند یک مهمان ویژه در اتاق کارش منتظر است که یک پیغام محرمانه و مهم را به او برساند.
خودش روایت می کند وقتی پیغام رد صلاحیت و درخواست برای انصراف، به او رسیده بارها مساحت همان اتاق همیشگی که مهمان ها را در آنجا ملاقات می کند با علی لاریجانی قدم زده است. آن صبح بهاری حرف هایی میان این دو شخصیت رد و بدل شده که هنوز که هنوز است اگر چه هاشمی آن ها را در برخی جمع های خصوصی روایت می کند اما رضایت نداده که راه به رسانه ها یافته و جنبه عمومی پیدا کند .
نقشه دومی که آیتالله را پیروز انتخابات کرد
حالا هاشمی مانده بود یک انتخابات مهم که جوازی برای ورود به آن نداشت. او اما پلن دومی هم داشت. طرحی که مختصاتش برای احتمال نبودن او فراهم شده بود. هاشمی به همان ایده چند سال پیش خودش و ناطق نوری بازگشت :«ایجاد دولت وحدت ملی».
زمان بسیار اندک بود و او مخیر میان دو گزینه؛ «علی اکبر ولایتی» و«حسن روحانی». دو فرد که نزدیکترین موضع و گرایشات سیاسی را به او داشتند و در آن شرایط زمانی به جهت قدرت همپوشانی می توانستند ایده هاشمی را برای ائتلاف میان نیروهای قابل توجهی از دو جناح عملی کنند.
این وسط یک نکته مهم وجود داشت؛ علی اکبر ولایتی ضلعی از ائتلاف مهم اصولگرایان بود و در حال رقابت با دو عضو دیگر برای معرفی به عنوان نامزد نهایی جناح .شاید همین هم بود که ولایتی را واداشته بود در مقطع خاصی از انتخابات اندکی به هاشمی تند تر شود و مواضعی متفاوت از گذشته بیان کند . ولایتی به اصولگرایان آنچنان نزدیک شده بود که درخواست از اصلاح طلبان برای حمایت از او بسیار سخت و شاید ناممکن شده بود .
حالا نگاه هاشمی به حسن روحانی دوخته شد؛ فردی که از کنار تحولات دوران محمود احمدی نژاد درست همان جایی ایستاده بود که هاشمی، ناطق نوری و بسیاری از عقلای دو جناح ایستاده بودند. او منتقد وضع موجود بود و البته راهش از رادیکال های هر دو جناح جدا. روحانی می توانست مجری همان ایده ای باشد که ناطق نوری و هاشمی رفسنجانی آن را طرح ریزی کرده بودند . همه چیز در اندک زمان ممکن رخ داد. هر چه قدر که پایه های ائتلاف اصولگرایان با عدم انصراف اعضا شل می شد، ائتلافی دیگر میان عقلای دو جناح جان بیشتری می یافت. پلن دو این چنین به خوبی اجرا شد.
هاشمی و تصمیم سازان دو جناح صحنه را تغییر دادند. حسن روحانی رییس جمهور شد و «حامیان وضع موجود» پاستور را در یک قدمی رسیدن به آن از دست دادند . حالا رییس جمهور همان کسی شده بود که هاشمی رفسنجانی می خواست ؛ او با پلن دو بازی را برد.
ماجرای دو بُرد در یک روز
یک انتخابات دیگر فرا رسید. حسن روحانی و هاشمی رفسنجانی حالا رقبای مشترکی داشتند . افرادی که پایگاه اصلی اشان بهارستان بود و دیگرانی که خارج از بهارستان به دنبال حذف آنها از خبرگان هم بودند. اکنون باید طرح تازه ای ریخته می شد؛ طرحی برای ماندن ، ایده ای برای بازآفرینی یک ائتلاف، نسخه ای برای پیروزی بر رقیب.
هاشمی فکری تازه داشت. او برای خبرگان از اردوگاه مخالفانش یارگیری کرد؛ خود را در فهرست مهمترین تشکل روحانی جناح راست جای داد و برای پارلمان بار دیگر اعتدالگرایان اصلاح طلب و اصولگرا را دست به دست هم داد. پتانسیلی که این روزها فقط در چند چهره خاص موجود است از هاشمی رفسنجانی تا روحانی و لاریجانی و ناطق نوری. نتیجه کار آنچنان شد که هاشمی رای بالای تهران را به دست آورد، دو رقیب اصلی او نتوانستند وارد خبرگان شوند و در مجلس هم بسیاری از مخالفان دولت از ورود به دوره جدید باز ماندند .
نکته این است که طرح هاشمی برای این انتخابات هم در زمان اندک باقی مانده به انتخابات کلید خورد و البته به نتیجه رسید . او انگار عادت ندارد مشت خود را برای رقیب، زود باز کند .
کارت آخر آیتالله چیست؟
هاشمی رفسنجانی به خوبی می داند حسن روحانی یک انتخابات بسیار سخت پیش رو دارد. رقبای مشترک عزمشان را برای فتح پاستور جزم کرده اند و تعداد گعده نشینی ها و جلسات محرمانه آنچنان افزایش یافته که می توان تصور کرد چه میزان طرح برای به چالش کشیدن آقای رییس جمهور در حال پی ریزی است.
او می داند برخی اصلاح طلبان، ساز دیگری کوک کرده اند و این را هم می داند که «طیف های پیشروی راستگرا» چگونه برای آچمز کردن نهادهای تشکیلاتی اصولگرایان دست به کار شده اند. او باید طرحی نو در اندازد. حسن روحانی حالا بیش از همیشه به او نیاز دارد. از قرار اطلاع، این روزها اتاق کار هاشمی رفسنجانی بسیار شلوغ شده و تعداد مهمان ها افزایش یافته است. صبح ها در ساختمان مرمر و غروب تا شب در جماران جلسات محرمانه مهمی برگزار می شود .
از همین گعده های محرمانه و رد و بدل شدن پیام های سرنوشت ساز است که تئوری پردازان و تصمیم سازان اصلاح طلب رسما و علنا اعلام کرده اند راهی جز حمایت از حسن روحانی نیست. شاید به همین دلیل است که جدایی طلبان رادیکال جناح چپ حالا که همراهی نیافته اند اینچنین آچمز شده و سر در گریبان سکوت فرو برده اند .
این سو تر اما اوضاع به گونه ای دیگر است. شرایط چنین است که گویا هاشمی رفسنجانی باید شخصا دست به کار شود و رخ به رخ برخی رفقای قدیمی نشسته و برای حسن روحانی رایزنی کند .
ریش و قیچی یک معادله انتخاباتی به دست جامعه روحانیت میافتد؟
درست همین جاست که پای احتمالات جدید به میان می آید . می گویند ممکن است هاشمی رفسنجانی اقدامات غیر منتظره ای انجام دهد. از جمله اینکه شاید بعد از سال ها در جلسات جامعه روحانیت شرکت کند آنهم وقتی پالسهایی از سوی این تشکل روحانی برای او ارسال می شود که گویا انتظار دارند آیت الله به خانه قدیمی خود بازگردد و حتی بنا را بر از سرگیری ارسال دعوت نامه ها گذاشتهاند. یکی از دو تشکل مهم روحانی جناح راست که حتما نقشی تعیین کننده در انتخابات سال آینده خواهد داشت. هاشمی می داند که اعضای جدید جامعه روحانیت چندان معادلات سیاسی این تشکل سیاسی را تغییر نداده اند و اگر یک وزنه مهم در سطح خودش آنجا حضور داشته باشد می تواند در عین ناباوری شرایط را به نفع حسن روحانی تغییر دهد.
یک شوک بزرگ به طیف پیشروی اصولگرا که برنامه ریزی گسترده ای برای رقابت با روحانی کرده و البته حسابی ویژه روی حمایت جامعتین باز کرده است. هاشمی می داند گرفتن حمایت جامعه مدرسین برای حسن روحانی با منتقدانی که او آنجا دارد بسیار سخت و شاید غیر ممکن باشد اما هاشمی در عین حال تجربه انتخابات قبل را به خوبی به خاطر دارد. آنجا که به خاطر در برداشتن نام او برای اولین بار دو لیست مجزا از سوی جامعتین برای انتخابات خبرگان ارائه شد. هاشمی دوستان خوبی در جامعه روحانیت مبارز دارد که می توانند با بالابردن سطح لابی های سیاسی صحنه را به نفع حسن روحانی تغییر دهند.
اما آیا هاشمی رفسنجانی حاضر است به خاطر حسن روحانی و تغییر معادلات انتخاباتی سنت شکنی کرده و بار دیگر همنشین رفقای قدیمی اش شود؟ آیا ممکن است هاشمی رفسنجانی علی اکبر ناطق نوری را مجاب کند تا دلخوری ها را کنار گذاشته و برای تداوم وضع موجود در عرصه قدرت رسمی همراه او شود تا بار دیگر جلسات جامعه روحانیت با رنگ و بوی سیاسی دیگری برگزارشود ؟
آیا هاشمی به رسم عادت این بار هم تا لحظه آخر مشتش را باز نخواهد کرد و تحلیلگران سیاسی را در انتظار خواهد گذاشت ؟ وقتی در مورد هاشمی رفسنجانی تحلیل می کنیم باید بدانیم او با صبر و حوصله سیاست را دنبال می کند پس باید منتظر ماند و دید نقشه او برای این انتخابات چیست.