یالثارات "انگ بی غیریتی" را از کجا آورد؟
صدای ایران- فاطمه رستمی؛ می گویند سیاستگذاران و دولت مردان هر سرزمینی نشان از فرهنگ آن سرزمین اند. ایران کهن با تاریخ افتخارآفرینش تا به امروز زادگاه زنان و مردان خوش نامی بوده است که عظمتشان از صفحات روزگار پاک شدنی نیست. آنهایی که وجب به وجب خاک گیلان برایشان ارزشمند بود تا دلیران تنگستان و خوزستان، همان شیرمردمانی که در آشفته روزگار منطقه، مرزها را چنان پاسداری می کنند که گویی گوهری در پر قو...
سالها از دلشوره های نظامی ایران زمین گذشته است و تن این مام وطن آرام گرفته و ما هرروز به فکر مداوای زخم های ناجوانمردانه عهد گذشته ایم. حال چه می شود که دست بیگانگان را از توهین و تجاوز به میهن اینچنین غرورآفرین کوتاه می کنیم، اما خودمان تیشه ای به دست می گیریم برای از ته بریدن ریشه؟!
آنهایی که شیپور دلسوزی و طبل و دهل وطن پرستی و دین شناسی به دست دارند، زیر حجاب مذهب تلاش می کنند جنجال های داخلی به پاکنند و دست از کینه توزی های جاهلانه برنمی دارند. یک روز نشریه ای باتوضیحات و تفاسیر دینی، دشنامی را تیتر می کند و ناموسان هم وطنش را خطاب قرار می دهد و روز دیگر هم پیاله های همان دشنام نویسان برای هر دستگاه اجرایی حکم صادر می کنند که چنین کنید و چنان کنید، اگر غیرت دارید!
اگر داشتن غیرت به معنای نگاه بسته و کورکورانه است، چه بهتر انسان بی غیرت باشد، اما انسان!
جشنی برگزار می شود و جمعی از هنرمندان که نه در این سرزمین بلکه در همه جای جهان به دلیل نگاه و ظاهر متفاوت شان شهره اند، گردهم جمع می شوند، افرادی که اکثرا همراه خانواده خود به این ضیافت آمده اند، صبح فردا یک به اصطلاح روزنامه که وظیفه اش فرهنگ پروری است، انگ بی غیرتی و بی ناموسی به آنها می زند! بعد انتظار داریم با این روی نشسته و خلق و خوی تنگ و افکار نجس، دین مردم حفظ شود و پایداری کنند؟ آیا حکم صادر کردن مغرضانه عده ای کج اندیش کوتاه نظر نمی تواند قهر مذهبی و دلخوری مردم را به همراه داشته باشد؟ آیا این جریانات تلخ کام، جز تفرقه افکنی های داخلی و غبار آلودگی افکار عمومی کار دیگری می کنند؟ صد البته بدتر، زمانی است که رسانه مثلا ملی که تنها در راستای جاده خاکی اندیشه محدود عده ای حرکت می کند هم دل به دل این دشمنان به ظاهردوست می دهد.
وادی فرهنگ تا عمق جان مردم نفوذ می کند و به جای توهین و تشر و حکم صادر کردن برای این فیلم و آن سینماگر و... به فکر جان دوباره برای هنر این سرزمین باشیم. آنجایی که انسان احساس ضعف می کند و زبانش چون به حق نمی گردد، اثر گذار نیست، از روی حسادت و بیچارگی دهان به دشنام باز می کند.
سالها از دلشوره های نظامی ایران زمین گذشته است و تن این مام وطن آرام گرفته و ما هرروز به فکر مداوای زخم های ناجوانمردانه عهد گذشته ایم. حال چه می شود که دست بیگانگان را از توهین و تجاوز به میهن اینچنین غرورآفرین کوتاه می کنیم، اما خودمان تیشه ای به دست می گیریم برای از ته بریدن ریشه؟!
آنهایی که شیپور دلسوزی و طبل و دهل وطن پرستی و دین شناسی به دست دارند، زیر حجاب مذهب تلاش می کنند جنجال های داخلی به پاکنند و دست از کینه توزی های جاهلانه برنمی دارند. یک روز نشریه ای باتوضیحات و تفاسیر دینی، دشنامی را تیتر می کند و ناموسان هم وطنش را خطاب قرار می دهد و روز دیگر هم پیاله های همان دشنام نویسان برای هر دستگاه اجرایی حکم صادر می کنند که چنین کنید و چنان کنید، اگر غیرت دارید!
اگر داشتن غیرت به معنای نگاه بسته و کورکورانه است، چه بهتر انسان بی غیرت باشد، اما انسان!
جشنی برگزار می شود و جمعی از هنرمندان که نه در این سرزمین بلکه در همه جای جهان به دلیل نگاه و ظاهر متفاوت شان شهره اند، گردهم جمع می شوند، افرادی که اکثرا همراه خانواده خود به این ضیافت آمده اند، صبح فردا یک به اصطلاح روزنامه که وظیفه اش فرهنگ پروری است، انگ بی غیرتی و بی ناموسی به آنها می زند! بعد انتظار داریم با این روی نشسته و خلق و خوی تنگ و افکار نجس، دین مردم حفظ شود و پایداری کنند؟ آیا حکم صادر کردن مغرضانه عده ای کج اندیش کوتاه نظر نمی تواند قهر مذهبی و دلخوری مردم را به همراه داشته باشد؟ آیا این جریانات تلخ کام، جز تفرقه افکنی های داخلی و غبار آلودگی افکار عمومی کار دیگری می کنند؟ صد البته بدتر، زمانی است که رسانه مثلا ملی که تنها در راستای جاده خاکی اندیشه محدود عده ای حرکت می کند هم دل به دل این دشمنان به ظاهردوست می دهد.
وادی فرهنگ تا عمق جان مردم نفوذ می کند و به جای توهین و تشر و حکم صادر کردن برای این فیلم و آن سینماگر و... به فکر جان دوباره برای هنر این سرزمین باشیم. آنجایی که انسان احساس ضعف می کند و زبانش چون به حق نمی گردد، اثر گذار نیست، از روی حسادت و بیچارگی دهان به دشنام باز می کند.
نظر شما