«هرم وارونه» سیاست خارجی احمدینژاد
یک عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه احمدینژاد سیاست خارجی را در قالب هرم وارونه پیش میبرد گفت: آقای احمدی نژاد باید از ایجاد فضای چالشی علیه ایران جلوگیری میکرد نه اینکه با اتخاد برخی از مواضع تند و غیرلازم زمینهای را برای ایجاد ایران هراسی در دنیا ایجاد کند.
به گزارش صدای ایران، حشمت فلاحت پیشه در گفتوگو با ایسنا با بیان اینکه «آقای احمدینژاد به دلیل اتخاذ سیاست خارجی در قالب هرم وارونه نتوانست نتیجه لازم را بگیرد» گفت: ایشان در ابتدا با اتخاذ یک سری مواضع تند، هیجانی و جنجال برانگیز عملا فضای هر گونه مذاکره را با مشکل و مانع مواجه کرد، اما در سالهای آخر دولت با ورود به فاز دیپلماسی، موضوع مذاکره با آمریکا را مطرح کرد و بعد از آن نامههایی خطاب به آقای اوباما نوشت.
وی ادامه داد: به این سیاست تنها میتوان هرم وارونه گفت که در نهایت نیز نتیجه نداد. حال اینکه سیاست خارجی کشور به یک نظم اعتدالی نیاز دارد که بنده از آن به عنوان لبخند شمشیر در سیاست خارجی یاد میکنم و کتابی راهم تحت این عنوان در سال گذشته نوشتم.
فلاحت پیشه توضیح داد: دیپلماسی معمولا به این شکل است که باید ابتدا چراغ سبزهایی به جامعه بینالملل نشان داده شود و سپس وارد فضای مذاکراتی شد، این کار از لحاظ فنی مطرح میشود که بنده در مورد خوب و یا بد بودن این روش نظری نمیدهم. در مورد آقای احمدینژاد ایشان در ابتدا موضوع تند، چالشی و ساختارشکن را مطرح کرد اما در دوران آخر دولتشان وارد فضای دیپلماسی شد که میتوان از این رویکرد به هرم وارونه تعبیر نمود.
وی همچنین گفت: اگر آقای احمدی نژاد از همان ابتدا به دنبال دیپلماسی بود باید ابتدا وارد فاز مذاکراتی میشد و مانع شکل گیری فضای چالشی علیه ایران میشد. اما برخی از مواضع تند و غیرلازم ایشان باعث ایجاد زمینهای برای کشورهایی شد که به دنبال ایران هراسی در دنیا بودند.
این عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس با اشاره به فضای بینالمللی در دوران احمدینژاد گفت: در سال ۲۰۰۴ آمریکا گزارشی منتشر کرد که در آن مانع اصلی شکست آمریکا در منطقه برخی از دولتهای ارتجاعی بود؛ البته در ظاهر مواردی علیه ایران نیز مطرح میشد اما با سیاستهای آقای احمدینژاد ، دولتهای مرتجع عرب همچون مصر، عربستان و اردن با یکدیگر سازوکاری تحت عنوان ایران هراسی شکل داده و آمریکاییها را نیز شریک کردند و دراین راه از مواضع تند آقای احمدی نژاد نیز استفاده کردند.
وی با اشاره به طرح ایران برای خروج فلسطین از بحران گفت: در آذر سال ۷۶ طرحی تحت عنوان رفراندوم در سرزمینهای اشغالی در سازمان ملل متحد ثبت شد. این طرح در اجلاس سران سازمان کنفرانس اسلامی در هشت آذر در تهران ارائه و تقدیم سازمان ملل متحد و قرار شد ایران آن را مطرح کند. طرحی که در نهایت با طرح واقعی ایران در زمان احمدی نژاد انحراف داشت.
فلاحت پیشه افزود: طبق این طرح قرار بود رفراندومی در فلسطین اشغالی میان همه مسلمانان، یهودیان و مسیحیان اصیل فلسطینی برگزار شود و نتیجه آن مورد حمایت و توافق ایران باشد. طرح مترقی و دموکراتی که نتیجه نهایی آن محو اسرائیل بود ولی در نهایت ایران با روش دیپلماسی و استفاده از روشهای مرسوم دنیا تحت عنوان رفراندوم میتوانست از آرمان فلسطین دفاع کند. اما آقای احمدینژاد مواردی تحت عنوان محو اسرائیل و نفی هلوکاست مطرح کرد که معتقدم این موضع گیریهای غیر لازم بهانه را به دست صهیونیستها داد و افراطیون صهیونیست همچون نتانیاهو با سوار شدن بر این موج به ایران هراسی دامن زدند.
این عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ادامه داد: این واقعیتی است که شکل گرفته و با عنایت به این تجربه، مسئولان جمهوری اسلامی ایران باید بدانند در هر جایگاهی که هستند، اتخاذ هر موضعی از طرف آنها تبعات خارجی مثبت و منفی خود را دارد. آقای احمدی نژاد بر این اساس در سالهای آخر با اتخاذ سیاست هرم وارونه تلاش کرد دیپلماسی را از سر نحیف و لاغر هرم شروع کند که دنیا چنین دیپلماسی را قبول نکرد چون فضای دیپلماسی عمومی به شدت در قالب ایران هراسی و علیه ایران شکل داده بود.
فلاحت پیشه با تشریح و یادآوری سیاست خارجی اتخاذ شده در دولتهای خاتمی، احمدینژاد و روحانی و بیان این نکته که سیاست خارجی ایران به ویژه در قبال آمریکا نمیتواند تنها مبتنی بر مذاکره و لبخند صرف و یا شمشیر آخته باشد، گفت: در دوران آقای خاتمی، ایشان سیاست خارجی را با حسن نیت و لبخند در قبال ایالت متحده آمریکا پیش برد اما در نهایت سیاست آرمانگرایانهشان با برخورد خشن و واقع گرایانه آمریکاییها مواجه شد و نخستین تحریم فرا مرزی علیه ایران در سال ۱۹۹۵ در قالب قانون داماتو و هلمز برتون شکل گرفت؛ در آخر هم کار به جایی رسید که عملا به چالش روابط ایران و آمریکا منجر شد.
وی افزود: بعد از آن آقای احمدی نژاد لبخند دیپلماتیک آقای خاتمی را کنار گذاشت و سیاست شمشیر آخته را در پیش گرفت به طوری که در عین حالی که جمهوری اسلامی ایران قصدی برای بر هم زدن نظم موجود در منطقه نداشت ایشان به گونهای صحبت کرد که انگار این نظم بینالمللی را اصلا نمیپذیرد و حتی در پاسخ به منتقدان گفت که همه زیر یک سقف صحبت میکنند و من این سقف را برداشتهام.
فلاحت پیشه ادامه داد: از لحاظ رفتارشناسی سیاسی آقای احمدینژاد فضای فراتر از سقف روابط بینالمللی برای خود ترسیم کرده بود و سیاستهایش را در این قالب پیش برد اما در نهایت ایشان کم کم زیر این سقف آمد و همان قطعنامههای تحریمی را که روزی تحت عنوان کاغذپاره مطرح میکرد کنار گذاشت و تلاشهایی برای مذاکره با آقای اوباما کرد.
به گفته وی، افراط و تفریط در سیاست خارجی ایران باعث شد که در دولت سوم یعنی دولت آقای روحانی مشی اعتدالی در پیش گرفته شود که هم مذاکرات دیپلماسی و هم شمشیر غلاف شده بود.
فلاحت پیشه توضیح داد: در قبل از اسلام، مذاکره ایرانیان مبتنی بر شمشیر در غلاف و لبخند دیپلماتیک بود که در دوران روحانی با همین روش مذاکرات هستهای انجام شد و در نهایت توافق هستهای به نام برجام شکل گرفت که توافق خوب و قابل دفاعی است. البته برجام در مرحله اجرا دچار مشکل شد دلیلش هم آن است که شاید برخی دولتمردان فکر میکنند می شود برجام را در قالب مذاکرات پیش برد. در صورتی که معتقدم که اجرای برجام باید توامان با لبخند و شمشیر همراه باشد.
وی ادامه داد: این بدان معناست که جمهوری اسلامی ایران میتواند تفسیر اقتدارآمیز خود را از برجام شکل دهد و در جایی که طرف آمریکایی با اقتدار برجام را به سود خود و به ضرر ایران تفسیر میکند جمهوری اسلامی ایران نیز باید سیاستاش را در همین قالب پیش ببرد.
این عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس تاکید کرد: بر این اساس اگر در آینده نزدیک تحولی در شکست تحریمهای شکل نگیرد، حتما جمهوری اسلامی ایران مواضع، برنامهها و سیاستی اتخاذ خواهد کرد که نشان دهنده همان شمشیر غلاف ایران است و ایرانیان مجبور میشوند برق شمشیر خود را در مواردی به طرف غربی نشان دهند.
فلاحت پیشه در جمع بندی گفت: یکی از دلایلی که در نهایت غرب امتیاز به ایران داد این بود که جمهوری اسلامی ایران، دنیا را در مقابل عمل انجام شده قرار داد یعنی با پیشرفتهای هستهای خود آنها را وارد حاشیه کرد. البته نمی توان تمامی موضوع هستهای را در این قالب تعریف کرد اما به هر حال بازیگران بینالمللی که روزی تلاش میکردند مانع تراشی در راه توافق با ایران کنند امروز توافق کردند.
وی ادامه داد: یکی از موانع آنها موضعی تحت عنوان محو اسرائیل بود. آنها به راحتی این ادعا را مطرح میکردند که فقط بمب هستهای میتواند یک کشور کوچک را محو کند و ایران نیز بمب هستهای دارد. هر چند که هیچ کدام از بازرسی ها حاکی از داشتن عزمی در ایران برای ساخت بمب هستهای نبود.