نکاتی درباره اعتراضها به اکران 3 فیلم توقیفی
در اینکه خط قرمز همه ما در کشور «قانون» است، شکی نیست. این امر در عرصه هنر و فرهنگ هم صدق میکند. اما یکی از گرفتاریهای بزرگ ما در عرصه هنر به خصوص «سینما»، مسالهای است به نام «قوانین نانوشته». قوانینی که مکتوب و قابلاستناد هم نیستند، بلکه بیشتر ساخته و پرداخته ذهنیت و سلیقه برخی افراد و گروهها هستند که اصرار دارند آن را منطبق بر واقعیت و گاه معیار واقعیت جلوه دهند. نمونه این «قوانین نانوشته» پیشداوری و قضاوتهای زودهنگام درباره برخی فیلمهاست که به مذاق عدهای خوش نمیآید و متاسفانه به دلیل سنگینی سایه سیاست بر مناسبات هنری، سرنوشت بسیاری از فیلمها را از روال طبیعی (نظام عرضه و تقاضا) خارج میکند و بعضا کشور و جامعه هنری را با هزینههای سنگینی مواجه میکند. نمونه مصداقی این مشکل، واکنش عدهای به سخنان اخیر حجتالله ایوبی، رییس سازمان سینمایی است که در گفتوگویی اعلام کرده سه فیلم «عصبانی نیستم»، «قصهها» و «خانه پدری» اکران خواهند شد. همین جمله؛ هجمهها و انتقادهایی راه انداخت که در دیدی منصفانه؛ محتوای آنها نمیتواند و نباید ربطی به دولت جدید داشته باشد. اول اینکه هیچیک از این فیلمها در دوره مسوولیت مدیران فعلی سینمایی ساخته نشدهاند - ضمن اینکه اگر هم ساخته میشدند، باز در اصل موضوع فرقی نمیکرد. دوم اینکه اساسا هر فیلمی از روزی که مجوز ساخت دریافت میکند، میتواند امیدوار باشد رنگ پرده سینما را خواهد دید. آنچه تاکنون تایید شده، این است که هر سه فیلم، «پروانه ساخت» از مراجع قانونی دریافت کردهاند و در این خصوص رسانهها مفصل به آن پرداختهاند و الان مجال دوبارهگویی درباره آنها نیست. سوم اینکه آیا در کشوری که فیلمسازانش با ذهنیتها و دیدگاههای متفاوت و حتی متضاد میتوانند در چارچوب قانون حرف خود را بزنند، آیا فراتر از الزامات و مراجع قانونی؛ از عده قلیلی هم باید اجازه بگیرند که چگونه فیلم بسازند و چه چیزی را به تصویر بکشند؟ آیا همه باید به یک شکل فکر کنند؟ مسلم است که همه فیلمها از نقطه نظر ساختار و محتوا قابل نقد هستند. اما فضاسازی جناحی و گروهی موجب میشود تا فرصت نقد کارشناسی و منصفانه برخی فیلمها از میان برود زیرا در فضای جنجالی، انگیزه و تمایلی برای نوشتن و خواندن نقدهای بیطرفانه باقی نمیماند. علاوه بر این، اگر به تاریخ سینمای ایران بعد از انقلاب نگاهی اجمالی بیندازیم، میبینیم که در دورههای گذشته فیلمهایی ساخته شده بودند که مدتی در محاق توقیف قرار گفتند، بعد از رفع سوءتفاهمها و کناررفتن ابرهای تیره بیاعتمادی، اکران شدند و همگی دیدیم که آب از آب تکان نخورد، فیلمها کارکردی در حد فیلم داشتهاند، تاثیر خود را گذاشتهاند، نه ایجاد اغتشاش کردهاند و نه بلوایی به وجود آوردهاند. به هر شکل، شایسته است که از اکران این سه فیلم نهراسیم و مانند هر اثر هنری دیگری؛ نقد مثبت و منفی آنها را به مرحله بعد از اکران موکول کنیم. این راهکاری است تا فرصت دهیم همدیگر را بیشتر بشناسیم و به این مساله معتقد باشیم که در همه حال مشک آن است که خود ببوید، نه آنکه عطار بگوید.