علت مرگ کیارستمی از زبان پزشک فرانسوی
روزنامه های امروز موضوع برگزار نشدن امتحان استخدامی برای تامین حقوق زنان را در کانون توجه قرار داده اند. این در حالی است که علت مرگ کیارستمی و همچنین انتخابات سال 96 و کشمکش میان محالفان دولت و موافقان ادامه دارد.
به گزارش صدای ایران، روزنامه ایران و اعتماد در گزارش هایی به توقف آزمون استخدام برای تامین حقوق زنان پرداخته اند.
روزنامه ایران در گزارشی با عنوان«آزمون استخدامی تا تأمین حقوق زنان متوقف شود» نوشت:« رئیس جمهوری دستور داد تا هنگام اطمینان از تأمین حقوق زنان در فرصتهای شغلی، آزمون استخدامی به تعویق بیفتد و سهمیههای جنسیتی در جهت رعایت عدالت، اصلاح شود. به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دولت، این دستور حسن روحانی، در پی اعلام خبر برگزاری آزمون جامع استخدامی و عناوین شغلی و سهمیههای تبعیضآمیز جنسیتی در نظر گرفته شده توسط دستگاههای اجرایی صادر شد. رئیس جمهوری در جلسه عصر یکشنبه هیأت وزیران، سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور را موظف کرد ضمن ابطال سهمیههای مبتنی بر تبعیضات ناروا، بسرعت نسبت به بازنگری عناوین شغلی و سهمیههای استخدامی با رویکرد عدالت و پیشبینی تناسب سهمیه استخدامی زنان در فرصتهای شغلی متناسب با شایستگیها و در چارچوب برنامهها و وعدههای رئیس جمهوری اقدام نماید و نتیجه اصلاحات به هیأت وزیران گزارش شود.»
روزنامه کیهان نیز امروز در گزارشی با عنوان«ادعای عجیب رئیس سازمان سیا /چه کسی پاسخ میدهد؟! » نوشت:« رئیس سازمان سیا در سخنانی موذیانه و قابل تامل مدعی نگرانی و دلسوزی برای دولت جمهوری اسلامی شده است! ادعایی که بیشک اهداف شرورانهای پشت آن خوابیده و موضعگیری صریح و سریع دولت محترم را برای ناکامی آن میطلبد. از طرفی دیگر اهداف آنها از به کارگیری این الفاظ در داخل ایران دامن زدن به دو قطبیسازی میان سیاستمداران و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی است. البته کار به همین جا ختم نشده و رئیس سازمان جاسوسی و اطلاعاتی سیا به صورت علنی تاکید میکند که باید رئیس جمهور ایران دستاوردهای بیشتری داشته باشد! حال موضوعی که ذهن را به خود مشغول میکند این است که این موضوع یک رویکرد عملی است یا تنها دامن زدن به همان دوقطبیسازی میتواند باشد؟ چرا که اگر رویکرد عملی سازمان سیا چنین باشد اظهار علنی آن در میان خبرنگاران چه توجیهی دارد؟ »
روزنامه شرق در ادامه بررسی علت مرگ کیارستمی به گفت و گو با پزشک فرانسوی وی پرداخته است. ماجرای پیچیده مرگ عباس کیارستمی تمامی ندارد. هر چقدر خودش آرام و بیحاشیه زندگی کرد، حواشی درگذشتش هنوز خبرساز و پرماجراست. بعد از بیماری و درماننشدن و دلخوریهای خانواده، کیارستمی بنا بر خواست خود به فرانسه سفر کرد تا ادامه درمان در آنجا انجام شود؛ اما مرگ مهلتی برای ادامه درمان نداد. بهمن کیارستمی، فرزند کارگردان درگذشته که خطای پزشکی را عامل مرگ پدر میدانست، بررسی این موضوع را به سازمان نظام پزشکی سپرد. حالا اما از گوشهوکنار شنیده میشود مسئولان مربوطه میخواهند مرگ را به گردن پزشکان فرانسوی بیندازند. مسئلهای که بهمن کیارستمی بارها تأکید کرد نباید بر بررسی روند درمان در ایران تأثیر بگذارد و نمیخواهد سازمان نظامپزشکی وظیفه پزشکیقانونی را در پیداکردن علت مرگ برعهده بگیرد و میخواهد عملکرد تیم پزشکی در ایران مورد بررسی سازمان نظام پزشکی باشد. بر همین اساس «شرق» به دنبال این بود با پروفسور بریس گایه، پزشک معالج عباس کیارستمی در فرانسه، گفتوگویی انجام دهد تا جزئیات بیشتری از وضعیت جسمانی این کارگردان پیش از شروع درمان در فرانسه و همچنین دلایلی را که منجر به فوت کیارستمی شد مستقیما از خود او جویا شود؛ اما ازآنجاکه براساس قوانین جهانی پزشکی، اطلاعات پزشکی بیمار تنها به وابستگان درجه یک آنها داده میشود، ما این موضوع را با بهمن کیارستمی، فرزند عباس کیارستمی، درمیان گذاشتیم. با طرح این پیشنهاد بهمن به «شرق» اطلاع داد خود او زمانی که برای انتقال جسد پدر به فرانسه رفته بود، با هدف کمک به روند بررسی پرونده پزشکی پدرش، با «بریس گایه» گفتوگویی انجام داده است که صدای آن را میتواند در اختیار «شرق» قرار دهد.
علت مرگ کیارستمی از زبان پزشک فرانسوی/ توزيع سهام عدالت در سال انتخابات!
در بخشی از این گفت و گو با عنوان« شما تنها نيستيد » می خوانیم:« بیمار در حقیقت نه یک بار، بلکه دو بار دچار هماتوم (جمعشدن خون در بخشی از بدن) در مغز شده بود. بار نخست که دقیقا مشخص نیست در چه زمانی اتفاق افتاده بود، عواقب خطرناکی نداشته. این هماتوم را ما پیش از وقوع هماتوم دوم در سیتیاسکن دیده بودیم؛ اما دلیل فوت او هماتوم دوم در نیمه دیگر مغز بود. یعنی او دو هماتوم داشت و ادامه حیات با این دو هماتوم امکانپذیر نبود. گرچه بعضی از هماتومها به سادگی درمان میشوند، در این مورد بهترین اتفاقی که میتوانست برای بیمار بیافتد، این بود که او تا سالها زندگی نباتی کند...
تاریخچه بیماری او با یک پولیپ آغاز شده بود. یک پولیپ خوشخیم و نه بدخیم. البته این اطلاعات را براساس آنچه پزشکان ایرانی در اختیار ما گذاشته بودند، کسب کرده بودیم و فکر میکنم آنها صادقانه آنچه را که رخ داده بود، شرح داده بودند؛ گرچه آنها نگفته بودند «ما اشتباهات زیادی کردهایم» و گفته بودند «بعد از عمل با عواقب فراوانی روبهرو شدیم». عواقبی که یکی دو مورد نبودند، عواقبی که بسیار غیرمعمول هستند.»
مجتبی امانی نیز در یادداشتی در روزنامه اعتماد به دیدار مریم رجوی با محمود عباس واکنش نشان داده است. در بخشی از این یادداشت با عنوان« ايران مانع تداوم روند نزديكي اعراب به منافقين شود » می خوانیم:« اقدام اخير محمود عباس، رييس تشكيلات خودگردان فلسطين هم در پذيرفتن ديدار با مريم رجوي، رييس گروهك تروريستي منافقين در پاريس بيشك با توصيهها و حمايتهاي همهجانبه عربستان سعودي صورت گرفته است زيرا رياض در آغاز روند جديد خود نميخواهد به عنوان تنها كشور عربي در حمايت از يك سازمان تروريستي قلمداد شود و به همين خاطر تلاش ميكند برخي ديگر از گروهها و دولتهاي عربي را با خود همراه سازد. طبيعي است اين همراهسازي و تلاش براي ايجاد اجماع عليه ايران ابتدا از طريق همراه ساختن كشورهاي ضعيف صورت ميگيرد و با توجه به ارتباطات گسترده دولت عربستان سعودي با سازمان فتح و حمايتهاي مالي فراوان رياض به تشكيلات خودگردان فلسطين، چه بسا مسوولان سعودي از محمود عباس خواسته باشند تا با اين چهره نامآشناي تروريستي ديدار كند و اين احتمال وجود دارد كه برخي از كشورهاي ديگر هم در پيمودن اين روند گام بردارند. با اين وجود، آنچه مسلم است، اين است كه سازمان منافقين در هنگامهاي كه در اوج قدرت خود بود و جمهوري اسلامي ايران نيز قدرت و توانمنديهاي امروز خود را نداشت، كاري نتوانست انجام دهد اما اين شرايط نيز نبايد موجب بيتوجهي ما به اين روند باشد و بيترديد اقدام عربستان و استمرار آن توسط محمود عباس بايد با پاسخ قاطعانه مسوولان جمهوري اسلامي ايران همراه باشد و مانع از تداوم بخشيدن به اين روند شود.
نكته ديگري كه در اين راستا بايد متذكر شد، آن است كه اقدام خائنانه محمود عباس تاثيري در نگاه كلان جمهوري اسلامي ايران به پيگيري آرمان فلسطين و آزادسازي قدس شريف يا تسريع در روند سازش ندارد. نگاه ايران به مساله فلسطين، يك نگاه اسلامي- انساني است و با تغيير حكومتها و انجام برخي خيانتها هم تغيير نميكند زيرا به اين آرمان فراتر از حكومتها و گروهها نگريسته ميشود. تجربه چند دهه گذشته نيز نشان ميدهد تشكيلات خودگردان فلسطين ديگر از آن جايگاه سابق برخوردار نيست چراكه تاريخ نشان داده است كه گروههاي مسلمان فلسطيني براي پيگيري آرمان فلسطين يكي پس از ديگري به صحنه مبارزه آمدهاند و سازشكاران را به حاشيه راندهاند.»
روزنامه شهروند نیز به موضوع آلودگی مواد غذایی در رستوران ها با کاریکاتور ذیل واکنش نشان داده است.
روزنامه جوان نیز در گزارشی با عنوان«توزيع سهام عدالت در سال انتخابات » نوشت:« به گزارش «جوان»، رئيس سازمان خصوصيسازي در ارديبهشت 94 گفته بود: « بنا بر قانون آزادسازي سهام عدالت 10 سال زمان دارد كه پايان اين زمان انتهاي سال 94 بوده است و به دليل برگزاري مجامع شركتها در تير ماه هر سال، طبق قانون تا تابستان سال 95 فرصت باقي است.» اما ظاهراً دولت قصد دارد توزيع سهام عدالت را براي دهكهاي پايين به طور رايگان وبا تخفيف 50 درصد به آنها اعطا كند و زمان عرضه را نيز از عيد 96 اعلام كرده است.
پيش از اين نيز معاون اول رئيسجمهور طي دستوري خواستار تكميل فاز اول پروژه آزاد راه تهران – شمال شده بود. در خبري ديگر راه اندازي چند ده سايت اطلاعرساني براي پوشش و انعكاس خدمات دولت در دستور كار قرار گرفته كه نشان از آرايش انتخاباتي دولت براي ماههاي پيش رو به خصوص سه ماه پاياني عمر دولت دارد.
بنابراين گزارش در حالي كه مسئولان بخش خصوصي دولت قبلي معتقد بودند ارزش سهامهاي ارائه شده به مردم موسوم به سهام عدالت ارزشي بيش از 1. 8 برابر قيمت فعلي آنهاست، روز گذشته مشاور رئيس كل سازمان خصوصيسازي مدعي شد كه سهام عدالت بعد از گذشت 10 سال با 50 درصد تخفيف به دهكهاي پايين جامعه رايگان عرضه ميشود و مردم عادي ميتوانند به اندازه سودي كه كسب كردهاند سهام خود را آزاد كنند. »
برخی موارد در بیانات آن جراح فرانسوی جای پرسش جدی دارد. مثلا ایشان در جایی گفته اند: «ما با بیمارانی از بقیه کشورهایی که نام بردم مواجه میشویم. بیمارانی که بدترین نوع میکروبها را دارند و گاهی برای مقابله با این میکروبها از آنتی بیوتیکهایی استفاده شده که برای درمان "حیوانات" استفاده میشود.» این سخن، غریب به نظر میرسد. در استفاده گاه غلط و بس بی رویه از آنتی بیوتیکها در بسیاری کشورها تردیدی نیست؛ اما هیچ آنتی بیوتیکی در اینگونه کشورها نیست که در اصل، خاص حیوانات بوده و بهره گرفتن از آن در انسان نشانه استفاده بی رویه از آنتی بیوتیکها در اینگونه کشورها باشد.
همچنین ایشان در جایی از سخنانشان، از کنترل شدن عفونت بیمار در ایران میگویند: «اما به هرحال آنها کنترل شده بودند». اما در جایی دیگر میفرمایند: «عفونت بعد از عمل هم به درستی کنترل نشد»!؟
برخی موارد دیگر مورد ادعای ایشان هم مانند ادعای "قطع" حالب در جریان جراحیهای پیشین پرسش برانگیز هستند. قطع حالب یک چیز است و آسیب دیدگی آن در جریان جراحیهای پیشین، چنانکه پزشک و پزشکان معالج ایشان در ایران گفته اند، چیز دیگر.
ضمنا پاره ای از نکات مورد اشاره جراح فرانسوی میتواند از موارد مورد اختلاف بین سلایق و مکاتب مختلف درمانی و صاحب نظران در این باره باشد و طرح پررنگ آنها بدینگونه جای پرسش دارد.
اگر ایشان، چنان که بیان داشته اند، معتقدند عوارض جراحیهای پیشین زمینه-ساز بروز هماتوم مغزی منجر به فوت بوده؛ بیماری با آن پرونده که داروهای ضدانعقاد میگرفته و در هنگام اولین دیدار هم "به ادعای ایشان" هوشیاری درستی نداشته و دچار نوعی گیجی بوده است...، پس چرا خود آنها در فرانسه از همان نخست بررسیهای لازم را از نظر احتمال وجود هماتوم یا خونریزی در مغز انجام نداده اند تا هر گونه تصمیم مقتضی مثلا در مورد داروهای ضدانعقاد ایشان و غیره گرفته شود؟ نه تنها هیچ بررسی را از این نظر انجام نداده اند، بلکه برنامه مرخص نمودن وی را داشته اند که در آستانه انجام آن، بیمار به گفته ایشان دچار مرگ مغزی شده و حال ایشان از هماتوم منجر به مرگ در مغز میگویند!
بنظر میرسد در مورد بیماری با آن شرایط و پیچیدگیها، ادعای مطلقا بدون ایراد بودن کارهای انجام-گشته در ایران درست نباشد. اما فراموش نکنیم که مرگ در آن بیمارستان فرانسوی و نه ایرانی اتفاق افتاده و "علت اصلی را باید آنجا جستجو کرد"....
با کمال تاسف به نظر میرسد رای پرابهام و جنجال-برانگیز اخیر سازمان نظام پزشکی هم نه رایی مبتنی بر موشکافی ریزبینانه و قاطعانه و قدرتمندانه واقعیت در طی زمان مقتضی، بلکه به ویژه ناشی از فشار جنجالهای عمومی و مواردی از این قبیل بوده است. برخی نابسامانیهای غیرقابل انکار وضعیت بهداشت و درمان در کشور، برخوردهای نامناسب و غیراصولی پاره ای از فعالان و دست اندرکان امر بهداشت و درمان در رده های مختلف، که البته یکی از دلایل متعدد ولی مهم آن وجود رابطه مالی مستقیم بین کادر درمانی و بیماران بر خلاف بسیاری کشورها است، نباید بر این پرونده ملی سایه میانداخت.
ای کاش آنانی که بس زود و بی محابا قضاوت و اظهار نظر میکنند میدانستند که ضایعه از دست رفتن یکی از افتخارات هنر انسانی یا مشکلات جدی بهداشت و درمان در کشور یا معضل خودخواهی و سودجویی برخی فعالان و دست اندرکاران امر بهداشت و درمان (که البته فقط مربوط به برخی فعالان و دست اندرکاران در این بخش هم نمیشود) هیچیک با سطحی-نگری و احساساتی-گری و توهین و تهاجم غیرمنصفانه به دیگر نیروهای ارزشمند این جامعه جبران نمیگردد. متاسفانه آنها همچو برخی موارد مشابه در گذشته و حال همچنان راه را به اشتباه رفته و به مصداق "گنه کرد در بلخ آهنگری؛ به شوشتر زدند سر مسگری" کار را بر خود و مانند خود در این جامعه باز هم سختتر و سختتر میسازند.
با تسلیت دوباره به همه دوستداران استاد کیارستمی و همچنین آقای دکتر احمد میر که برای آن مرحوم تا آنجا که در توانشان بود زحمت کشیدند و از پزشکان مسئول و توانای این مرز و بوم بوده و پدرشان نیز از بنیان-گذاران و مفاخر جراحی ایران و چهره ای شناخته شده نه تنها در طب مدرن، بلکه در طب سنتی میباشند. خداوند یار و یاورتان
این احتمال جدی هم هست که یک کوتاهی ساده یا رویدادی تصادفی در بیمارستان فرانسوی علت نهایی فوت بوده و حال، هم آنان قصد پوشیده داشتن آن را دارند و هم برخی در خانواده آن مرحوم میخواهند دستکم نزد خویش، عواقب تصمیمشان در اعزام بیمار به خارج را نپذیرند- هرچند که تصمیم آنها هم به خودی خود اشتباه نبوده و گناه یک تصادف تلخ بر عهده کسی نیست.
گناه اما در برخی شیوه هاست....
این احتمال جدی هم هست که یک کوتاهی ساده یا رویدادی تصادفی در بیمارستان فرانسوی علت نهایی فوت بوده و حال، هم آنان قصد پوشیده داشتن آن را دارند و هم برخی در خانواده آن مرحوم میخواهند دستکم نزد خویش، عواقب تصمیمشان در اعزام بیمار به خارج را نپذیرند- هرچند که تصمیم آنها هم به خودی خود اشتباه نبوده و گناه یک تصادف تلخ بر عهده کسی نیست.
گناه اما در برخی شیوه هاست....
برخی موارد در بیانات آن جراح فرانسوی جای پرسش جدی دارد. مثلا ایشان در جایی گفته اند: «ما با بیمارانی از بقیه کشورهایی که نام بردم مواجه میشویم. بیمارانی که بدترین نوع میکروبها را دارند و گاهی برای مقابله با این میکروبها از آنتی بیوتیکهایی استفاده شده که برای درمان "حیوانات" استفاده میشود.» این سخن، غریب به نظر میرسد. در استفاده گاه غلط و بس بی رویه از آنتی بیوتیکها در بسیاری کشورها تردیدی نیست؛ اما هیچ آنتی بیوتیکی در اینگونه کشورها نیست که در اصل، خاص حیوانات بوده و بهره گرفتن از آن در انسان نشانه استفاده بی رویه از آنتی بیوتیکها در اینگونه کشورها باشد.
همچنین ایشان در جایی از سخنانشان، از کنترل شدن عفونت بیمار در ایران میگویند: «اما به هرحال آنها کنترل شده بودند». اما در جایی دیگر میفرمایند: «عفونت بعد از عمل هم به درستی کنترل نشد»!؟
برخی موارد دیگر مورد ادعای ایشان هم مانند ادعای "قطع" حالب در جریان جراحیهای پیشین پرسش برانگیز هستند. قطع حالب یک چیز است و آسیب دیدگی آن در جریان جراحیهای پیشین، چنانکه پزشک و پزشکان معالج ایشان در ایران گفته اند، چیز دیگر.
ضمنا پاره ای از نکات مورد اشاره جراح فرانسوی میتواند از موارد مورد اختلاف بین سلایق و مکاتب مختلف درمانی و صاحب نظران در این باره باشد و طرح پررنگ آنها بدینگونه جای پرسش دارد.
اگر ایشان، چنان که بیان داشته اند، معتقدند عوارض جراحیهای پیشین زمینه-ساز بروز هماتوم مغزی منجر به فوت بوده؛ بیماری با آن پرونده که داروهای ضدانعقاد میگرفته و در هنگام اولین دیدار هم "به ادعای ایشان" هوشیاری درستی نداشته و دچار نوعی گیجی بوده است...، پس چرا خود آنها در فرانسه از همان نخست بررسیهای لازم را از نظر احتمال وجود هماتوم یا خونریزی در مغز انجام نداده اند تا هر گونه تصمیم مقتضی مثلا در مورد داروهای ضدانعقاد ایشان و غیره گرفته شود؟ نه تنها هیچ بررسی را از این نظر انجام نداده اند، بلکه برنامه مرخص نمودن وی را داشته اند که در آستانه انجام آن، بیمار به گفته ایشان دچار مرگ مغزی شده و حال ایشان از هماتوم منجر به مرگ در مغز میگویند!
بنظر میرسد در مورد بیماری با آن شرایط و پیچیدگیها، ادعای مطلقا بدون ایراد بودن کارهای انجام-گشته در ایران درست نباشد. اما فراموش نکنیم که مرگ در آن بیمارستان فرانسوی و نه ایرانی اتفاق افتاده و "علت اصلی را باید آنجا جستجو کرد"....
با کمال تاسف به نظر میرسد رای پرابهام و جنجال-برانگیز اخیر سازمان نظام پزشکی هم نه رایی مبتنی بر موشکافی ریزبینانه و قاطعانه و قدرتمندانه واقعیت در طی زمان مقتضی، بلکه به ویژه ناشی از فشار جنجالهای عمومی و مواردی از این قبیل بوده است. برخی نابسامانیهای غیرقابل انکار وضعیت بهداشت و درمان در کشور، برخوردهای نامناسب و غیراصولی پاره ای از فعالان و دست اندرکان امر بهداشت و درمان در رده های مختلف، که البته یکی از دلایل متعدد ولی مهم آن وجود رابطه مالی مستقیم بین کادر درمانی و بیماران بر خلاف بسیاری کشورها است، نباید بر این پرونده ملی سایه میانداخت.
ای کاش آنانی که بس زود و بی محابا قضاوت و اظهار نظر میکنند میدانستند که ضایعه از دست رفتن یکی از افتخارات هنر انسانی یا مشکلات جدی بهداشت و درمان در کشور یا معضل خودخواهی و سودجویی برخی فعالان و دست اندرکاران امر بهداشت و درمان (که البته فقط مربوط به برخی فعالان و دست اندرکاران در این بخش هم نمیشود) هیچیک با سطحی-نگری و احساساتی-گری و توهین و تهاجم غیرمنصفانه به دیگر نیروهای ارزشمند این جامعه جبران نمیگردد. متاسفانه آنها همچو برخی موارد مشابه در گذشته و حال همچنان راه را به اشتباه رفته و به مصداق "گنه کرد در بلخ آهنگری؛ به شوشتر زدند سر مسگری" کار را بر خود و مانند خود در این جامعه باز هم سختتر و سختتر میسازند.
با تسلیت دوباره به همه دوستداران استاد کیارستمی و همچنین آقای دکتر احمد میر که برای آن مرحوم تا آنجا که در توانشان بود زحمت کشیدند و از پزشکان مسئول و توانای این مرز و بوم بوده و پدرشان نیز از بنیان-گذاران و مفاخر جراحی ایران و چهره ای شناخته شده نه تنها در طب مدرن، بلکه در طب سنتی میباشند. خداوند یار و یاورتان