فارس هر سال 56 سانتیمتر فرو میرود
از سال 1346 که نخستین فروچاله ایران به دلیل برداشت بیرویه آبهای زیرزمینی در دشت رفسنجان شکل گرفت تاکنون صدها فروچاله دیگر در نقاط مختلف کشور به ثبت رسیده است. از کبودرآهنگ همدان و دشت تهران و قزوین گرفته تا فارس و هرمزگان و خراسان و.... اما اکنون دو سال است که استان فارس رکورددار بیشترین میزان فرونشست زمین نه فقط در ایران بلکه در جهان است. به گفته معاون سازمان زمین شناسى و اکتشافات معدنى منطقه جنوب کشور در حال حاضر 70 درصد از دشت هاى فارس در معرض فرونشست است.
به گزارش صدای ایران، در همین حال بررسیها نشان میدهد نشست سالانه زمین در نیومکزیکو به مقدار 34سانتیمتر در سال بیشترین رقم ثبت شده در کره زمین را به عنوان فرونشست زمین به خود اختصاص داده ولی اکنون طبق جدیدترین بررسیهای سازمان زمین شناسی کشور، استان فارس با نشست سالانه 56 سانتیمتر، حتی نیومکزیکو را هم از صدر بیشترین فرونشستها در جهان کنار زده و نام خود را به جای آن به ثبت رسانده است!
این صدرنشینی فارس البته به همین جا ختم نمیشود. فارس با همه طبیعت شگرف و متنوع و تمدن سازش در طول هزاران سال گذشته که رکورددار بیشترین تالابها و دریاچههای کشور بوده حالا در نابودی همه 16 دریاچهاش و بهره کشی از آبهای زیرزمینی نیز گوی سبقت را از دیگر استانهای کشور ربوده به طوری که به گفته وزیر نیرو اکنون بیش از 80 درصد آب مصرفی این استان از منابع زیرزمینی به دست میآید. اما به گفته حمید چیتچیان، وزیر نیرو این میزان آب مصرفی فقط 6 درصدش، صرف شرب شهروندان میشود و حدود 92 درصد آن برای کشاورزی هزینه میشود.
شیرین ابوالقاسمی، مدیر طرح بینالمللی حفاظت از تنوع زیستی زاگرس مرکزی، این نوع کشاورزی را ناپایدارترین نوع کشاورزی در ایران قلمداد میکند و میگوید: وقتی آبی را که ارزش طلا دارد برای کشت برنج در استان فارس اینگونه هدر میدهیم باید انتظار این را داشته باشیم که فرونشستها روز به روز بیشتر شده و حتی شاید در آینده نزدیک تخت جمشید و نقش رستم را هم در خود ببلعد. او میگوید: سالهاست که بسیاری از دشتهای فارس مثل مرودشت، شیراز، کازرون که دریاچه پریشان روی آن قرار گرفته، فسا، داراب و جهرم متأثر از فرونشست زمین شدهاند.
نخستین فروچاله نیز بیش از ۱۵ سال پیش در دشتارژن ایجاد شد اما در دوسال اخیر تعداد فروچالهها زیادتر شده است. این کارشناس میافزاید: مهمترین دلیل ایجاد فرونشست زمین، حفر چاه و برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی است که در این زمینه استان فارس باز هم صدرنشین است.
500 هزار تومان آب مصرفی برای تولید یک کیلو برنج شیراز
او میافزاید: در بخشی از کامفیروز که در محدوده پایلوت طرح حفاظت از تنوع زیستی زاگرس مرکزی قرار گرفته حدود 17 هزار هکتار مزارع برنج وجود دارد. این مزارع بخش زیادی از آب سطحی و زیر زمینی حوضه را تا به امروز بلعیده و به همین دلیل شاهد خشک شدن دریاچههای بختگان و پریشان در سالهای گذشته بودیم و متأسفانه شدت خشکیدگی با تداوم این نوع کشت غلط و پر آب در استان فارس روز به روز تشدید میشود.
او میافزاید: برای همین وزارت جهاد کشاورزی در شرایطی که میبایست چند سال پیش از این مانع کشت برنج در مناطق خشک میشد تازه دو سال قبل، ممنوعیت کشت برنج را در این استان با صدور بخشنامه ای اعلام کرده اما هیچ اقدامی برای اجرایی کردن بخشنامه انجام نشده و کشاورزان تا جایی که توانستند برنج کاشتند و مانع جدی هم از سوی وزارتخانه برای اقدام آنان صورت نگرفت». ابوالقاسمی تأکید میکند: «وضعیت در سرشاخههای رودخانه کر و حتی بالادست سد درودزن به قدری بحرانی است که اگر اقدام جدی انجام نشود شاهد وخیم شدن وضعیت منابع آب در این حوضه در سالهای پیش رو خواهیم بود. جنگل اگر بسوزد یا تالاب اگر خشک شود شاید بتوان امید داشت که روزی اینها احیا شوند اما فروچالهها و نشست زمین دیگر قابل جبران نیست.»
به گفته او هر کیلو برنجی که در این منطقه تولید میشود 840 لیتر آب مصرف میکند که با احتساب هزینههای صورت گرفته در این صورت هر کیلو برنج فارس باید 640 هزار تومان فروخته شود و این یعنی فاجعه چون نزدیک به نیم میلیون تومانش فقط هزینه آب است! فاجعهای که نشان میدهد چطور آبهایمان را داریم به مفت هدر میدهیم.
او میگوید: دولت باید سیاست کشت فرامرزی را در مورد برنجکاری در این استان و استانهای کم آب در پیش بگیرد و اجازه کشت محصولات آب بر به کشاورزان داده نشود و در همین حال برای جلب مشارکت مردم برنامههای مدون میان مدت و بلند مدت داشته باشد و با دادن اطلاعات و آگاهیهای درست به مردم، از آنها در حفظ منابع آب کمک بگیرد.
وزارت جهاد کشاورزی جلوی برنج کاری را نمیگیرد
با وجود ابلاغ بخشنامه وزارت جهاد کشاورزی مبنی بر ممنوعیت کشت برنج در 15 استان کشور، اما از اصفهان و فارس و خوزستان گرفته تا سیستان و بلوچستان، در تمامی این 15 استان صدها و هزاران هکتار اراضی بدون هیچ ممانعتی از سوی این وزارتخانه همچنان زیر کشت برنج است.
ابوالقاسمی مقصر اصلی را وزارت نیرو قلمداد میکند و میگوید: درست است که وزارت جهاد هم سیاستهای بازدارنده ندارد اما این وزارت نیرو است که آب مورد نیاز این نوع کشت و کار را تأمین میکند و آنها باید پاسخگو باشند که به چه قیمتی اجازه میدهند آبهای ارزشمند یا از چاه های عمیق 300 متری یا از رودخانهها برداشت غیر مجاز شده و به پای شالیکاریها برود و بعد شاهد خشکیدگی گسترده دریاچهها و تالابها و فرونشست زمین باشیم.
در همین حال تماس خبرنگار «ایران» با دو تن از معاونان وزارت جهاد کشاورزی (معاون زراعت و معاون آب و خاک) و نیز احمد رضا عیسیپور مدیر محیط زیست آب منطقهای استان فارس بینتیجه ماند و هیچ یک حاضر به گفتوگو و پاسخگویی به این سؤالات نشدند. استان فارس در حال حاضر با بیش از 40 هزار هکتار شالیزار بعد از استان گیلان و مازندران سومین تولیدکننده برنج در کشور است.
فارس و بیش از 93 هزار چاه مجاز و غیرمجاز
بر اساس اعلام سازمان آب منطقهای استان فارس از مجموع 380 هزار چاه غیر مجاز کشور حدود 22 هزار حلقه از این چاه ها در استان فارس شناسایی شده که با احتساب 71 هزار و 90 چاه مجاز، مجموع چاه های مجاز و غیر مجاز استان فارس به بیش از 93 هزار حلقه میرسد. وزیر نیرو نیز دو هفته قبل در شیراز اعلام کرد از سال 93 تاکنون 2 هزار و 953 حلقه چاه غیر مجاز در این استان پُر شده است اما هنوز بیش از 19 هزار چاه غیر مجاز بلاتکلیف باقی مانده است. به گفته چیت چیان سالانه 8/9 دهم میلیارد متر مکعب آب در این استان مصرف میشود که از این میزان سهم آب زیرزمینی 78درصد است.
حمزه ولوی مدیرکل محیط زیست استان فارس در گفتوگو با «ایران» در توضیح این وضعیت میگوید: متأسفانه بحران آب در این استان هنوز هم جدی تلقی نمیشود با اینکه تمامی دریاچههای استان فارس خشک شدهاند اما هنوز هم بخش اعظم آب مصرفی در حوزه رودخانه کر و سیوند در بالادست سد درودزن برای کشت برنج توسط مردم استفاده میشود. در برخی مناطق نیز کشاورزان با حفر چاه و برداشت آب از چاه دارند برنجکاری میکنند.
اما رسیدگی به این وضعیت از حیطه اختیارات محیط زیست خارج است. ولوی میافزاید: امروز بیش از 70 دشت استان جزو دشتهای ممنوعه اعلام شده است اما همچنان بیش از یک و نیم میلیون مترمربع از اراضی، زیر کشت محصولات زراعی و باغی است.
بررسیها نشان میدهد افت متوسط سالانه در دشتهای استان فارس در یک دوره آماری مورد مطالعه، حداقل چهار سانتیمتر در بهترین شرایط و حداکثر 2/74 متر است در همین حال براساس آمار منتشره از سوی آبفای کشور، میانگین افت سطح آبهای زیرز مینی در دشتهای فارس طی 11 سال گذشته به بیش از 7 متر افت سطح رسیده است که مدیر طرح حفاظت از زاگرس مرکزی این وضعیت را بسیار نگرانکننده ترسیم میکند.
حقابه تالابهای فارس داده نمیشود
تا همین چند سال پیش استان فارس 16 دریاچه و تالاب داشت که اکنون جز دو سه تا از آنها دیگر چیزی باقی نمانده است. سال گذشته نیز با ابلاغ آیین نامه حفاظت و احیا و مدیریت تالابهای کشور از سوی معاون اول رئیس جمهوری، وزارت نیرو موظف شد بر اساس ماده 3 این آیین نامه حقابه این تالابها را با اولویت دوم بعد از آب شرب تخصیص دهد اما برنجکاران همچنان آبشان را از رودخانه کر و سیوند و چاه های مجاز و غیر مجاز برداشت میکنند و حتی یک مترمکعب آب هم به دریاچههای فارس داده نشد.
مدیر کل محیط زیست استان فارس به «ایران» میگوید: برای این منظور کارگروهی در استانداری شکل گرفت اما متأسفانه تأمین حقابه تالاب در این کارگروه توسط دستگاههای مسئول جدی گرفته نشد و آبی به تالابها داده نشد و بهتر است بگویم آبی وجود ندارد که به تالاب داده شود چون حتی آب ها قبل از اینکه به سد درودزن یا سیوند برسند با برداشتهای غیر مجاز صرف برنجکاریها میشوند.
بر اساس مطالعات صورت گرفته توسط دفتر طرح حفاظت از تنوع زیستی زاگرس مرکزی در سازمان حفاظت محیط زیست، میزان تخلیه آبهای زیر زمینی استان فارس در حوضه بختگان در بازه زمانی 1335 تا 1385 تا 12 برابر افزایش یافته است.
به عبارت دیگر میزان برداشت آب زیرزمینی تنها در حوضه بختگان از 259 میلیون مترمکعب در سال 1335 به 3میلیارد و 108 میلیون مترمکعب در سال 1385 افزایش یافته در حالی که سطح زیر کشت کمتر از دو برابر رشد داشته است! این آمار نشان میدهد آنچه در حوضه بختگان اتفاق افتاده بیش از آنکه ناشی از نیاز واقعی به آب بوده باشد حیف و میل منابع آب سطحی و زیر زمینی و تغییر الگوی کشت از محصولات کم آب به محصولات پر آبی چون برنج و ذرت بوده است، به طوری که ناگهان به جای کاشت حبوبات، کشت برنج آن هم در سرزمین خشکی چون فارس بدعت میشود و همین امر موجب شده تا هر ساله رقمی بیش از 12 برابر آب مصرفی سال 1335 اکنون از زمین تخلیه شده تا برنج تولید شود. بنابراین دیگر نمیتوان فاجعه خشک شدن دریاچههای استان فارس و فرونشستها را به خشکسالی نسبت داد.
در چنین شرایطی همین که تخت جمشید هنوز بلعیده نشده و میتوان نقش رستم را در دل کوه به تماشا نشست و اینکه هنوز آسیبها و خسارات جانی ناشی از فرونشست زمین متوجه ساکنان این منطقه نشده را باید شکرگزار باشیم. اما براستی طبیعت تا چه زمانی حاضر است این همه فشار بیرویه بر سرزمین را تاب بیاورد؟