بهاره رهنما و سحر زکریا در نمایش جدید آقاخانی
ایوب آقاخانی گفت: جدیدترین نمایشی که قصد دارم اجرا کنم به نوعی محصول نگاه ۴۰ سالگی من به رابطههای دم دستی اجتماعی و مسائل به ظاهر ساده اما کهن الگو در جامعه معاصر است.
به گزارش صدای ایران، این نویسنده، بازیگر و کارگردان تئاتر در گفتوگو با ایسنا، بیان کرد: جدیدترین کار گروه تئاتر «پوشه» در واقع یکی از قدیمیترین کارهای این گروه محسوب میشود به این معنا که ایدهای که از سال ۸۳ یعنی در زمان نگارش نمایشنامه «زمین مقدس» در ذهنم بود و بارها عزم نوشتن آن را کردم و حتی صحنههایی از آن را چند باری نوشتم، بالاخره در سال ۹۵ در قالب یک تئاتر خصوصی روی صحنه میرود.
او افزود: این نمایش که «زنانی که به بزها خیره شدهاند» نام دارد، در تمام این سالها در حالی که در گوشهای از مغزم به قولی خیسانده میشد اسمهای مختلفی به خودش میگرفت اما دو سالی است که من آن را به همین اسم «زنانی که به بزها خیره شدهاند» میشناسم و تصور شخصیام این است که این اثر محصول نگاه ۴۰ سالگی من به برخی مسائل به ظاهر ساده در جامعه معاصر است.
آقاخانی با اشاره به اینکه در این نمایش علاوه بر خودش بهاره رهنما و سحر ذکریا هم بازی میکنند، ادامه داد: فکر میکنم تمام مبارک بودن این اتفاق به این است که در ۴۰ سالگی با مخاطبش ارتباط برقرار کند یا نقدهای او را بپذیرد.
وی که مدتی قبل دو نمایش «کسوف» را به کارگردانی خودش روی صحنه داشت، گفت: این نمایش از نیمه شهریور در تالار استان ناظرزاده کرمانی در تماشاخانه ایرانشهر و از ساعت ۲۱ روی صحنه خواهد رفت و ما در حال حاضر ضمن مذاکراتی برای تکمیل و تجهیز گروه، منتظر نظر شورای نظارت و ارزشیابی هستیم تا پس از تأیید متن، کار را با سرعت بیشتری پیش ببریم.
او همچنین اظهار کرد: این نمایش برای خود من کار محبوبی در کارنامه نویسندگیام محسوب میشود مخصوصا به دلیل آنکه پس از سالها مثل «زمین مقدس» نمایشی است که مطلقا خودجوش و وابسته به خودش نوشته شده است. به عبارتی دیگر هیچ انگیزه بیرونی باعث نشده که در مقطع خاصی و به ضرورت این متن نوشته و اجرا شود. به همین دلیل بیشتر بوی قلم شخصی مرا میدهد.
آقاخانی با بیان اینکه تمام نوشتههای خود را دوست دارد، افزود: پیشبینیام این است که نمایش «زنانی که به بزها خیره شدند» مسیر هموارتری برای شناخت نگاه و سلیقه و برداشتهای شخصیام از رابطههای اجتماعی به دست میدهند. با این حال خدا را شکر میکنم که در سال ۸۳ این نمایشنامه را ننوشتم تا طوفانهای مختلفی در زندگیام مرا برای نوشتن آن آماده کند.