شنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۳ - 2024 October 05
اهالی جوانمرد قصاب ٤٠‌سال است زیر سیم‌های برق فشار قوی زندگی می‌کنند

سایه «پرفشار» مرگ

کد خبر: ۱۱۵۷۹۰
تاریخ انتشار: ۱۴ تير ۱۳۹۵ - ۱۰:۱۰

زندگی آنها با این دکل‌های غول‌آسا مسالمت‌آمیز نیست؛ سیم‌ها قاتل اهالی‌اند. منتظرند کسی بالای پشت‌بام برود، تا جانش را بگیرند؛ درست مثل اتفاقی که برای پسر ١٤ ساله افتاد. وقتی بالای پشت‌بام بود تا چوب پرده را پایین آورد، چوب پرده فلزی به سیم خورد و برق جانش را گرفت. هنوز که هنوز است خاطره تلخ مرگ این پسر در کنار کشته شدن زن همسایه در حیاط خانه بعد از افتادن سیم برق یا برق‌گرفتگی پسر ٢٠ ساله بالای پشت‌بام از سر خیابان اسلامی شنیده می‌شود. اینها به غیر از بیماری‌هایی است که به جان اهالی افتاده: «بچه من را برق گرفت، الان گوشه خانه افتاده، چه کسی می‌تواند او را به من برگرداند؟ قبلا هم یک سیم افتاد روی سر یک زن و بچه‌هایش را بی‌مادر کرد.»

به گزارش صدای ایران، روزنامه شهروند نوشت: درست آن طرف خیابان منتظرت ایستاده‌اند، پل هوایی عابر پیاده را که رد کنی، آنها را، همان هیولاهای شهرری را می‌بینی. آنها پاهای آهنی‌شان را محکم در زمین کوبیده و از آن بالا، سیم‌ها را دور تا دور محله کشیده‌اند، درست مثل چند آدم فضایی. همان اول، با صدای وز‌وزشان به سراغت می‌آیند، انگار یک عالم مگس، زنبور یا حشره‌های پر سر و صدا بالای سرت ایستاده‌اند و هر لحظه می‌خواهند نیشت بزنند. آنها، این هیولاهای آهنی شهرری، دکل‌های برق فشار قوی هستند، دکل‌هایی که سیم‌هایی از دل‌شان درآورده و دور منطقه کشیده‌اند. مردم، اهالی محله جوانمرد قصاب، به‌خصوص ساکنان ملک‌آباد، ٤٠ سالی می‌شود که صبح با وزوز این سیم‌ها از خواب بیدار می‌شوند و با همان صدا هم می‌خوابند. آنها ٣٠٠ خانوارند که در این ٤٠ سال بدترین خاطرات را از زندگی کنار دکل‌های برق فشار قوی داشته‌اند.


خانه‌ها درست از دل دکل‌ها بیرون آمده‌اند، در جایی هم دیوار آجری در کنار میله‌های آهنی بالا رفته. از در خانه که بیرون بیایی درست از زیر دکل سر در می‌آوری. سیم‌های برق، از بالای خانه رد شده، فاصله‌اش زیاد نیست، شاید دو متر یا حتی کمتر. بالای پشت‌بام همین که دستت را بالا بگیری، قدت هم بلند باشد، می‌خوری به یکی از همان سیم‌ها.


زندگی آنها با این دکل‌های غول‌آسا مسالمت‌آمیز نیست؛ سیم‌ها قاتل اهالی‌اند. منتظرند کسی بالای پشت‌بام برود، تا جانش را بگیرند؛ درست مثل اتفاقی که برای پسر ١٤ ساله افتاد. وقتی بالای پشت‌بام بود تا چوب پرده را پایین آورد، چوب پرده فلزی به سیم خورد و برق جانش را گرفت. هنوز که هنوز است خاطره تلخ مرگ این پسر در کنار کشته شدن زن همسایه در حیاط خانه بعد از افتادن سیم برق یا برق‌گرفتگی پسر ٢٠ ساله بالای پشت‌بام از سر خیابان اسلامی شنیده می‌شود. اینها به غیر از بیماری‌هایی است که به جان اهالی افتاده: «بچه من را برق گرفت، الان گوشه خانه افتاده، چه کسی می‌تواند او را به من برگرداند؟ قبلا هم یک سیم افتاد روی سر یک زن و بچه‌هایش را بی‌مادر کرد.» این را زن سالخورده‌ای که روی لبه جدول کنار خیابان نشسته می‌گوید. فاصله‌اش با نزدیکترین دکل کمتر از ٥ متر است. اینها را می‌گوید و یک ناسزایی هم حواله اداره برق می‌کند که در این سال‌ها به مشکلاتشان رسیدگی نکرده: «ما اول انقلاب آمدیم، شاه که فرار کرد، ما هم آمدیم. آن موقع این سیم‌ها نبود، بعدا این سیم‌ها را زدند، بچه‌های ما را هم مریض کرد و کشت.» او از قدیمی‌های این محله است، گوشه چادر گلدارش را زیر چانه جمع می‌کند و با لهجه آذری، این بار با حرارت و هیجان بیشتری حرف می‌زند: «کسی درد ما را دوا نکرد، هر چقدر رفتیم و آمدیم، جلوی ریاست‌جمهوری تجمع کردیم، نامه دادیم، هیچ‌کس کاری نکرد.»

نوه پسری‌اش، حالا چند سالی می‌شود که مریض شده، پزشکان بیماری‌اش را یکی از شاخه‌های بیماری اعصاب تشخیص داده‌اند، همین هم شده تا پسر از مدرسه رفتن باز بماند و خانه‌نشین شود. پزشکان از محل سکونتشان خبر دارند، آنها حالا سال‌هاست که می‌دانند درد اهالی جوانمرد قصاب چیست. هر بلایی سرشان می‌آید پزشکان به همین سیم‌ها ربطش می‌دهند، بی‌ربط هم نمی‌گویند. خیلی از آنها پرونده پزشکی دارند، یکی‌شان «آقای سرلک» ٦٠ ساله است. دست راستش در تمام مدتی که حرف می‌زند، می‌لرزد، گوشه سمت راست لبش همین وضع را دارد. حرف هم که می‌زند، صدایش می‌لرزد: «١٢‌سال است که این مشکل را دارم، پسر و همسرم هم بیماری اعصاب دارند، اما به‌شدت من نیستند.» می‌پرسم دکتر رفته‌اید چه گفته؟ می‌گوید: «پزشکان می‌گویند به خاطر زندگی در کنار این دکل‌های برق است.»

٢٠ سالی می‌شود که اینجا زندگی می‌کنند: «خانه ما دو طبقه است، سیم‌ها درست از بالای خانه‌مان رد شده، چاره‌ای نداریم، نمی‌توانیم از اینجا برویم.» اهل الیگودر هستند، اما می‌گوید حالا حتی توانای مالی برگشت به شهرشان را هم ندارند. آقای سرلک از حالش می‌گوید، از گیج و محو بودنش، حالی که همیشه با او است. همان زن سالخورده، همین جا به میان حرف‌ها می‌آید، داغ دلش تازه‌تر می‌شود: « بلا نسبت اینجا سگ هم نمی‌تواند زندگی کند.»آن یکی، چادرش را عقب و جلو می‌کند و می‌گوید: «پسر بزرگم دو ‌سال است گم شده، می‌گویند مال همین بیماری اعصابی است که گرفته. حالش خوب نبود، اختلال حواس داشت، رفت و دیگر برنگشت.» او هم آذری‌زبان است: «در خانه ما همه مریضند، اعصاب‌ها خرد است، سرمان درد می‌کند، این صدا هم همیشه هست. عصرها نمی‌توانیم در خانه بمانیم، می‌آییم جلوی در خانه می‌نشینیم تا حالمان بهتر شود.»


زندگی ٣٠٠ خانوار زیر دکل‌های برق فشار قوی
حالا دیگر محله شلوغ شده، ساعتی تا غروب آفتاب مانده، همسایه‌ها یک به یک از خانه‌های‌شان بیرون می‌آیند، آنها همیشه منتظرند تا کسی بیاید و گره‌ای از کارشان باز کند. می‌آیند تا از مشکلات‌شان بگویند. کریم وهابی، دبیر شورایاری محله جوانمرد قصاب هم در محل است. آمده تا سری به اهالی بزند، همان‌طور که راه می‌رود و جواب سلام آنها را می‌دهد، می‌گوید: «ملک‌آباد تحت پوشش ماست، اینجا ٣٠٠ خانوار زیر دکل‌های برق فشار قوی زندگی می‌کنند، مشکلاتشان هم زیاد است، تا حالا چندین مورد برق‌گرفتگی داشتیم، از این اتفاق‌ها در این محله زیاد می‌افتد.» او ادامه حرف‌هایش را می‌گیرد و می‌گوید: «در این محله مریضی و مشکلات اعصاب و معلولیت ذهنی هم کم نیست، هر چه هست در همین دو خیابان اسلامی و تختی و کوچه‌های فرعی‌اش است، در همین دو خیابان، ٢٠٠ خانوار زندگی می‌کنند.»


مسئولان می‌گویند كه مردم این محله را غیرقانونی ساختند، می‌گویند وقتی دکل‌ها را زدند، سیم‌ها را آوردند، هیچ خانه‌ای نبود، هیچ‌کس اینجا زندگی نمی‌کرد، برخی از اهالی با شنیدن این موضوع بر افروخته می‌شوند، می‌گویند ما سند داریم، می‌روند از خانه‌های‌شان سندها را می‌آورند. اما برخی هم قبول دارند و می‌گویند وقتی ما آمدیم، این دکل‌ها بود. دبیر شورایاری محله جوانمرد قصاب اما می‌گوید: «اینجا قبلا خانه بوده، ما کپی سند مالکیت ١٩٠ خانه را داریم، تعدادی هم قولنامه‌ای هستند، اگر می‌گویند اینجا خانه نبود، پس این سندها از کجا آمده، سازمان ثبت اسناد بر چه اساسی این زمین‌ها را به نام مالک کرده است.» او می‌گوید: «حتی اگر هم اینجا قبلا مسکونی نبوده، اما تکلیف کسانی که حالا در این محله زندگی می‌کنند، چیست؟ آنها نه راه پس دارند نه راه پیش.» شهرداری هم این محله را به رسمیت نمی‌شناسد، ٢٠٠ خانوار بدون یک سطل زباله در کوچه، بدون خیابان آسفالت شده، بدون یک تیر چراغ برق و روشنایی در شب، در اینجا زندگی می‌کنند: «ما با خواهش و تمنا از شهرداری، توانستیم یک بخشی را آسفالت کنیم، می‌گویند اینجا زیر حریم برق است، نمی‌شود خدمات بدهیم.» اینها را وهابی اضافه می کند.

اهالی این محل می‌گویند یا ما را از اینجا ببرند یا سیم‌های برق فشار قوی را زیرزمینی کنند.
آنها سندهای‌شان را می‌آورند و می‌گذارند روی پراید مشکی رنگی تا از آن عکس بگیرم. می‌گویند درست است که برخی خانه‌ها بعد از نصب دکل‌ها ساخته شده‌اند، اما زمین‌ها از قبل تفکیک و به نام مالکان بوده است. با این همه اما علی خراسانی که سخنگوی اداره برق منطقه‌ای تهران است، همان اول مصاحبه این موضوع را رد می‌کند و می‌گوید: «عمر این دکل‌ها در منطقه جوانمرد قصاب، بیش از ٣٠ تا ٤٠‌سال است، زمانی که این دکل‌ها را کشیدند، هیچ منزل مسکونی در این حریم نبوده، از همه اینها گذشته ساخت‌وساز در حریم شبکه‌های برق غیرقانونی است.»


اما خیلی از اهالی می‌گویند سند داشته‌اند. حتی برخی سندهایی را نشان دادند که مثلا مربوط به‌ سال ٤٣ بوده و دکل‌ها ‌سال ٤٧ نصب شده‌اند.
سندها ممکن است زمینی باشد و حتی مربوط به ‌سال ٤٣؛ اما ما زمانی‌که می‌خواهیم خط هوایی ایجاد کنیم، نقشه دکل‌های هوایی را آگهی می‌کنیم و به مردم اعلام می‌کنیم که اگر کسی زمینی در این محدوده دارد، اعلام کند. در دهه ٤٠ هم این اتفاق افتاد، کسانی که آن زمان مراجعه کردند، به حقوق خودشان رسیدند، کسانی هم که مراجعه نکردند در همین محله ساخت‌وساز کردند و زندگی کردند. به‌هرحال ما هم اگر دکل زدیم برای تأمین برق مردم این کار را کردیم، برای خودمان که نیست. این را هم در نظر بگیرید که در سال‌های گذشته به هیچ‌وجه شبکه هوایی برق در تهران ایجاد نشده است. هر چه هست مربوط به گذشته است.


حتی اگر این خانه‌ها غیرقانونی ساخته شده باشند، حالا نزدیک به ٣٠٠ خانوار در آن محله زندگی می‌کنند، تکلیف‌شان چیست؟
قرار است در یک برنامه بلند‌مدت، تمام شبکه‌های هوایی برق کابلی و تونلی شوند؛ البته این اقدام هزینه‌های هنگفتی می‌خواهد و در مدت زمان کوتاه نمی‌شود آن را عملیاتی کرد. البته اگر در کنار این دکل‌ها حریم‌ها رعایت شوند، هیچ مشکلی ایجاد نمی‌شود. موضوع اینجاست که در این محله جوانمرد قصاب، این حریم‌ها رعایت نشده‌اند. این محله قبلا بیابان و خارج از حریم شهر بود.


شما می‌گویید یک برنامه بلند‌مدت اما اهالی می‌گویند چرا دکل‌های برق اتوبان صدر، به سرعت زیرزمینی شد، اما منطقه آنها نمی‌شود؟
مدیرکل برق منطقه تهران براساس توافقاتی که با شورای شهر تهران داشته، تأکید کرده که این شبکه‌های برق هوایی جمع‌آوری می‌شوند، در ارتباط با اتوبان صدر، یک ضرورتی در آنجا بود، قرار بود این اتوبان طبقاتی شود و برق کل تهران را تحت‌تأثیر قرار دهد به همین خاطر، شهرداری تهران همه هزینه‌های آن را پذیرفت و این کار انجام شد.


یعنی شما برای تونلی کردن این دکل‌ها مشکل اعتباری داريد؟
دقیقا. تأمین هزینه شبکه‌های هوایی کار سنگینی است؛ این‌طور هم نیست که اگر امروز اعتبار آن را دادند به سرعت هم جمع شوند؛ اقدام زمانبری است.


الان تکلیف این خانواده‌ها که نزدیک به ٤ دهه است زیر این دکل‌ها زندگی می‌کنند، چیست؟
با اسنادی که دارند به دفتر حقوق اداره برق منطقه تهران مراجعه کنند، اگر حتی به دفتر حقوقی مراجعه نکردند به دفتر روابط عمومی بیایند، ما برایشان از رئیس اداره هم وقت ملاقات می‌گیریم تا قانون به مشکل آنها رسیدگی کند.


آنها می‌گویند بارها به اداره برق مراجعه کرده‌اند، نامه داده‌اند، اما خبری نشده است.
ببینید به‌هرحال جمع‌آوری این دکل‌ها نیاز به یک تعامل جمعی دارد؛ دستگاه‌ها از نظر قانونی باید رسیدگی کنند.


زندگی‌های برقی
برق در زندگی اهالی «ملک‌آباد» رخنه کرده، می‌گویند حتی تنشان هم برق دارد: «اگر ١٧، ١٨ متر مانده به سیم، فاز متر یا مهتابی دستت بگیری، روشن می‌شود، حتی آب تانکرهای بالای پشت‌بام هم برق دارد.» این را «آقا مجتبی» می‌گوید. کسی که ٤٠‌سال است، اینجا در یکی از فرعی‌های خیابان اسلامی زندگی می‌کند. ‌سال ٦١ برادر ١٤ ساله‌اش را برق گرفت: «از ترس‌مان دیگر کسی بالای پشت بام نمی‌رود. بچه‌ها در این محل زیاد هستند، واقعا برایشان خطرناک است.»
اهالی اینج، زمستان یک مشکل دارند، تابستان یک مشکل دیگر. زمستان‌ها برف و باران می‌آید و رعد و برق که می‌زند، سیم‌ها جرقه می‌زنند، صدای وز وز بیشتر می‌شود و درخت‌های کنار دکل آتش می‌گیرند. تابستان‌ها، سیم‌ها‌ کش می‌آیند، فاصله‌شان به خانه‌ها نزدیکتر می‌شود و هر لحظه ممکن است اتفاقی بیفتد: «ما ٤٠‌سال است اینجا اسیریم، وضعمان خوب نیست، آن موقع که این خانه‌ها را خریدیم بالای سرمان را نگاه نکردیم، مردم هم از جاهای دور آمدند اینجا و خانه ساختند، حالا نه می‌توانیم بمانیم و نه می‌توانیم خانه‌ها را بفروشیم، کسی نمی‌خرد.» آقا مجتبی که اهل سراب است، اینها را می‌گوید. آنها اگر بتوانند خانه ١٠٠ متری‌شان را ٦٠‌میلیون تومان بفروشند، هیچ جای دیگر نمی‌توانند خانه بخرند، البته اگر کسی بخرد. اهالی محل عصبانی‌اند، هم به خاطر پیگیری نشدن مشکل‌شان و هم به خاطر زندگی در کنار این سیم‌ها: «شاید قرص خاصی برای اعصابمان نخوریم، اما همیشه در حال دعوا کردن هستیم، اینها همه تحت‌تأثیر این سیم‌های برق است.» این را یکی از زنان محل با خنده می‌گوید و به همسایه‌اش نگاه می‌کند.
از کنار خانه‌ای با یک در سبزرنگ که خوشه‌های انگور از آن آویزان است، رد می‌شویم، کسی در خانه نیست، اهالی می‌گویند اینجا چند نفر، معلول هستند، معلولیت‌شان هم به خاطر همین سیم‌هاست.


محله‌ای به دور از خدمات شهری
این تنها مشکل اهالی نیست، آنها درکنار تمام مصیبت‌هایی که زندگی در کنار این دکل‌ها برایشان داشته، مشکل دیگری هم دارند، مشکلی که باز هم به ماجراهای برق مربوط می‌شود: «برق این منطقه رایگان است، آن هم به خاطر به رسمیت نشناختن آن ازسوی شهرداری است. به همین خاطر خانه‌ها کنتور برق ندارند، پولی هم بابت آن نمی‌دهند، اما مشکلی که ایجاد شده، این است که سیم‌ها از این خانه به آن خانه کشیده شده، مصرف بیش ازحد برق در یک خانه یا مغازه یا کارگاه، باعث شده تا همیشه برق خانه‌ها وقت و بی‌وقت قطع شود و وسایل برقی‌شان به خاطر اتصالی، بسوزد.» این را دبیر شورایاری محله جوانمرد قصاب می‌گوید و ادامه می‌دهد: «مردم این‌جا از نظر اقتصادی ضعیف هستند، سالی یک‌بار کولر، یخچال یا سایر وسایل برقی‌شان می‌سوزد. پول برق نمی‌دهند اما برای وسایل سوخته‌شان زیاد هزینه می‌کنند.»


سرطان خون، مغز و معلولیت، گریبانگیر اهالی جوانمرد قصاب
دوهفته پیش بود که رئیس کمیسیون سلامت شورای شهر تهران، به این مشکل جوانمرد قصاب اشاره کرد. رحمت‌الله حافظی در یکی از جلسه‌های شورای شهر گفته بود: «میدان الکترومغناطیس این دکل‌ها مشکلات خونی، مغزی و حتی معلولیت ایجاد می‌کند.» استناد او به مطالعه‌ای بود که در انگلستان انجام شده است. براساس نتایج این مطالعه از آسیب دکل‌های برق فشارقوی، سرطان خون در کودکان و نوجوانانی که در فاصله ٢٠٠متری دکل‌ها زندگی می‌کردند، ٦٩‌درصد بیشتر از کسانی بود که در فاصله ٦٠٠متری این دکل‌ها قرار داشتند. او حرف‌های دیگری هم زده بود: «براساس استانداردها دکل‌های برق دارای حریم‌های درجه یک و دو است که بین ۲۰ تا ۵۰متر بوده ولی این استانداردها در این محلات رعایت نشده است.» حافظی، منطقه ۲۰ شهرداری تهران را منطقه پرخطری برای سکونت اعلام کرده بود.
بیماری دست از سر اهالی این محل برنمی‌دارد، هرخانه‌ای به شکلی با آن دست‌وپنجه نرم می‌کند، از زنی که به ‌تازگی فرزندش به خاطر مشکل قلبی جان داده و می‌گوید که میزان سقط جنین در این محله زیاد است، تا خانواده آقای سرلک که مشکل اعصاب گرفته‌اند، یا خانواده آقای مرادی که یک فرزند بیمار دارند. پسری که مدارک پزشکی‌اش، تأیید می‌کند، او در اثر همین همجواری با سیم‌های برق فشارقوی بیمار شده است. آنها دیگر از عوارض همجواری با این دکل‌ها، از آسیب‌هایش باخبر شده‌اند. می‌دانند که سرطان‌زاست، بیماری‌زاست؛ موضوعی که ازسوی وزارت بهداشت هم تأیید می‌شود.


آقای گورانی، شما که مدیر برنامه بهداشت پرتوهای وزارت بهداشت هستید، زندگی زیر سایه این دکل‌ها چه مشکلاتی را می‌تواند برای ساکنان ایجاد کند؟
پرتوهایی که از این دکل‌ها خارج می‌شود، یونیزان و غیریونیزان هستند، درتمام پرتوهای غیریونیزان، از یکسری بیماری‌ها به‌عنوان احتمالات، نام برده می‌شود که یکی از مهم‌ترین آنها سرطان خون کودکان است، این آسیب‌ها بسته به‌ شدت میدان، مدت زمان ماندگاری و فاصله‌ای که از آن وجود دارد، متفاوت است. اگر فاصله از این دکل‌ها و مدت ماندگاری در محل، کم بود، ماجرا خیلی مهم نبود، اما چون ماندگاری زیاد است و فاصله کم، نگرانی‌هایی ایجاد می‌کند.


براساس قانون، فاصله دکل‌های برق فشار قوی از منازل مسکونی چقدر باید باشد؟
ما یک قانونی که مربوط به ‌سال ٤٧ است، داشتیم که در‌سال ٩٣ اصلاح شد، براساس این قانون، یک مقدار فاصله حریم‌ها کمتر شد، البته اینها بستگی به نوع حریم‌ها داشت. ما دو حریم درجه یک و درجه دو داریم که برای ولتاژهای مختلف متفاوت است. برای تعیین فاصله این دکل‌ها، باید فاصله سایه سیم روی زمین اندازه‌گیری شود، برای ولتاژهای ٢٠هزار، حداقل فاصله باید ٣متر باشد، برای حریم درجه دو هم فاصله را از پایه دکل می‌گیرند، کمترین فاصله هم ٥متر است. در ولتاژهای بیشتر تا ٥٠ و ٧٠متر هم حتی ١٠٠متر هم درنظر گرفته می‌شود. حتی گاهی فاصله میان دکل و منطقه مسکونی به اندازه یک اتوبان باید باشد. نکته‌ای که وجود دارد این است که کاربری این حریم‌ها هم متفاوت است، مثلا در حریم درجه یک، هیچ چیزی نباید وارد شود، اما برای حریم درجه دو، یک‌سری تأسیسات و تجهیزات می‌توانند ورود کنند، اما برای هر دو حریم، اسکان ممنوع است.


با این توضیحاتی که دادید، وزارت نیرو باید این حریم‌ها را تعیین کند و متولی این ماجراست.
بله، این حریم‌ها، حریم وزارت نیرو هستند، طبیعتا وزارت نیرو باید حراست و حفاظت از آنها را به عهده گیرد و مراقب باشد کسی آن‌جا ساخت‌وساز نکند. وزارت نیرو باید زودتر از اینها اطلاع‌رسانی می‌کرد و وزارت بهداشت را با خود همراهی می‌کرد.


چرا وزارت بهداشت دراین موضوع ورود پیدا نمی‌کند و وضع اهالی این محله را بررسی نمی‌کند و آن را به وزارت نیرو گزارش دهد؟
کارها در وزارت بهداشت خیلی گسترده است و نمی‌شود موردی اقدام کرد. متأسفانه از این مناطق نه‌تنها در تهران در شهرهای دیگر هم فراوان است. با این حال معاونت بهداشتی وزارت بهداشت باید نسبت به این مسأله ورود پیدا کند، یعنی مسئولیت دارد. آنها وظیفه نظارت را به عهده دارند و باید اقدام کنند.
اهالی ملک‌آباد، هر روز چشم به راهند، چشم به راه مسئولی از وزارت نیرو، از شهرداری، از جایی که با آمدن و رفتنش، صدای این وز وزها کم شود، شب را راحت تا صبح بخوابند، سردردهای‌شان کم شود و اعصاب‌شان آرام. آنها منتظرند تا این سنگینیِ سر ٤٠ساله، تمام شود.

نظر شما