امروز شاهد گسترش فرهنگی غذایی هستیم که عموما بدون علم و آگاهی کامل تنها بهصرف یک ماجرای مد روز، از سوی بسیاری علاقهمندان دنبال میشود.ناگفته پیداست اصلیترین دلیل این گرایش، دنبالکردن روشی برای رسیدن به وزن ایدهآل بوده که البته در آن زمینه هم وزن ایدهآل برای بسیاری افراد تنها در «لاغری» خلاصه و معنی میشود و متعاقب آن، باز هم سلامتترین و مطمئنترین روش برای رسیدن به این هدف، گیاهخواریست!
به گزارش صدای ایران، معمولا واژهها سریعتر از فرهنگشان در ایران رایج میشوند و گفتارها بر رفتارها غلبه میکنند. در مورد سلامتی و سبک زندگی هم شاهد اتفاقات بسیاری از این دست هستیم که گاه در مسیر افراط، از هدف اولیهی خود خارج میشوند. سبک زندگی و تغذیهی هلثی یا بهزعم بعضیها هلتی، با گسترش فرهنگ سلامت فردی و البته رواج رسانههای مختلف در زمینهی سلامتی و بهویژه تناسب اندام، بین نسلهای مختلفی در کشورمان باب شد و اگرچه مانند هر پدیدهی دیگری، هجوم بهسمت آن نه الزاما از سر تعقل بلکه در پی موجی ایجادشده بود، از روند اصولی خود خارج شد و امروز شاهد گسترش فرهنگی غذایی هستیم که عموما بدون علم و آگاهی کامل تنها بهصرف یک ماجرای مد روز، از سوی بسیاری علاقهمندان دنبال میشود.
ناگفته پیداست اصلیترین دلیل این گرایش، دنبالکردن روشی برای رسیدن به وزن ایدهآل بوده که البته در آن زمینه هم وزن ایدهآل برای بسیاری افراد تنها در «لاغری» خلاصه و معنی میشود و متعاقب آن، باز هم سلامتترین و مطمئنترین روش برای رسیدن به این هدف، گیاهخواریست! این درحالیست که سبک تغذیهی سلامت و مبتنیبر مواد غذایی طبیعی ازجمله میوهها و سبزیجات، نیازمند ارائه از سوی متخصص و بهشکلی کاملا علمی و اصولیست و صرف اینکه همهی گروههای غذایی را حذف و خود را محدود به مصرف تعداد و اندازهای مشخص از انواع میوه و سبزی کنیم، مترادف با روش تغذیهی هلثی نیست.
براساس گزارش منتشره در سایت اطلاعرسانی و آماری worldatlas بیشترین میزان استفاده از سبک غذایی گیاهخواری در هند دیده میشود. آنچه که عموم مردم نسبت به آن بیتوجهی نشان میدهند اینکه اگر ٣٨درصد جمعیت این کشور پیرو فرهنگ غذایی تغذیهای هستند نه بهعلت شیوهی صحیح و سلامت زندگی بلکه براساس نفوذ باورهای سنتی و مذهبیست؛ کمااینکه در برخی منطقهها براساس باورهای مذهبی و قومیتی، بین مصرف گوشت و لبنیات هم مدتزمانی ویژه معین میکنند و در بین این دو وقت، تنها از میوه و سبزیجات مصرف میکنند. بنابراین، نمیتوان گفت چنین محدودههای جغرافیایی از یک سبک سلامت تغذیهای پیروی میکنند.
اما بعضی کشورها براساس اینکه فرهنگ غذاییشان متاثر از اقلیم و شرایط موجود برای تامین مواد غذاییشان و البته سطح رایج درآمدی، بهسمت گیاهخواریست که آنها هم بهدنبال شرایط سلامتی یا از نقطهنظر ایرانیان «تناسب اندام» نیست. برای مثال، در تایوان حدود ١٢درصد مردم گیاهخوار هستند که ناشی از فشار دولتی متاثر از شرایط اقتصادیست؛ تاجاییکه به دستور دولت بیش از ششهزار رستوران تنها به سروکردن غذاهای گیاهی میپردازند! فرهنگ غذایی آلمان بهعنوان کشوری با مردمان علاقهمند به گوشت باعث شده تا میزان گیاهخواران آن تنها نهدرصد جمعیت کشور را تشکیل دهد. در اینکه گیاهخواری میتواند فوایدی برای سلامتی داشته باشد شکی نیست؛ اما این امر مستلزم پیگیری یک برنامهی تغذیهای اصولی و علمیست.
براساس تحقیقات انجامشده استفاده از برنامهی غذایی گیاهخواری مناسب و اصولی تا ٣٠درصد در مردان و ٢٠درصد در زنان، مرگ ناشی از بیماری ایسکمیک قلبی را کاهش میدهد. از سویی، این شیوهی تغذیه برای بیماران دیابتی هم مفید است. بااینحال، آنچه باعث شده تا گیاهخواری در ایران بهعنوان یک روش تغذیهای صددرصد امن برای سلامت توصیه نشود این است که افراد آن را راهی برای مخالفت با کشتار حیوانات و مصرف گوشت آنها یا کاهش وزن سریع و آنی انتخاب میکنند و تنها درصد کمی از دنبالهروها، به اصول منطقی آن برای سلامت و ویژگیهای کلی این روش نظر دارند. هند، تایوان، ایتالیا، اتریش، آلمان، انگلستان، برزیل، ایرلند و استرالیا بیشترین تعداد گیاهخواران در جهان را دارند. البته باید توجه داشت در این کشورها، امکانات غذایی مناسبی برای دنبالکردن این سبک غذایی بهشکل یک فرهنگ عامه وجود دارد که شرایط سلامتی افراد را در حد مطلوب نگه میدارد؛ درحالیکه در ایران تعداد رستورانهایی که حتی در خود کلانشهرها این امکان را با تنوع منوی خود برای گیاهخواران فراهم کنند هم بهشدت اندک و حتی قابل شمارش نیست.
عموم غذاهایی که در کنار سایر غذاهای منوی این غذاخوریها ارائه میشود، در واقع محدود به یکی دو نوع سالاد یا بشقاب سبزیجات بخارپز است که قیمتهای آنها ازآنجاکه بهعنوان غذای ویژه در منوها لحاظ میشوند نیز بیشازحد انتظار است. از سویی، مکملهای غذایی برای ایندسته افراد که بتوانند کمبودهای ریزمغذیشان را تامین کنند گران و برای همه بهراحتی در دسترس نیست. تعداد متخصصانی که در این زمینه بتوانند آموزههای لازم را به دنبالکنندگان رژیم گیاهخواری ارائه دهند یا اطلاعات تکمیلی خوب یا مراقبتهای پزشکی لازم رابه آنها بدهند، آنقدرها نیست و تعداد قابل توجهی از این پزشکان تنها کارشناسانی در امر تغذیه هستند که حتی تخصص تغذیه هم ندارند و بههمینعلت، زمینه برای سوءاستفاده از علاقهمندان بیاطلاع همیشه موجود است.