گفتگوی خواندنی با عبدالوهاب شهیدی
«عبدالوهاب شهیدی» خواننده موسیقی سنتی ایرانی و نوازنده «عود» است که به رغم داشتن خانواده ای روحانی و در عین حال صاحب علم، پس از انقلاب فعالیت هنری را کنار می گذارد. وی که فعالیت هنری خود را از کودکی و در کنار خانواده هنردوست خود شروع می کند به طور رسمی از سال 1320 با حضور در کلاس های اسماعیل مهرتاش در جامعه باربد؛ مهد هنر و فرهنگ آن دوران به مدت 20 سال آموزش می بیند . فعالیت او در رادیو و برنامه گل های جاویدان با مدیریت داوود پیرنیا از سال 39 شروع می شود. شهیدی در رادیوی آن زمان، با هنرمندانی همچون جلیل شهناز، فرامرز پایور، خالقی، تهرانی، بدیعی، حسن ناهید و محمد اسماعیلی به اجرای برنامه می پردازد. زیرزمین خانه او پر از عکس های هنرمندانی همچون خودش است به همراه سازاش؛ عود. عودی که زمانی در فستیوال های بین المللی آن را به دست می گرفت و می نواخت. حالا اما او به رغم گذشت سالیان دراز از فعالیت هنری بزرگترین رنج را برای هنرمند ندانستن ارزش هنری اش می داند و در عین حال معتقد است که پس از گذشت سال ها فعالیت، نه تنها هنرش به درستی شناخته نشد بلکه هیچگاه نیز مورد نقد و بررسی قرار نگرفت. پسرش شاهرخ شهیدی امکان این گفت و گو را در حالی که سن استاد اجازه صبحت بیش از اندازه را نمی دهد برای ما فراهم کرد. او با مهربانی و حوصله ما را در زیرزمین خانه اش که کلکسیونی از تمامی عکس های هنرمندان و دغدغه های زندگیش بود پذیرفت.
تاریخچهای از فعالیتهایی که در زمینه آواز و نوازندگی داشتید بفرمایید؟
من
فعالیتهای بیشماری در زمینه موسیقی داشتم و برای این هنر خیلی زحمت
کشیدم. از سال 1322 تا 1357 همیشه مشغول به فعالیت بودم. برای اجرای زنده
موسیقی، مسافرتهای بیشماری به خارج از کشور داشتم. به جرات میگویم که
عبدالوهاب شهیدی یکی از بزرگترین هنرمندانی است که تا این اندازه
مسافرتهای خارج از کشور داشته و همه نیز در زمینه شادی اجرا شده اند. از
جشن هنر شیراز گرفته تا برنامه های اروپا، آمریکا و سایر ممالک. اینها
همهشان افتخار آمیز بودهاند.همیشه در فعالیت بودهام و خاطرات خوبی هم از
فعالیت هایم دارم.
از
بین تمامی فعالیت هایی هنری که از سال 22 تا 57 به طور مستمر انجام دادید
کدامیک در ذهنتان نقش بسته و با یادآوری آن روزهای خوش فعالیت برایتان
زنده میشود؟
یکی
از آن خاطرات خوب جشن هنر شیراز بود و نه همه آن. افتخار میکنم، در زمانی
فعالیت هنری داشتم که شاید بهترین دوران برای هنر به حساب میآمد. تمام
سالهای 22 تا 57 سراسر خاطره خوب و افتخار برای کشور است. همه آن سال ها و
همه آن افتخارات در خاطرم ماندهاند. مفتخرم از اینکه هر زمان به گذشته
برمیگردم و به عملکرد خود نگاهی میاندازم خاطرات خوبی برای آیندگان به
جای گذاشتهام، خاطراتی که هر زمان کسی خواست به آنها مراجعه کند با دنیایی
از شادی و افتخار مواجهه میشود.
در
مورد فعالیتهای رادیویی خود در زمان حضور آقای "داوود پیرنیا” بفرمایید و
اینکه بعد از رفتن وی و کمی بعدتر از آن، رادیو چه روندی را طی کرد؟
بعد
از کنار رفتن آقای پیرنیا چند نفری آمدند مثل آقای میرنقیبی و امثالهم.
آخرین مدیر ابتهاج (سایه) بود. گلهای تازه نیز ار ابتکارات آقای ابتهاج
بود. وی تا سال 57 مدیر بود و سپس از ایران رفت.
از اجبار نبود خود در رادیو و ترک آن بگویید؟
اجباری
برای ترککردن رادیو نداشتم، شرایط به نحوی شد که به این سمت سوق داده
شدم. اما در زمانی که فعالیت مثمرثمر و مفیدی داشتم به جرات میگویم که
حضور در برنامه گلهای جاویدان آرزوی همه اهالی هنر و فرهنگ بود. برنامهای
که من بیش از 550 اجرا در آن داشتم.
آیا
نبود شما در رادیو و قطع برنامههای موسیقایی که بر محور اصالتها بود به
موسیقی ضربه زد؟ و اینکه آیا شأن و قدر هنر شما، به عنوان هنرمندی که
سالهای زندگی خود را برای موسیقی و اعتلای هنر و فرهنگ گذاشت، حفظ شد؟
به
بخش دوم سوال شما پاسخ میدهم. هر هنرمندی احتیاج دارد قدر زحمات و
رنجهایش دانسته شود، بزرگترین رنج، ندانستن قدر است. من رادیو را تعطیل
نکردم بلکه رادیو تعطیل شد، به بیانی دیگر همه چیز تعطیل شد و به نظرم
هیچگاه دوباره سرپا نشد، برنامهها ساخته شد اما تقریبا در بیشتر آنها از
پیشکسوتان دعوت نشد. قدیمیها به حاشیه رفتند.
پس با این حساب باید موسیقی کهن و کلاسیک ایرانی که بر پایه اصالتهاست به کناری رانده شود؟
خیر.
موسیقی اصیل ایرانی زندگی هر ایرانی علاقمند به ارزشهاست. من در زندگی
خود این راه را انتخاب کردم و با این راه زندگی کردم زیرا عشقام بود.
موسیقی عشق من بود. همانطور که میدانید عشق، سرمنشأ موسیقی است. من از سال
22 و در واقع از کودکی خود با صفحات مرحوم "تاج” و "ادیب خوانساری” لذت
میبردم. نعل به نعل صدای این بزرگان را با گوش جان شنیدم. در سال 22 که به
کلاسهای استاد مهرتاش رفتم این سخن عنوان شد که تمام دانسته های خود را
به کناری بگذارم و آموزش های جامعه باربد را دنبال کنم که همین کار را هم
کردم. چه زجری کشیدم تا توانستم آنها را فراموش کنم. به
هر جهت، موسیقی تعطیل شد و همه رفتند دنبال کار خودشان. برخی جلای وطن
کردند و برخی نیز ماندند. موج نو و جوان بر همه چیز سایه انداخت.
آموزشگاههای متعددی توسط نسل نو و جوان باز شد و آموزشها نیز بر همان
اساس شکل گرفت. اما معتقدم همین موج نو، کاری انجام نداد تا بتواند یادگاری
از این نسل بماند و ماندگار شود. اگرچه صداهای خیلی خوبی نیز در این نسل
وجود دارد اما به دلیل نداشتن تجربه کافی و اقتباس از صدای یکدیگر معمولا
به ندرت میتوان خلاقیت را در این نسل دید و به آن امیدوار ماند.
بهترین جملهای را که در رادیو شنیدید از زبان چه کسی بود و مربوط به چه موضوعی بود؟
بهترین
جمله را من در رادیو از زبان چند نفر شنیدم؛ مرحوم پیرنیا، اسماعیل
مهرتاش، خالقی و معروفی. این افرادی که نام بردم مشوقان من در دوران فعالیت
در رادیو بودند. یادم میآید که مرحوم خالقی وقتی میخواست به دیگران
هدیهای بدهد یکی آلبومهای مرا میداد نواری بود به نام "لری داغستانی”.
بهترین استاد شما در زمینه آواز چه کسی بود؟
استاد "مهرتاش” و کلاسهای او. من به مدت 20 سال در آن کلاس ها حضور داشتم.
نقدی به برنامههای موسیقایی رادیو دارید؟
هنرمند شکننده است. ممکن است در مقاطعی صحبتهایی کرده باشم اما در حال حاضر از کسی ناراحتی ندارم. من از هیچکس طلبکار نیستم.
چه پیشنهادی دارید؟
فکر
میکنم برای کسی مثل من که سالهای زیادی را صرف موسیقی اصیل ایرانی کرده
است بهتر از اینها میتوانست برخورد شود. بهتر میتوانستند از زحمات من
قدردانی کنند. معتقدم هنوز هم بعد از گذشت سالها هنر من را به درستی
نشناختند. کار مرا هیچگاه نقد نکردند. کارهایی که من در زمینه آواز ،
نوازندگی عود و موسیقی ایرانی انجام دادم کارهای کمی نیست. به واقع
فعالیتهای بیشماری که در طی سالیان انجام دادم را شاید کمتر هنرمندی
انجام داده باشد؛ توانستم نوآوری کنم. شعرهای شکسته را در چهارچوبهای
موسیقی اصیل ایرانی آوردم. پای آهنگهای محلی را در موسیقی اصیل ایرانی باز
کردم. موسیقی
اصیل ما موسیقی محلی ماست. و بهترین نمونه آن آثاری است که توسط مرحوم
"خالقی” انجام شده است. آهنگسازیهای "خالقی” بر روی ترانهها و ملودیهای
محلی یکی از بهترین نمونههاست. من اینکار را کردهام، اکثر ملودیهای محلی
را در کارهایم آوردهام. هیچگاه ردیفگرا نبودم و خود را پایبند ردیف
نکردم بلکه همیشه ردیف را پایبند خود میکردم. ردیف بود که دنبال من میآمد
من به دنبالاش نمیرفتم. یکی از صحبتهای مرحوم "کسایی” است که ردیفگرا
نباشید، بگذارید ردیف به دنبال شما بیاید. معتقدم
دانستن ردیف لازم است اما لازم نیست خوانده شود زیرا اگر بخواهند گوشهها
را در هر ردیفی ادامه دهند مخاطب را خسته میکنند. گوش تا حدی توان شنیدن
دارد، بیش از حد خودش سرگیجه میآورد. در برخی از کنسرتها که میروم
میبینم مخاطب کسل است، زیرا خواننده و نوازنده خود را زندانی ردیف کرده
است.
در زمینه آواز در حال حاضر صدای کدام خواننده با معیارهای شما از آواز هماهنگی دارد؟
صدای
خوب وجود دارد که وقتی میشنوم لذت میبرم. اما صدایی است که مسیر اصلی را
گم کرده و در راه خودش نمیرود، تقلید میکند! تا زمانیکه تقلید میکنند
نمیتوان تشخیص داد کدامیک بهتر میخوانند. برخی خوب خواندن را تحریر و
چهچهزدن میدانند در حالیکه من چنین اعتقادی ندارم. مثالی میزنم وقتی
میزی را برای شام آماده میکنیم و به غذای اصلی توجه نداریم و فقط به
تزیینات میز میپردازیم حکایتی است که برخی از خوانندگان دارند. تنها به
تزیینات میپردازند و از نکته مهم غافلند. نسلی
که مخاطب صحبتم هستند باید در وهله اول خود را بشناسند.جلوی آیینه بایستند
و در هنگام خواندن به چهره خود بنگرند. خیلیها را دیدهام که در هنگام
خواندن در حال گریهکردن هستند. یعنی میمیک صورت به گونه ای است که در
هنگام خواندن مخاطب با چهره ای گریان مواجهه می شود اینها درست نیست.
خواندن شرایطی دارد که باید رعایت شود. هر
کسی سنگ خودش را به سینه میزند. این حرف را از روی دوستی به اهالی موسیقی
میزنم: غرور را کنار بگذارید! تنها سقوط شما غرور است. اگر تشویقات
کردند دچار غرور نشو! غرور تو را از ریشه می کند. یادم
می آید قرار بود موسیقی گلها در آبادان اجرا شود و این اجرا همزمان شد با
اجرای آغاسی. آن شب حتی یک نفر هم برای اجرای موسیقی گلها که بر پایه
موسیقی اصیل ایرانی بود نیامد و در عوض مخاطبان به اجرای دیگر آن شب رفتند.
تاکید میکنم که هنرمند واقعی از مردم اش طلبکار نیست بلکه بخشی از موفقیت
خود را مدیون آنهاست. من
70 سال برای موسیقی ایرانی زحمت کشیدم ولی هزار افسوس که نتوانستم بسیاری
از کارهایی را که در ذهنم داشتم به انجام برسانم. در دریای پهناور هنر پیش
رفتن کار دشواری است زیرا راه طولانی و پر از سنگلاخ است.
منبع: خبرگزاری میراث فرهنگی
منبع: خبرگزاری میراث فرهنگی
نظر شما