وقایع نگاری جراحی امام(ره) در بیمارستان
پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران نوشت: بیست و هفت سال پیش در چنین روزهایی امام خمینی در واپسین روزهای عمر پر برکت شان و در پی بروز بیماری و بستری در بیمارستان، تحت عمل جراحی قرار گرفتند.
این رسانه ادامه داد: به دنبال تشخیص بیماری و بستری شدن در بیمارستان بقیة الله جماران حضرت امام خمینی(س) تحت عمل جراحی قرار گرفت. عمل در بدو امر موفقیت آمیز بود و بهبود حال امام روند طبیعی خود را طی میکرد.
به دنبال اعلام عمل جراحی میلیونها ایرانی و انبوهی از مسلمانان و علاقهمندان به آن حضرت برای بهبود حال وی دست به دعا برداشتند و شور و حال وصف ناشدنی از خود بروز دادند که قلم از شرح و بیان آن عاجز است. (روزنگار زندگی و تاریخ سیاسی اجتماعی امام خمینی، ص 76)
دکتر حسن عارفی جراح و متخصص قلب و پزشک حضرت امام روند عمل جراحی ایشان را چنین توصیف کرده است :
«به تاریخ 2 / 3 / 68 در ساعت 45 :6 دقیقه حضرت امام جهت گذاشتن پیش میکر موقت به لابراتوار کاتتریراسیون منتقل شدند و بعد از گذاشتن پیس میکر موقت توسط جناب آقایان دکتر پورمقدس و دکتر محبی در حدود ساعت 8 صبح به اتاق عمل انتقال یافتند. در این لحظه اعضای محترم خانواده و دفتر حضرت امام، آیت الله خامنه ای، آیت الله هاشمی رفسنجانی، آیت الله اردبیلی، مهندس موسوی و اغلب مسئولان بالای مملکتی حضور داشتند و جریان رفتن به اتاق عمل و عمل جراحی را از طریق تلویزیون مدار بسته مشاهده می کردند.
در حدود ساعت 11 صبح حضرت امام به سی سی یو منتقل شدند. درد قفسه صدری با تجویز نیتروگلیسرین پوریدی و مرفین وریدی بهبود یافت.
(طبیب دلها، ص 183-186)
همچنین حشمت الله رنجبر عضو تیم پزشکی امام درباره این عمل جراحی چنین نوشته است:
«سومین روز از بستری شدن امام می گذرد و امروز ـ دوم خرداد ـ قرار است ایشان را برای انجام عمل جراحی معده به اتاق عمل ببرند. روز سرنوشت سازی است. ساعت هشت صبح به ایشان اطلاع داده می شود که برای رفتن به اتاق عمل آماده شوند. ایشان بدون کوچک ترین نشانه ای از اضطراب یا طرح سؤالی در این مورد، تسلیم نظر پزشکان هستند. محوطه کوچک بیمارستان کم کم شاهد حضور خانواده و نزدیکان امام و مقامات درجه اول کشور می شود. پس از دقایقی امام را در حالی که روی برانکارد دراز کشیده اند، به اتاق عمل می برند. کارهای مقدماتی انجام گرفته است و تیم بی هوشی نیز آماده کار می باشند. عده ای از پزشکان نگران بی هوشی امام هستند؛ زیرا با توجه به وجود مشکل قلبی، امکان خطر در زمان بی هوشی زیاد است. کلاً برای همه، چه جراحان و چه تیم بی هوشی لحظات سخت و دشواری است.
سیستم تلویزیونی مدار بسته در سالن و راهرو بیمارستان تمام مراحل را نشان می دهد. گروه بی هوشی کار خود را شروع کردند و با تزریق اولین آمپول، مقدمه بیهوش شدن امام را فراهم می کنند. ثانیه ها به سنگینی می گذرند. التهاب و انتظار، افراد بیرون از اتاق را فرا گرفته، تیم جراحی کار خود را شروع می کنند؛ وقتی که چاقوی جراحی، شکم ایشان را می شکافد، قلب های منتظر نیز به درد می آید. گاهی در این فکرم که قلب هایی که کیلومترها و هزاران کیلومتر دورتر برای امام می تپند، اکنون چه احساسی دارند؟
چشمها همه بر صفحه تلویزیون مدار بسته خیره شده است؛ ولی دلها در جای دگر سیر می کنند. عده ای در حال دعا و نیایش به درگاه خدا هستند و عده ای هم اشک از چشمان جاری می سازند.
دقایق سپری می شود جراحان کار خود را به پایان می رسانند و ضایعات مورد نظر را جراحی و ترمیم می کنند. امام اکنون در دست گروه بی هوشی قرار دارند تا کم کم اثر داروهای تزریق شده از بین برود و هوشیاری خود را به دست آورند، و بدون حادثه به اتاق بستری انتقال یابند.
کار تا اینجا به خوبی پیش می رود و ساعتی دیگر امام را در حالی که تقریباً به هوش آمده اند، به اتاق می برند. همه شکر خدا را به جای می آورند که قلبشان وفا کرد و در این عمل تقریباً سنگین، از کار باز نایستاد.
امام کم کم به هوش می آیند و علی رغم انجام عمل سنگین و بی هوشی کاملی که گرفته است؛ بسیار جالب است که حتی لحظه ای بی قراری نمی کنند و حرکت هایی که افراد در پایان بی هوشی دچار آن می شوند، مانند هذیان و کم تحملی ـ که معمولاً خارج از کنترل بیمار می باشد ـ به ایشان دست نمی دهد. انگار ایشان در همه چیز تکمیل هستند و این مراحل را هم بدون زحمت برای دیگران، و به آسانی و آرامی سپری می کنند.
پس از به هوش آمدن کامل، در حالی که کاملاً از وضعیت خود آگاهی دارند، از اظهار درد و ناراحتی پرهیز می کنند؛ و ذره ای آثار شکایت و درد به چهره و زبان خود راه نمی دهند.
(گوهری در دستهای لرزان، ص 49-52)
خاطرات دکتر ایرج فاضل
شب قبل از عمل، یکی دو واحد خون به حضرت امام تزریق شد، زیرا فرمول شمارش نشان می داد که ایشان نسبت به میزان معمولی، کم خونی دارند. حضرت امام آن شب نماز شبشان را خواندند که مردم از تلویزیون بخشی از این نیایش الهی را مشاهده کردند. نماز صبح را نیز مطابق معمول ادا کردند و همه چیز برای انجام عمل آماده بود.
در ساعت هفت صبح نیز مقدمات شروع و کارهای لازم برای عمل انجام شد. یکی دو لولۀ نازک که برای رساندن مایعات و نشان دادن فشار داخلی وریدهای مرکزی در رگها قرار داده می شود، در جای خود گذاشته شد. در ساعت هفت و چهل و پنج دقیقه امام با برانکارد به اتاق عمل منتقل شدند و در اتاق عمل تیم جراحی مرکب از بنده و دو تن دیگر از جراحانی که به من کمک می کردند، یک تکنیسین اتاق عمل، دو نفر متخصص بیهوشی، یک تکنیسین بیهوشی و دو نفر متخصص قلب آماده شدند.
مقدمات عمل حدود چهل و پنج دقیقه به طول انجامید و یکی از حساسترین مراحل که مساله بیهوشی حضرت امام که کار حساس و بسیار پرمسئولیتی بود، به خوبی انجام شد و ما در ساعت هشت و سی دقیقه برای شروع عمل آماده بودیم. راس ساعت هشت و سی دقیقه عمل جراحی آغاز شد و تلویزیون مدار بسته ای که در اتاق عمل کار گذاشته شده بود، تمام جزئیات عمل را ثبت می کرد؛ به طوری که افرادی که در بیرون حضور داشتند، می توانستند کلیۀ مراحل عمل جراحی را مشاهده کنند.
عمل جراحی حضرت امام کمتر از دو ساعت به طول انجامید و در ساعت ده و بیست دقیقه به پایان رسید. وقتی که موضع لازم برای جراحی را باز کردیم، یافته هایی که دیدیم، همان بود که قبلا در آندوسکپی دیده شده بود. قسمت میانی معده دچار بیماری بود و قسمتهای اول و آخر معده، سالم به نظر می رسید. بزرگترین زخمی که قبلا ذکر شد که در ناحیۀ خم بزرگ معده وجود داشت، از بیرون کاملا جدار را به نحو خطرناکی نازک کرده بود. کبد حضرت امام کاملا سالم به نظر می رسید و تنها یک ضایعه کوچک یا قطری در حدود شش میلی متر در قسمت چپ کبد و به صورت یک دانه مشاهده می شد. غدد لنفاوی در ناحیۀ اطراف معدۀ حضرت امام نیز کمی بزرگ بود که مشابه آن در افراد عادی نیز دیده می شود. طحال ایشان نیز در اندازه طبیعی بود. با توجه به تشخیص قبلی، قسمتی از معدۀ امام که زخمها روی آن بود، برداشته شد و قسمتهای باقیماندۀ معده به هم متصل شد. سپس از غدد لنفاوی و ضایعۀ مختصر کبد نیز تکه برداری انجام شد.
هیچ گونه مساله ای در طول عمل جراحی یا بیهوشی حضرت امام پیش نیامد و ما بخش بسیار نگران کننده ای از کل درمان را پشت سرگذاشتیم.
پس از عمل جراحی، حضرت امام به اتاق آی سی یو منتقل شدند. در راهرو بسیاری از مسئولان منتظر پایان عمل بودند و همه از اینکه این قسمت از عمل جراحی بدون اتفاقی سپری شده بود، شادمان بودند. بعد از اینکه حضرت امام روی تخت خودشان در اتاق آی سی یو مستقر شدند، تصمیم بر این شد که لوله ای که برای تنفس در داخل تراشه بود و از راه بینی وارد ریۀ حضرت امام شده بود، برای راحتی تنفسی ایشان، 24 ساعت دیگر باقی بماند. باقی ماندن لوله ای که برای تنفس داخل تراشه شده بود، می توانست در طول 24 ساعت اول، تنفس بیمار را کاملا راحت تر کند تا بتوان از داروهای مسکن نیز به نحو احسن استفاده کرد. همچنین می توانست باعث شود که درد، حضرت امام را کمتر آزار دهد.
در فاصله کوتاهی پس از عمل، جلسه ای با حضور مسئولان عالی مقام کشور تشکیل شد و با مشورت دو سه نفر از تیم پزشکی، درباره نحوه اطلاع دادن مساله به مردم، به نتایجی رسیدیم. در این مورد هیچ کس شکی نداشت که مساله ای به این عظمت را باید به مردم اطلاع داد. امام همیشه متعلق به مردم بودند و همیشه حرفهایشان را مستقیما به مردم می زدند و مسائل امام، جدا از مسائل مردم نبود. از این رو حق مردم بود که در جریان این مسائل و جزئیاتش قرار گیرند. منتها می بایست این مساله با ظرافتی با مردم در میان گذاشته می شد که ایجاد نگرانیهای بی جا نکند. چرا که هر گونه خبر کوچکی از ناراحتی حضرت امام، می توانست امواج خروشان و غیر قابل کنترلی از مردم ایجاد کند. با توجه به عظمت مقام حضرت امام و محبوبیتی که داشتند، متنی تهیه شد که همان روز ساعت دو بعد از ظهر در اخبار رادیو خوانده شد، مبنی بر اینکه حضرت امام به علت خونریزی گوارشی و برای کنترل آن، مورد عمل جراحی موفقی قرار گرفته اند و حال ایشان رضایت بخش است. در این اطلاعیه سعی شد چیزی گفته نشود که نشانه ای از تشخیص بیماری حضرت امام در آن باشد. برای اینکه تفسیرهای گوناگون می شد و لزومی نداشت که این مسائل را به خصوص در اختیار کسانی که نباید از اسرار مملکتی مطلع شوند، بگذاریم.
ولی در عین حال، عین واقعیت بایستی در تمام اطلاعیه ها منعکس می شد. خونریزی گوارشی عین آن چیزی بود که اتفاق افتاد و عمل جراحی برای کنترلش انجام شد. عمل جراحی نیز تا آن زمانی که اطلاعیه داده شد، موفق و حال امام هم در آن لحظه بسیار خوب بود.
لولۀ تنفس در تراشه بود و وقتی این لوله در راههای تنفسی قرار می گیرد، شخص نمی تواند صحبت کند و تارهای صوتی ارتعاش پیدا نمی کند.
حضرت امام کاملا به موقع به هوش آمدند و هنگامی که ایشان را به اتاق خودشان منتقل می کردیم، به هوش بودند و کاملا جواب می دادند. طوری که هر گاه از ایشان استدعا می کردیم چشمشان را باز کنند یا ببندند، ایشان این عمل را بلافاصله انجام می دادند. حضرت امام دستشان در دست بنده بود و وقتی می گفتم: فشار دهید، ایشان دست مرا می فشردند و این نشانۀ آگاهی کامل حضرت امام نسبت به اطراف و جوانب خودشان بود.
با وجود اینکه لوله سرم و خون و ... به ایشان وصل بود، نماز ظهر و عصر آن روز را به همان وضع ادا کردند و حتی نماز شب را نیز ترک نکردند.
قرار بود ساعت شش بعد از ظهر همان روز یک مصاحبۀ کوتاه تلویزیونی برای اطلاع مردم انجام شود و همه چیز برای انجام این مصاحبه آماده بود که ناگهان اختلالی در منحنی قلب حضرت امام پیدا شد که نگران کننده بود. این اختلال حدود یک ساعت الی یک ساعت و نیم طول کشید و نهایتا با تمهیدات متخصصان قلب و درمانهای مختلف رفع شد، و چیزی که در آن لحظات می توانست یک فاجعۀ قلبی باشد، به خیر گذشت. پس از تلاشی یک ساعت و نیمه که با دلهره و فشار روحی همراه بود، بالاخره مصاحبه انجام شد و مطالبی در اختیار مردم قرار گرفت.
حال حضرت امام آن شب خوب بود و ایشان استراحت کردند. در ضمن مسکن نیز به ایشان داده شد. از تنفس حضرت امام نگران نبودیم و روی هم رفته شب آرامی را پشت سر گذاشتیم. صبح روز چهارشنبه سوم خرداد، که اولین روز بعد از عمل بود، یکی دو نفر از مسئولان عالی مقام کشور، خدمت امام رسیدند و با اشاراتی نسبت به ایشان اظهار ارادت کردند و سپس تشریف بردند، از جمله فرزند گرامی ایشان نیز چندین بار خدمت حضرت امام رسیدند.
آن روز صبح ما بعد از آمادگی، لولۀ تنفسی را خارج کردیم که هیچ گونه مساله ای پیش نیامد و ارتباط ما از طریق صحبت کردن با امام برقرار شد و توانستیم صدای دلگرم کننده و امیدوار کنندۀ ایشان را دوباره بشنویم.
در اطلاعیه پزشکی روز اول بعد از عمل (چهارشنبه) قرار شد که سه نکته گنجانده شود: یکی اینکه وضع عمومی حضرت امام رضایت بخش است، که خوشبختانه بود. دومین مطلبی که بایستی مطرح می شد، این بود که حضرت امام به موقع به هوش آمده اند و مطلب سوم اینکه عده ای از افراد نزدیک فامیل نیز با امام ملاقات کرده اند. آن روز را هم بدون مشکل به خصوصی پشت سر گذاشتیم.
نظر شما